| کد مطلب: ۸۲۷

ریگان و بوش چطور به گورباچف اعتماد کردند

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

رونالد ریگان در چهار سال اول ریاست‌جمهوری خود، دوران سختی را برای ایجاد هر نوع رابطه با همتایان خود در اتحاد جماهیر شوروی سپری کرد. ریگان زمانی در این خصوص گفته بود:«آنها برای ارتباط با من خیلی اشتیاق داشتند.» در نهایت این وظیفه به جرج‌بوش سپرده شد که در آن زمان معاون ریگان بود. هنگامی که کنستانتین چرنینکو، در سال 1985 از دنیا رفت و قدرت به گورباچف سپرده شد، ریگان، جرج بوش را برای شرکت در مراسم تشییع چرنینکو به مسکو فرستاد. دستور کار بوش این بود که روابطی را با گورباچف جوان شکل دهد چه اینکه مارگرت تاچر، نخست‌وزیر بریتانیا، گفته بود که گورباچف ​​«مردی است که می‌‌توانیم با او معامله کنیم.» اما ریگان و بوش چندان مطمئن نبودند. بوش پس از ملاقات با گورباچف ​​در مراسم تشییع جنازه در مسکو، تلگرافی را با برداشت‌‌های خود به ریگان فرستاد. از نظر او، گورباچف ​​فقط نسخه‌‌ای لطیف‌‌تر از همان دستگاه قدیمی کمونیست بود، یک کارمند حزب با «لبخندی دلنشین، چشم‌‌های گرم و رفتاری جذاب برای بیان نکته‌‌های ناخوشایند». از نظر بوش، آمریکا باید مراقب گورباچف می‌‌بود. گورباچف ​​جذاب بود و خود را به عنوان یک اصلاح‌طلب معرفی می‌‌کرد، اما نه ریگان و نه بوش، متقاعد نشده بودند که او صداقت دارد. در این مورد باید ثابت شود که هر دو اشتباه می‌‌کردند. در نهایت، ابتدا ریگان و سپس بوش به گورباچف ​​به عنوان یک عامل واقعی تغییر و یک مذاکره‌‌کننده‌‌ی قابل اعتماد نگاه کردند که در نهایت می‌‌تواند به پایان دادن جنگ سرد چهل‌ساله و برچیدن خطر درگیری هسته‌‌ای کمک کند. هیچ رئیس‌‌جمهوری در آمریکا تا آن زمان هرگز رابطه‌‌ای نزدیک‌‌تر از ریگان و بوش با گورباچف ​​و یک رهبر سیاسی در مسکو نداشت. حتی اتحاد راحت فرانکلین روزولت با جوزف استالین نیز در طول جنگ جهانی دوم، به این اندازه گرم نبود. در دوران فعلی که ولادیمیر پوتین بار دیگر روسیه را در تضاد با ایالات متحده قرار داده است و دو طرف در حال جنگ نیابتی در اوکراین هستند، همبستگی‌ای که بین ریگان و بوش از یک‌سو و گورباچف ​​از سوی دیگر ایجاد شد، یادآوری نکاتی قابل توجه‌‌ است. این رابطه گواهی بر این است که در طول دو دهه، از زمانی که پوتین قدرت را به دست گرفت و عملاً میراث گورباچف ​​را از بین برد، چقدر فرصت‌‌ها از دست رفته است. با این حال، مدتی طول کشید تا آمریکا و شوروی به درک مشترکی برسند. ریگان که هنوز به «امپراتوری شیطان» مشکوک بود، در سال 1987 به برلین رفت و گورباچف را به چالش کشید تا «دیوار برلین را خراب کند». اما مذاکراتی که در سوئیس، ایسلند، واشنگتن و مسکو به دو طرف برگزار شد، به یک دوستی واقعی منتهی شد و این دو در مورد یک معاهده تسلیحاتی با هم مذاکره کردند و به این ترتیب دو طرف به توافق برای از بین بردن کامل سلاح‌‌های هسته‌‌ای نزدیک شدند. ریگان در آخرین سال ریاست‌جمهوری خود، گورباچف ​​را به خاطر گرم شدن روابط شوروی و آمریکا تحسین کرد. او در یک کنفرانس خبری در مسکو به خبرنگاران گفت: «آقای گورباچف، ​​به عنوان رهبر روسیه، سزاوار اعتبار زیادی است.» بوش در مبارزات انتخاباتی سال 1988 در ابتدا فکر کرد که ریگان در قبال روسیه بیش از حد پیش رفته و بیش از حد اعتماد کرده است. به همین دلیل پس از ورود به کاخ سفید، مذاکره با روس‌‌ها را برای ماه‌‌ها به تعویق انداخت و این تعلل باعث تعجب گورباچف شد. اما بوش نیز در نهایت با رهبر اتحاد جماهیر شوروی دوست شد و با کمک وزیر امور خارجه خود، جیمز بیکر، فروپاشی امپراتوری شوروی و پایان جنگ سرد را در قالب شراکت با گورباچف ​​پیش برد. اما بعد از سقوط دیوار برلین، این دو به حریف هم تبدیل شدند. هر چند گورباچف ​​در مورد اتحاد مجدد دو آلمان و همچنین پیمان کنترل تسلیحات با آمریکا مذاکره کرد. در «نظم نوین جهانی» که بوش متصور بود، او و گورباچف برای مقابله با تهاجم عراق به کویت و دستیابی به توافق صلح خاورمیانه با یکدیگر متحد شدند. جیمز بیکر در بیانیه‌‌ای درباره مرگ گورباچف گفت: «تاریخ، میخائیل گورباچف را به عنوان شخصیت بزرگی که ملت بزرگ خود را به سمت دموکراسی هدایت کرد، به یاد خواهد آورد. در آن زمان بوش خیلی به گورباچف اعتماد نداشت اما بیکر می‌‌گفت:«من او را یک مذاکره‌‌کننده‌‌ی صادق یافتم و به‌رغم فشارهای داخلی در مسکو می‌‌‌‌توانم روی حرف او حساب کنم.» هیچ رئیس‌‌جمهوری آمریکا در مورد اسلاف گورباچف چنین حرفی نمی‌‌زد و چنین اعتقادی نداشت؛ و امروز هیچ رئیسی‌‌جمهوری چنین حرفی را درباره مردی که امروز در دفتر ریاست‌‌جمهوری روسیه در کرملین، بر صندلی تکیه زده است، بیان نمی‌‌کند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی