| کد مطلب: ۱۱۰

به دنبال یک لقمه نان

به دنبال یک لقمه نان

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

بحران امنیت غذایی در آفریقا و خاورمیانه پیش می‌تازد

این روزها‌ سراسر جهان با بحران امنیت غذایی دست و پنجه نرم می‌کند؛ بحرانی که با وقوع جنگ اوکراین تشدید شده است. حالا درگیری دو کشور روسیه و اوکراین که بزرگترین تولید‌کننده‌های غلات جهان هستند موجب شده که بازارهای مواد غذایی در سراسر جهان با کمبود عرضه مواجه شوند. کشورهایی نیز که خودشان کمی تولیدات کشاورزی دارند سعی می‌کنند برای مقابله با این بحران، سیاست‌های بسته صادراتی را در دستور کار خود قرار دهند و این سیاست‌ها بر شدت این بحران جهانی افزوده است. البته تنها جنگ روسیه و اوکراین نیست که این وضعیت را رقم زده است. خشکسالی‌های پیاپی در دو دهه‌ی گذشته، ناکارآمدی‌های دولت‌ها در سیاست‌گذاری‌ و حرکت به سمت توسعه‌ی پایدار، بحران آب و عدم بهره گرفتن از تکنولوژی در بخش کشاورزی، عواملی بوده‌اند که در طول سالیان گذشته جهان را به این وضعیت دچار کرده است. البته در این نوشتار تمرکز ما بیشتر روی منطقه آفریقا و خاورمیانه است.

منطقه‌ای که کشورهای عربی در آن واقع شده‌اند، از خلیج فارس در شرق تا اقیانوس اطلس در غرب، با کمبود شدید چندین ماده غذایی اصلی مواجه هستند. با توجه به اینکه حداقل 65 درصد از جمعیت در بیشتر کشورهای عربی، یا فقیر هستند یا در معرض فقیر شدن هستند، چندان جای تعجب نیست که گرسنگی و سوءتغذیه در این منطقه شایع باشد. حتی در عربستان سعودی که سرشار از منابع نفتی است، آمارهای تقریبی نشان می‌دهد که دست‌کم 20 درصد از جمعیت این کشور زیر خط فقر هستند. برنامه‌ریزی ضعیف دولتی، تغییرات جمعیت‌شناختی، کمبود منابع آب، تغییرات آب‌وهوایی، همه‌گیری کووید-19 و نزاع‌های منطقه‌ای ادامه‌دار و حل‌نشده، همگی در ایجاد این مشکل سهیم هستند و امروز جنگ در اوکراین گستردگی این آسیب‌پذیری‌ها را آشکار کرده است؛ آسیب‌هایی که مدت‌ها پس از پایان جنگ هم مانند طاعونی به جان منطقه خواهد افتاد.

کمبود آب

از میان 17 کشور در جهان که بیشترین تنش آبی را دارند، ‌12 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا واقع شده‌اند. اگرچه منطقه کشورهای عربی 5 درصد از جمعیت جهان را شامل می‌شود، اما سهم آنها از آب شیرین جهان کمتر از 1 درصد است. کشورهای عربی بیش از نیمی از منابع غذایی خود را وارد می‌کنند. این مشکلات، کشورها را به طُرق مختلف تحت تاثیر قرار داده است. در عراق، خشکسالی، توفان‌های شن، دمای بالای هوا و محدودیت‌ها در خصوص آب‌های فراسرزمینی، منجر به از دست رفتن 60 درصد منابع آب این کشور شده است. سیاست‌های افراطی ترکیه و ایران در سدسازی، مشکلات تامین آب در عراق و سوریه را تشدید کرده است. سد «رنسانس بزرگ اتیوپی» در آدیس‌آبابا، مصر را از 25 درصد منابع آبی نیل محروم کرده است. انحصار تقریبا کامل سیستم رودخانه اردن توسط اسرائیل، بحران آب در اردن را وخیم‌تر کرده است. در سوریه و عراق،‌ 12 میلیون نفر دسترسی به آب را از دست داده‌اند و وضعیت تولید گندم در حال نابودی است. سال گذشته در عراق، زمین‌های زیر کشت به نصف کاهش یافت، در حالی که جمعیت این کشور تا سال 2050 دوبرابر خواهد شد، آب آشامیدنی هم به دلیل کاهش بارندگی که سهم 30 درصدی در آب این کشور را دارد، 20 درصد کاهش خواهد یافت. وزارت منابع آبی عراق می‌گوید که اگر ترکیه آب بیشتری را به رودخانه‌های دجله و فرات - که به آبراه شط‌العرب در جنوب بغداد می‌ریزد- رها نکند، این آبراه تا 20 سال آینده خشک خواهد شد. در سوریه حدود 60 درصد از جریان آب از سوی ترکیه می‌آید که آنکارا از این منابع به ‌عنوان سلاحی سیاسی به منظور افزایش نفوذ خود در سوریه استفاده می‌کند. معمولا در زمستان که سدها به حداکثر ظرفیت خود می‌رسند، آب بیشتری سرازیر می‌شود. در زمان فصل خشک تابستان، کاهش جریان آب می‌تواند خسارات اقتصادی زیادی به کشاورزی و شیلات سوریه وارد کند. عربستان سعودی نیز پیش‌تر سفره‌های آب زیرزمینی‌اش را استفاده کرده است و سالانه 87 درصد از منابع آب تجدیدناپذیر خود را برای کشاورزی استفاده می‌کند. اگرچه عربستان سعودی و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نزدیک به 900 کارخانه آب‌شیرین‌کن دارند،‌ اما کشاورزی همچنان غیرقابل اجرا است و بیش از نیمی از تولید این کارخانه‌ها به مصارف خانگی می‌رسد. در الجزایر و مراکش که کمبود آب در حال افزایش است، کشاورزی به‌شدت وابسته به بارندگی است که آن‌هم غیرقابل پیش‌بینی است.

تکنولوژی منسوخ شده

با این حال، مشکل فقط کمبود آب نیست. فقدان بهره‌وری کشاورزی نیز نتیجه تکنولوژی و تکنیک‌های قدیمی کشت و همچنین برنامه‌ریزی و مدیریت ضعیف است. سیستم‌های آبیاری ناکارآمد مانند آبیاری غرقابی، 40 درصد بیشتر از آبیاری بارانی یا قطره‌ای، آب مصرف می‌کند. همکاری‌ها بین کشورها در زمینه کشاورزی کم است و دولت‌های عربی، انگیزه‌ای برای توسعه ایجاد نمی‌کنند که این امر، منجر به ادامه کشاورزی در زمین‌های کوچک و خانوادگی می‌شود که برای آبیاری مدرن و کشت مکانیزه مناسب نیستند. کشاورزی در این کشورها بدون استفاده از کود و آفت‌کش انجام می‌شود. این مسائل منجر به تولید کم با میانگین هزار و 300 کیلوگرم تُن در هکتار می‌شود؛ در حالی که میانگین جهانی، سه هزار و 600 کیلوگرم در هر هکتار است. نرخ بالای زاد و ولد - حدود 2 درصد در مقایسه با نرخ یک درصدی میانگین جهانی- وضعیت را پیچیده کرده است چراکه این مقدار تولید جوابگوی سیرکردن شکم این میزان افزایش جمعیت نیست. زمین‌های قابل کشت کشورهای عربی به وسعت 70 میلیون هکتار که 30 درصد آن در سودان است، برای رفع نیازهای کشاورزان آن کافی است. آنچه اعراب فاقد آن هستند،‌ سیستم آبیاری کارآمد و تواناییِ همکاری با یکدیگر است. اما فساد و سیاست‌های فردی، غالبا موانعی بر سر راه هستند. در عراق به نظر نمی‌رسد دولت، وضعیت آب را جدی گرفته باشد. در سال 2018، دولت عراق 15 میلیون دلار، معادل دو دهم درصد از بودجه خود را برای رسیدگی به مسائل آب اختصاص داد. عراق نیازمند سرمایه‌گذاری دست‌کم 180 میلیارد دلار در ساخت سد و پروژه‌های آبیاری به‌منظور رفع مشکل کمبود آب در دو دهه آینده است. مسئله‌ی آب در سوریه مربوط به پیش از خیزش‌های سال 2011 است. کلان‌شهر دمشق با جمعیتی بیش از 4 میلیون نفر، غالبا با قطعی آب مواجه است که گاهی تا چند هفته هم طول می‌کشد. نیمی از تاسیسات تصفیه آب سوریه به خاطر جنگ، غیرقابل استفاده شده‌اند و همین امر، در یک دهه گذشته منجر به کاهش منابع آب آشامیدنی موجود تا 40 درصد و آلودگی آب فاضلاب‌ها شده است.

ناکارآمدی دولت‌ها

کشورهای عربی، واردکننده بیشترین غلات در جهان هستند اما جنگ روسیه و اوکراین، آسیب‌پذیری کشورهای منطقه و فقدان خودکفایی آنها را آشکار کرد. اگرچه روسیه و اوکراین تنها 12 درصد از مواد غذایی جهان را صادر می‌کنند، اما نزدیکی آنها به منطقه باعث می‌شود محصولات‌شان به‌طور قابل توجهی ارزان‌تر و رقابتی‌تر از سایر صادرکننده‌های مواد غذایی باشد. جنگ روسیه و اوکراین به ‌ویژه برای کشورهای عربی به خاطر اهمیت نان در وعده غذایی مردم این کشورها، مخرب بوده است. کشورهای عربی حدود 35 درصد از جذب کالری خود را فقط از نان به‌دست می‌آورند. برخی از کشورها مثل عراق، یمن و لبنان بیش از 70 درصد گندم خود را وارد می‌کنند. کمبود مواد غذایی اصلی ازجمله نان، روغن پخت‌وپز و حبوبات به‌ویژه در مصر، الجزایر و مراکش رایج است و حاکمان را بر آن داشته تا اقداماتی را برای ممانعت از شورش‌های احتمالی انجام دهند. مردم الجزایر سال‌ها از کمبود مواد غذایی و افزایش قیمت‌ها گلایه داشته‌اند. قدرت خرید آنها در شش سال گذشته 40 درصد کاهش یافته است. دولت این کشور با کمبود نقدینگی مواجه است و ناتوانی‌اش دربرابر این بحران و تصمیم برای کاهش واردات، بر نارضایتی مردم افزوده است. سیاست آبیاری قرن بیستم مصر که با اتمام سد بزرگ اسوان در 1970 به اوج خود رسید، منجر به انقلابی در کشاورزی نشد. در عوض، شکاف میان تولید مواد غذایی محلی و واردات، افزایش یافته و در سال‌های اخیر به وضعیت هشداردهنده‌ای رسیده است. مصر در سال 2000، 69 درصد غلات مورد نیاز خود را در داخل تولید می‌کرد اما در سال 2018 این عدد به 45 درصد کاهش یافت. تولید داخلی حبوبات نیز از 56 درصد به 37 درصد کاهش یافته و روند نزولی‌اش ادامه داشته است. رژیم‌های عربی بیش از آنکه نگران عدم خودکفایی خود باشند، نگران امنیت‌شان هستند. برای مثال مصر، الجزایر و مراکش، به ترتیب 5، 12 و 25 برابر صنعت کشاورزی، روی قدرت دفاعی‌شان هزینه می‌کنند. برخی از کشورهای عربی پیشنهاد بازار مشترک عربی را برای آمادگی جهت راه‌اندازی اتحادیه‌ای اقتصادی داده‌اند، ایده‌ای که مربوط به سال 1956 بود اما هیچ‌گاه محقق نشد. اجلاس 2005 اتحادیه کشورهای عرب در الجزایر و اجلاس 2007 در عربستان، چشم‌اندازی استراتژیک برای دستیابی به امنیت غذایی کشورهای عربی از طریق توسعه بخش کشاورزی کارآمد به‌لحاظ اقتصادی، مدیریت صحیح منابع زیست محیطی و افزایش کیفیت زندگی کشاورزان ارائه کرد. وزرای کشاورزی کشورهای عربی، توصیه‌های اجلاس را در نشست 2008 توسعه کشاورزی سازمان‌های عربی در بحرین تایید کردند. این توصیه‌ها شامل تکنیک‌های کشاورزی مدرن و تشویق برای سرمایه‌گذاری در بخش فرآیندهای مختلف کشاورزی است. آنها همچنین خواستار بهبود رقابت‌پذیری در کشاورزی و سرمایه‌گذاری در توسعه منابع انسانی شدند. اما کشورهای عربی، چشم‌انداز به‌راه افتادن انقلاب کشاورزی موفق را از بین بردند. آنها زمینه‌های همکاری را کنار گذاشتند و ترجیح دادند مواد غذایی را واردکنند و همین واردات به طور سالانه بیش از 100 میلیارد دلار برای منطقه غربی هزینه دارد. از سوی دیگر، این واردات مواد غذایی در معرض نوسانات قیمت و اختلال واردات به دلیل درگیری‌های خارجی قرار دارد. دیکتاتورهای عربی به عمد، در هدر دادن منابع ناچیز آبی‌شان مشارکت داشتند. در سال 1992، صدام حسین، مرد قدرتمند عراق دستور خشک کردن مرداب‌های بین‌النهرین در جنوب عراق را صادر کرد چراکه این مرداب‌ها به پناهگاهی برای شورشیان تبدیل شده بود. به این ترتیب صنعت کشاورزی، شیلات و تنوع زیستی منحصربه‌فرد در این منطقه را نابود کرد. در اوایل دهه 1990، حافظ اسد، رئیس‌جمهور وقت سوریه، آب‌های فاضلاب را به سمت رودخانه بارادا منحرف کرد؛ رودخانه‌ای که از دمشق می‌گذشت و آب مصارف خانگی و کشاورزی در پایتخت را تامین می‌کرد. او کانال‌های آب را هم به دلایل امنیتی از کاخ خود دور کرد. پسرش بشار هم مسیر دهانه رودخانه را به سمت مناطق شورشیان در خارج از دمشق تغییر داد تا آنها درگیر سیلاب شوند.

تاثیر روی بهداشت عمومی

بر اساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد، تعداد افرادی که در کشورهای منطقه عربی از کمبود غذا رنج می‌برند در ده دهه گذشته بیش از 90 درصد افزایش داشته و در سال 2020 از 69 میلیون نفر فراتر رفته است. یک‌سوم از جمعیت 420 میلیون نفری منطقه عربی دچار سوءتغذیه هستند. بیش از 20 درصد کودکان زیر پنج سال از روند کند رشد بدنی، رنج می‌برند. هشت درصد از آنها دچار کمبود وزن و 11 درصد دچار اضافه وزن هستند که عمدتا به‌دلیل رژیم غذایی نامناسب است. این اعداد،‌ 5 درصد از میانگین جهانی بالاتر است. در یمن 45 درصد از بزرگسالان از گرسنگی رنج می‌برند و 60 درصد از افراد جوان دچار کم‌خونی هستند. در سودان بیش از 20 درصد از جمعیت 45 میلیون نفری این کشور از گرسنگی شدید رنج می‌برند که این عدد می‌تواند باوجود اقدامات و سوءمدیریت‌های دولت نظامی در این کشور، دوبرابر شود. جالب اینجاست که اگر پتانسیل کشاورزی در سودان، بالفعل شود، این کشور می‌تواند بیشتر کشورهای عربی را تغذیه کند! البته مشکل بزرگ در کشورهای ثروتمند شورای همکاری خلیج فارس،‌ تغذیه بیش از حد است! رژیم غذایی اعراب به‌شدت وابست به آرد و برنج تصفیه‌شده است و تنوع در مصرف غذاها یا فراتر از توان بیشتر مردم است یا جایی در آشپزی سنتی ندارد. به‌علاوه، یارانه‌های دولت هم غذاهای سالم را پوشش نمی‌دهد. عادات غذایی ناسالم به افزایش ابتلا به بیماری‌های مزمن، به‌ویژه دیابت کمک کرده است. یک‌چهارم بزرگسالان در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تا سال 2030 دچار دیابت می‌شوند. در عربستان سعودی، بیش از 50 درصد افراد بالای 30 سال، پیش‌دیابتی هستند. در مصر، 21 درصد از بزرگسالان دیابت دارند و به همین اندازه افراد پیش‌دیابتی وجود دارد. کشورهای منطقه عربی نتوانسته‌اند با مشکلات اساسی بخش کشاورزی‌شان مقابله کنند و بنابراین بعید است در آینده‌ای نزدیک، بتوانند بر آنها غلبه کنند. رسیدن به توسعه پایدار مستلزم حل بحران داخلی مواد غذایی و خروج از چرخه معیوب فقر است. این فرایند شامل اولویت‌بندی مجدد اهداف دولتی در دفاع از کشاورزی و معکوس کردن الگوهای مهاجرت داخلی است که در نیم قرن گذشته منجر به جابه‌جایی گسترده جمعیت از مناطق روستایی به مراکز شهری شده است. تغییرات جمعیتی بخش کشاورزی را تضعیف کرده، اما نتوانسته است دیگر صنایع مولد را ارتقا دهد. حاکمان منطقه شاید مشتاق پیشرفت کشورشان باشند اما تمایلی به دل کندن از دلبستگی‌ها به ثبات و نظم رژیم‌هایشان ندارند. منابع: FAO/ WFP/ CHATHAM HOUSE/ REUTERS

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی