| کد مطلب: ۶۵

رقابت ترکیه با ایران در قـفـقاز

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

رویکرد پان‌ترکیستی ترکیه در قفقاز نگرانی اصلی ایران است

از اواخر سپتامبر 2021، زمانی که روابط ایران و آذربایجان به پایین‌ترین حد خود رسید، تهران و باکو درگیر روند کاهش تنش بودند. بیشتر تمرکز این دو کشور بر گسترش همکاری‌های اقتصادی و پیشبرد طرح‌هایی برای ایجاد پیوندهای حمل‌ونقل فرامنطقه‌ای، مانند کریدور راه‌آهن شمال جنوب است که هند را از طریق ایران و آذربایجان به روسیه متصل می‌کند. چنین تلاش‌هایی باید مورد استقبال و تشویق قرار گیرد زیرا بهبود رفاه اقتصادی کشورهای قفقاز جنوبی به نفع همه کشورهای منطقه است. با این حال، تنش‌های ژئوپلیتیکی زیربنایی هنوز یک عامل مهم هستند و می‌توانند هر لحظه تلاش‌ها برای یکپارچگی اقتصادی را از مسیر خود خارج کنند. در این زمینه رقابت ایران و ترکیه برای نفوذ در قفقاز جنوبی، اصلی‌ترین موضوعی است که باید مدیریت شود.

نگرانی‌های ایران درباره ترکیه

از دیدگاه تهران، پیروزی آذربایجان در جنگ 2020 علیه ارمنستان بدون حمایت ترکیه و اسرائیل و ناتوانی روسیه در جلوگیری از شکست ارمنستان محقق نمی‌شد. بر اساس برداشت ایران، باکو جسارت یافته و «استراتژی نظامی-‌دیپلماتیک خود را تثبیت کرده‌ است که شامل تصمیم این کشور برای انتخاب ترکیه و اسرائیل به عنوان شرکای خارجی اصلی خود است. اسرائیل در نهایت رقیب اصلی ایران در منطقه است. از اواسط دهه 1990، ایرانی‌ها مجبور بودند دست به یک اقدام متعادل‌کننده ظریف بزنند تا اجازه ندهند همکاری نظامی-امنیتی نزدیک بین باکو و تل‌آویو، روابط صمیمانه ایران با آذربایجان را از بین ببرد. با این حال، نگرانی‌های ایران در مورد برنامه‌های ترکیه برای گسترش نفوذ خود در آذربایجان و قفقاز جنوبی است که می‌تواند جرقه تنش‌های تازه‌ای را ایجاد کند و به فصل جدیدی در تاریخ منطقه منجر شود. به طور خلاصه، تهران بیم آن را دارد که راهبرد آنکارا برای تقویت روابط با باکو، سیاستی است که به شدت بر پیام پان‌ترکیستی استوار است که هدف آن سرمایه‌گذاری بر زبان، تاریخ و فرهنگ مشترک ترک‌زبانانی است که در منطقه وسیعی از شمال ایران تا قفقاز و آسیای مرکزی و چین زندگی می‌کنند. در همین حال، روسیه که دارای اقلیت‌های ترک قابل توجه خود است و در هراس ایران از پان‌ترکیسم شریک است، به لطف تهاجم به اوکراین و پیامدهای نامطلوب این امر بر توانایی مسکو برای ادامه ایفای نقش تاریخی خود، دست ضعیفی در قفقاز دارد. آمار رسمی در دست نیست اما حدود 20 درصد از جمعیت 85 میلیونی ایران را آذربایجانی‌ها تشکیل می‌دهند. این جامعه‌ای است که عمیقاً در تاروپود ملت ایران ادغام شده است و هیچ نشانی از گرایش‌های تجزیه‌طلبانه در مقیاس بزرگ در آن دیده نمی‌شود. با این وجود، مقامات و تحلیل‌گران در تهران به شدت نسبت به این موضوع و به ویژه هرگونه تمایل ترکیه برای تحریک آذربایجانی‌های ایران حساس هستند. در این خط فکری، بحثی که اغلب از سوی مقامات ایرانی شنیده می‌شود، این است که تفاهم ترکیه و آذربایجان برای استفاده از کارت پان‌ترکیسم علیه ایران از صمیم قلب مورد حمایت اسرائیل است. اتهام تهران علیه باکو این است که «منابع امن» را برای جدایی‌طلبان قومی آذربایجانی از ایران فراهم می‌کند؛ اتهامی که رئیس‌جمهور «الهام علی‌اف» آن را به طور کامل رد کرده است. در هر صورت، با توجه به اینکه روسیه در جنگ اوکراین غرق شده است، برخی در تهران پیش‌بینی می‌کنند که آنکارا و باکو حمایت خود را از پان‌ترکیسم گسترش دهند.

ایران، ترکیه و مسابقه ترانزیت

این رقابت ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی ابعاد اقتصادی هم دارد. مقامات ایرانی مدت‌ها مدعی بوده‌اند که موقعیت مرکزی این کشور به آن اجازه می‌دهد به عنوان یک پل زمینی برای مسیرهای ترانزیتی که غرب آسیا را به اروپا و آسیای شرقی متصل می‌کند، عمل کند. این واقعیتی است که اگر به نقشه نگاه کنیم، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را انکار کند اما نکته‌‌ی دیگری که نمی‌توان انکارش کرد، این است که آمریکا و اسرائیل با دخالت ایران در پروژه‌های فرامنطقه‌ای که از نظر اقتصادی به نفع ایران است، مخالف بوده و هستند. در مقابل، تهران تقریباً اقدامی برای جست‌وجوی راه‌هایی برای کاهش این مخالفت‌ها انجام نداده است زیرا انجام این کار مستلزم تغییر جهت سیاست‌خارجی کلی خود و کاهش تنش با ایالات متحده و اسرائیل است. در عوض، تمرکز تهران بر کشورهایی مانند ترکیه بوده است که به دنبال سود بردن از ناتوانی ایران به عنوان یک مرکز منطقه‌ای تجارت و ترانزیت هستند. در‌حالی‌که ایران به کاستی‌های خود واقف است، برای اصلاح این وضعیت کند عمل کرده ‌است. وقتی به حرکت ترکیه برای تبدیل کردن خود به قطب ترانزیت منطقه‌ای برای کل غرب آسیا، از جمله قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم کندی ایران، آسیب‌زننده است. بر این اساس، تلاش‌های اخیر ترکیه، از جمله رونمایی از طرح‌هایی برای پیوند با آسیای مرکزی از طریق دریای خزر، به‌عنوان چالشی مستقیم برای منافع ایران تلقی می‌شود. به عنوان مثال «ابتکار کریدور ترانس خزر شرق-غرب-میانه» ترکیه را در نظر بگیرید که آنکارا از آن به عنوان «کریدور میانی» نیز یاد می‌کند. این کریدور ترکیه را از طریق گرجستان و آذربایجان به قفقاز وصل می‌کند و سپس از طریق یک پیوند دریایی از دریای خزر به آسیای مرکزی و چین می‌رسد. یکی از اجزای فرعی این تلاش‌های ترکیه، «موافقت‌نامه کریدور ترانزیتی ترکیه-گرجستان-آذربایجان-ترکمنستان-افغانستان» است که به «توافق لاجورد» نیز معروف است. باز هم، بازنده اصلی در توسعه مسیری که آسیای مرکزی و افغانستان را به دریاهای سیاه و مدیترانه متصل می‌کند، ایران است که خود را از شبکه حمل‌و‌نقل منطقه‌ای احتمالاً مهم محروم می‌کند. با وجود چنین واقعیت‌هایی، ایران همچنان کند عمل می‌کند. در تهران، بوروکراسی در رابطه با تجارت منطقه‌ای و سیاست ترانزیت نیاز به بازنگری و ساده‌سازی دارد. در یک مورد در اکتبر 2021، زمانی که دو کامیون پاکستانی با کالا از ایران به ترکیه رفتند، با تاخیرهای اداری قابل توجهی در مرز مواجه شدند؛ تاخیرهایی که تنها پس از میانجی‌گری مقامات ارشد گمرک در تهران حل شد. این حادثه یک سیستم ناکارآمد را به نمایش گذاشت که برای تجارت بین‌المللی در مقیاس بزرگ جذاب نیست. ایران همچنین نیاز به امضای قراردادهای دوجانبه و چندجانبه ترانزیتی با همسایگان و فراتر از آن دارد تا به یک مسیر ترانزیتی اصلی تبدیل شود.

گزینه‌های پیش رو

به طور خلاصه، ایران و ترکیه در حال حاضر درگیر رقابتی ظریف اما عمیق‌تر برای نفوذ در قفقاز جنوبی، از جمله در حوزه پروژه‌های جدید ترانزیتی هستند. ایرانی‌ها می‌دانند که برداشته شدن تحریم‌ها برای توانایی آنها در تبدیل شدن به یک هاب ترانزیت منطقه‌ای حیاتی است. این هاب منبع درآمدی است که ایران از آن استقبال خواهد کرد. درآمد حاصل از ترانزیت هر تن کالا از طریق ایران با درآمد هر بشکه نفت صادراتی برابر می‌کند. اما مخمصه تهران بزرگ‌تر از ناتوانی در تبدیل جغرافیای خود به منبع درآمد است. به‌رغم تلاش‌های اخیر باکو و تهران برای تمرکز بر همکاری‌های اقتصادی سودمند متقابل، نیاز به گفت‌وگوهای سیاسی گسترده‌تر احساس می‌شود. مهم‌تر از همه، ایران باید برای نقش سازنده‌ای که می‌تواند به عنوان میانجی بین آذربایجان و ارمنستان ایفا کند، بیشتر تلاش کند. شکی نیست که تهران به دلیل جنگ 44‌روزه بین ارمنستان و آذربایجان در اواخر سال 2020 سر کنترل منطقه مورد مناقشه قره‌باغ کوهستانی آسیب دید. ایرانی‌ها از میزان دخالت ترکیه و اسرائیل در طول جنگ و پس از آتش‌بسی که با میانجی‌گری مسکو صورت گرفت، شوکه شدند. همان‌طور که جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران در ژانویه 2021 بیان کرد، قصد تهران این است که به دنبال ابزارهای متفاوتی باشد تا کشورهای منطقه بتوانند «برای کمک به بحران قره‌باغ و ایجاد صلح و ثبات و بهبود وضعیت همکاری کنند.» این همان چیزی است که ایرانی‌ها و ترک‌ها از آن به عنوان «اتحاد شش‌جانبه» بین ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، ایران، روسیه و ترکیه یاد می‌کنند. تنها زمان نشان خواهد داد که آیا ایران می‌تواند زمین‌های ازدست‌رفته در قفقاز جنوبی را بازیابی کند یا خیر اما امروز در تهران تردیدی وجود ندارد که ایران نسبت به اهمیت منطقه برای منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی خود بیش از حد غفلت کرده است. منبع: انستیتو خاورمیانه

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی