| کد مطلب: ۲۹

دکترین نظامی روسیه نبرد عمیق است

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

شهر لیسیچانسک به دست روسیه افتاده و این کشور کنترل کامل منطقه لوهانسک اوکراین را به دست گرفته و به سمت به‌دست آوردن کنترل بیشتر دونتسک، منطقه دیگری که کرملین دو روز پیش از آغاز حمله استقلال آن را به‌رسمیت شناخت، حرکت می‌کند. روسیه این انتخاب را دارد که این پیروزی را به‌عنوان نقطه اوج جنگ بپذیرد یا با تصرف تمام اوکراین به دنبال پیروزی محض باشد. پیش از بررسی این گزینه، باید چارچوب مفهومی‌ای که طرح ابتدایی روسیه را تعریف می‌کند، درک کنیم. تمام نیروهای نظامی، دکترین دارند. دکترین است که چگونگی جنگ را تعریف می‌کند. طی جنگ سرد اخیر در ایالات‌متحده آمریکا، دکترین، نبرد هوازمینی نامیده می‌شد که سیستم تسلیحاتی ترکیبی را برای عملیات حمله و دفاع در نظر می‌گرفت که به‌عنوان نیرویی واحد و تحت فرماندهی یکپارچه‌ای عمل می‌کرد. چین دکترینی به نام دفاع فعال داشت که دائما دشمن را در حال حمله درنظر می‌گرفت درحالی‌که نیروهای چینی، هم حملات دشمنان را در بیشتر بخش‌ها مهار می‌کردند و هم در فرصت به‌وجود آمده حمله می‌کردند. مفاهیم زیادی در تمام ارتش‌ها وجود دارد ولی بیشتر آنها اهمیت کمی دارند. مدل اصلی جنگ، نوع سلاح‌هایی که باید تهیه شود، ترکیب مناسب نیروها، آموزش‌هایی که می‌بینند و مواردی از این دست را تعریف می‌کند. دکترین‌ها برای تمام صحنه جنگ و واحدهای بسیار کوچک‌تر وجود دارد. در زمان وقوع جنگ همه اینها باید در یک نیروی جنگی واحد ترکیب شوند. دکترین روسیه، پس از سقوط اتحاد جماهیرشوروی و با نام «نبرد عمیق» تعریف شد؛ دکترینی که نبرد روسیه را در هر سطحی از جنگ انتظار دارد. هدف این است که با بیشترین سرعت ممکن به بیشترین عمق دشمن نفوذ کنند. برای این منظور باید هماهنگی شدیدی در تمام سطوح جنگ همچنین در میان سطوح مختلف وجود داشته باشد. بنابراین در اوکراین نبرد عمیق قرار بود عملیات‌های عمومی را در هر صحنه جنگی هماهنگ کند. جبهه‌هایی برای مدیریت جنگ در اجزای کوچکی به اندازه گردان‌ها نیاز بود. عمق دکترین نه فقط براساس اینکه دشمن تا کجا می‌تواند نفوذ کند بلکه براساس اینکه چگونه کنترل و فرماندهی عمیق می‌تواند صورت‌گیرد، تعیین می‌شود. وقتی اطلاعات به سرعت به بالاترین سطح فرماندهی بعدی منتقل می‌شود، نبرد عمیق، نوید بزرگی دارد. ارتش روسیه، ارتشی چکشی است. وقتی آن هماهنگی، مشورت و فرماندهی از بین می‌رود - و دلیل اصلی‌اش ارتباط است که در یک جنگ دیر برقرار می‌شود یا اشتباه صورت می‌گیرد- چکش به زانوان ارتش برخورد می‌کند. نبرد عمیق به سیستم فرماندهی متمرکزی تبدیل می‌شود که فرماندهی ارشد نمی‌تواند واقعیت‌ها را در سطح پایین‌تر ببیند. مفهوم حمله ابتدایی به اوکراین از مفهوم نبرد عمیق پیروی می‌کرد. این حمله نیروها را در سه جهت سازماندهی کرد؛ از شمال به کی‌یف، از جنوب به سمت اودسا و مسافت کمی به دونباس در شرق. به نظر می‌رسید که دستورات اولیه صرفنظر از رخدادها در جای خود قرار داشتند. نیروهای شمالی در جاده‌ای زمین‌گیر شدند و بدون اینکه دستورات‌شان تصحیح شود، روزها همانجا ماندند. احتمالا این نیرو برای پشتیبانی از نیرویی بود که از شرق می‌آمد. تانک‌ها حتی در حالت ایستاده به‌سرعت سوخت می‌سوزاندند و لجستیک، دستورات جدیدی برای‌شان نداشت یا نمی‌توانست آنها را اجرا کند. از یک نبرد عمیق، سه جبهه عملیات جداگانه بدون برنامه‌ای یکپارچه بیرون آمد. با ورود پیاده‌نظام به شهرهایی که به‌شدت در آنها مقاومت می‌شد و با وجود ناتوانی از شناخت نیرویی که با آنها روبه‌رو بودند، جریان اطلاعات قطع شد. فرماندهی ارشد از اطلاعات جنگی در مورد دشمن، واقعیت لجستیکی و گزارش‌های نبرد بی‌اطلاع بود و به جای محول کردن فرماندهی بیشتر، سعی کرد شرایط را محکم تحت کنترل نگه دارد. در ابتدا با این سه منطقه متفاوت برخورد شد. به گروه نبرد شمالی که از بلاروس آمده بودند گفته شد که عقب‌نشینی کنند و نیروها را به نبرد اصلی در شرق بفرستند. همین اتفاق برای نیروهای جنوب افتاد. همه منابع به گروه سوم، گروهی که لوهانسک را گرفته بود، منتقل شد. نبرد عمیق، در مورد تنها گروه تعیین‌کننده‌ای اعمال شد که اوکراینی‌ها را در لوهانسک شکست داد. این گروه به‌جای آنکه جنگ را نبردی واحد در نظر بگیرد، با استفاده از مفهوم ابتدایی، نیروهایش را به سه جبهه تقسیم کرد که یک منطقه را بگیرد. نبرد عمیق به‌عنوان یک مفهوم شکست نخورد اما در اجرا شکست خورد. حالا نبرد ساده‌تر شده است. حرکت به سوی اودسا، نظم یک نبرد موفق را خواهد داشت. به احتمال زیاد، فرماندهی ارشد وضعیت نبرد را درک می‌کند و دستورات لازم را می‌دهد و به جای سه جبهه حواسش به یک جبهه است. هنوز روشن نیست که روسیه بتواند در این نبرد پیروز شود. تمرکز روی دونباس منجر به این شده که نیروهای اوکراینی به شدت به استراحت نیازمند باشند؛ آنها همچنین نیازمند سلاح‌های جدید و آموزش برای استفاده از این سلاح‌ها هستند. سربازانی که میدان جنگ را تجربه کرده‌اند بسیار آموزش‌پذیرتر از تازه‌کارانی هستند که برای اولین‌بار با روسیه روبه‌رو می‌شوند. روسیه حالا با نیروهای زخمی و افسرانی که طعم شکست را چشیده‌اند، در حال حرکت به سوی صحنه عملیات بعدی خود است. آنها با ارتش بزرگ، باانگیزه و زخمی اوکراین روبه‌رو هستند که سلاح‌های قدرتمند و جدیدی دارد. نبرد عمیق در اولین آزمونش شکست خورد اما در مقابل دشمنی که در گروه‌های کوچک با جهت‌گیری‌های استراتژیک می‌جنگد، اما تاکتیک‌هایش در سطوح بسیار پایین‌تری قرار دارد، یک دکترین اقتدار پراکنده، بار دیگر شانسش را امتحان می‌کند. به غیر از خون‌هایی که ریخته خواهد شد، دیدن آنچه اتفاق می‌افتد، جذاب است. ترجمه: مجتبی پارسا

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی