ادراک تهدید کشورهای عربی از جانب ایران باید کاهش یابد
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
حمیدرضا عزیزی در گفتوگو با «هممیهن»:
حمیدرضا عزیزی، دکترای مطالعات منطقهای و پژوهشگر مهمان در موسسه امور بینالمللی و امنیت در برلین معتقد است که ناتوی عربی بیش از آنکه یک ایده عملی باشد، یک اهرم رسانهای است. دکتر عزیزی میگوید: ایده ناتوی عربی به این معنا که شبیه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی باشد، خیلی اغراقآمیز است.
این روزها بحث شکلگیری ناتوی عربی داغ است. کشورهای عربی مراودات و مذاکراتی هم با ایران دارند، چرا این کشورها از یک سو به دنبال ایجاد ناتوی عربی علیه ایران هستند و از سوی دیگر با ایران مراوده هم دارند؟
به اعتقاد من اساسا عنوان ناتو که برای اشاره به ایدهای بین آمریکا و کشورهای منطقه استفاده میشود، گمراهکننده است. من مانور و مشابهتسازی با ناتو را یک بحث رسانهای میبینم که از دو جهت در حال اجراست. جهت اول از سمت رسانههای اسرائیلی است که میخواهند نشان دهند این ائتلاف متشکل و منسجمی علیه ایران است و دیگری از طرف آمریکا و رسانههای آمریکایی است که میخواهند بهنوعی به متحدان عرب آمریکا در خاورمیانه القا کنند که داریم چیز بزرگی را به شما عرضه میکنیم چون دغدغه اصلی این کشورها همیشه ایران بوده است. بهخصوص وقتی بحث آمریکا مطرح میشود یک جنبه دیگر هم دارد و آن دستاورد سیاست خارجی بایدن است و دولت آمریکا تمایل دارد روی این موضوع مانور دهد. چون به هر حال سیاست خاورمیانهای ترامپ با وجود همه کاستیها و تنشزاییها، یک وجه ممیزه در آمریکا دارد و آن هم توافق آبراهام و عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل است. ظاهرا بایدن قصد دارد با مانور دادن روی بحث ناتوی عربی، دولت خودش را یک قدم جلوتر نشان دهد و بگوید ما اسرائیل و اعراب را وارد یک فاز عملی ائتلافسازی کردهایم. اگرچه این ایدهها نظیر سیستم پدافند واحد منطقه یا سیستم راداری مشترک در منطقه بیسابقه است، اما هنوز با مفهوم ناتو به عنوان ائتلافی که در آن امنیت یک کشور امنیت همه محسوب میشود خیلی فاصله دارد. من به هیچ عنوان چشمانداز شکلگیری چنین اتحادی را بین اسرائیل و کشورهای عربی نمیبینم. خود کشورهای عربی هم در پشت پرده دربارهاش صحبت میکنند و با قاطعیت میگویند، اسرائیل هرگز به خاطر ما وارد جنگ نمیشود. آنها میگویند اگر جنگ ایران و اسرائیل رخ دهد ما به میدان این جنگ تبدیل میشویم اما اسرائیل برای ما وارد جنگ نخواهد شد. کشورهای عربی اساسا در تنظیم سطح روابط امنیتیشان با اسرائیل در شرایط فعلی بسیار محتاط هستند. از یک طرف میخواهند ضمانتهای امنیتی در مقابل توانایی موشکی و پهپادی ایران داشته باشند اما در عین حال سعی میکنند این هوشیاری را نشان دهند و وارد یک فضای تقابلی با ایران نشوند. اتفاقا این مواردی که اشاره کردید، تناقض نیستند بلکه مکمل هستند. عربستان از یک سو وارد مذاکره با ایران شده تا این پیام سیاسی را ارسال کند که با ایران تقابل ندارد اما در آن سو، از طریق روابطش با اسرائیل سعی دارد علیه ایران اهرمسازی کند چون بدون اهرم در بدهوبستانهای دیپلماتیک موفق نخواهد بود. در مورد کشورهای مصر و اردن مساله متفاوت است. آنها ایران را تهدید درجه یک خودشان نمیدانند. برای اردن مساله فلسطین، آوارگان فلسطینی، نوع رابطهاش با اسرائیل و قاچاق مواد مخدر در سوریه اولویت است. مصر هم اگر موضعی علیه ایران میگیرد به خاطر ملاحظات روابطش با عربستان است و اصلا دلیلی ندارد که وارد تقابل با ایران شود؛ بنابراین درمجموع معتقدم بحث ناتو کمی عنصر اغراق در خود دارد.
آمریکا از یک سو به دنبال احیای برجام است و از سوی دیگر از شکلگیری ناتوی عربی علیه ایران حمایت میکند؛ چرا؟
آنچه آمریکا را به سمت حمایت از چنین ایدهای سوق میدهد، نیازی است که برای تحکیم روابطش با کشورهای عربی در دوره پس از جنگ اوکراین احساس میکند. آقای بایدن در مقالهاش در واشنگتنپست صراحتا به این موضوع اشاره کرده است وگرنه برای آمریکا مطلوب این است که برجام احیا شده، با احیای برجام، تنشها در منطقه مدیریت شود و بهصورت بالقوه یک پایه و اساسی برای فراتر رفتن از موضوع هستهای و ورود به موضوعات منطقهای ایجاد شود و این مسالهای است که کشورهای عربی بهخصوص اسرائیل باتوجه به تجربه برجام نخست، رویش مساله دارند. در چنین شرایطی آمریکا به بسیج حداکثری متحدانش در سراسر دنیا برای جلوگیری از افزایش نفوذ روسیه و چین نیاز دارد و در این فضا امکان بازیگری قدرتهای منطقهای بالاتر رفته است. لذا آمریکا باید چیزی به این کشورها ارائه کند که در ازای آن، وفاداری این متحدان را داشته باشد. درخواست کشورهای منطقهای خیلی فراتر از پدافند منطقهای است. آنها از آمریکا میخواهند در صورت شکست برجام، چتر اتمی منطقهای به آنها بدهد. البته آمریکا سعی میکند یک امتیاز تخفیفیافتهای نسبت به چتر اتمی در اختیار کشورهای منطقه قرار دهد. شاید هم در شرایط فعلی آمریکا پتانسیل احیای برجام را ضعیفتر از گذشته میبیند و به همین خاطر برایش توجیهپذیر است که بخواهد تضمینهای امنیتی جدیتری به کشورهای منطقه بدهد.
نقش اسرائیل در ساختار ناتوی عربی چه خواهد بود؟
مهمترین نقشی که اسرائیل در این فضا میتواند ایفا کند، این است که جنبههای سختافزاری طرح امنیتی مشترکی که مورد بحث است را تامین کند؛ چه در بحث تواناییهای راداری باشد یا پدافند هوایی. شاید کمی اغراقآمیز باشد اما اسرائیل سعی میکند در تامین نیازهای امنیتی کشورهای عربی منطقه به نوعی نایب آمریکا باشد و این برای اسرائیل هم از دو جهت سود دارد؛ یکی اینکه به روابط در حال رشدش با کشورهای عربی انگیزه بیشتری میدهد چراکه اسرائیل برای مشروعیت و وجهه منطقهای خودش روی این عامل حساب کرده است و از طرف دیگر برای افزایش فشار بر ایران به این روابط نیاز دارد. از این جهت این یک بازی برد-برد برای اسرائیل و کشورهای عربی است. از یک سو کشورهای عربی امنیتی که میخواهند را تا حدی بهدست خواهند آورد و اسرائیل هم این دو هدف عمده را تامین خواهد کرد اما همانطور که گفتم اسرائیل و کشورهای عربی به محدودیتهای این روابط آگاه هستند. در اینجا ایران باید توجه باشد که سیاست فعلی اش باید کاهش سطح تنشها به موازات ورود گفتوگو با کشورهای منطقه باشد. باید در نظر داشت یکی از دلایل نزدیکی کشورهای عربی با اسرائیل، تقابل با ایران است. فقط یک راه برای ممانعت از تکمیل این چرخه وجود دارد و آن اینکه ایران ابتکارات عملی و قابل کاربستی برای تنشزدایی با کشورهای عربی ارائه کند. ادراک تهدید کشورهای عربی از جانب ایران باید کاهش یابد در غیر این صورت ما امروز میگوییم، ناتوی عربی در کوتاهمدت عملی نیست اما اصلا بعید نیست در درازمدت این ایده عملی شود. باید نسبت به این قضیه هوشیار بود. اینکه در داخل بخواهیم روی این ایده شرط ببندیم که قدرت ایران باعث میشود کشورهای عربی به هم نزدیک نشوند، خیلی کار عقلانی نیست.