| کد مطلب: ۴۹۴

کاهش پول نفت دولت را پاسخگو نمی‌کند

کاهش پول نفت دولت را پاسخگو نمی‌کند

آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

موسی غنی‌نژاد در گفت‌وگو با «هم‌ میهن»:

کاهش پول نفت دولت را پاسخگو نمی‌کند

بعد از افول درآمدهای نفتی، ایران از ناحیه تحریم‌های خارجی طی سال‌های اخیر، برخی این تئوری را مطرح کردند که با این تغییر و تحول در درآمدهای دولت، به مرور باید منتظر تغییر ماهیت در رابطه دولت و مردم باشیم. در این خصوص دکتر موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان معتقد است در حال حاضر درآمدهای نفتی نمی‌تواند مولفه اثرگذاری در پاسخگو کردن دولت باشد،‌ چراکه مساله اصلی به طرز فکر دولت به اقتصاد و منابع مالی بر می‌گردد.

‌سال‌ها است که گفته می‌شود ماهیت دولت در ایران، به دلیل برخورداری از درآمدهای نفتی یک ماهیت رانتیر است، آیا امروز هم بعد از کاهش محسوس درآمدهای نفتی و رفتن دولت به سمت مالیات‌ستانی بیشتر، می‌توان این عنوان را به دولت در ایران اطلاق کرد یا خیر؟

دولت رانتیر که در ایران مطرح شده یعنی از زمانی که درآمد نفت نقش تعیین‌کننده‌ای در بودجه پیدا کرد، یک بحثی است که در حال حاضر موضوعیتی در کشور ما ندارد. چراکه مساله ما فراتر از دولت رانتیر است و باید گفت که که اقتصاد ما دولتی است. دولتی بودن اقتصاد است که مهم است. اینکه یک دولتی درآمدهای نفتی داشته باشد و آن را جایگزین درآمد مالیاتی کند و شکل جدیدی از رابطه مردم و دولت تعریف شود، بحثی‌ست که به لحاظ تئوریک تاکنون زیاد مطرح شده است. اما الان این بحث در ایران موضوعیت ندارد. در ایران مشکل ما این است که دولتمردان ما متوجه نیستند که اقتصاد چگونه عمل می‌کند. مساله این است که این‌ها متوجه نیستند که کسری بودجه شدید تورم را دامن می‌زند و ناترازی بانک‌ها باعث افزایش نقدینگی می‌شود. مشکل ما این مسائل است.

‌با این وجود آیا دولت بعد از کاهش درآمدهای نفتی‌‌اش به سمت پاسخگویی بیشتر حرکت کرده است؟

درخصوص اینکه الان درآمدهای نفتی کم شده و شکل رانتیر دولت از بین رفته است آیا الان دولت می‌تواند پاسخگو باشد یا خیر؟ پاسخ منفی است. دولت نمی‌تواند پاسخگو باشد. برای اینکه دولت فعلی یا دولت جمهوری اسلامی در این 40سال در آن چارچوب پاسخگویی تعریف نشده است. درست است که خود دولت می‌گوید دولت مردمی هستیم، اما در عمل دولت پاسخگو نیست. بنابراین اگر انتظار داشته باشیم که یک فرجی حاصل شده و درآمد نفتی پایین آمده و دولت ناگزیر است که از درآمدهای مالیاتی استفاده کند و بنابراین باید پاسخگو باشد، به نظر من یک دیدگاه غیرواقعی است، شاید در یک بستر دیگری اگر مثلا دولت 20سال در این وضعیت بماند که درآمدهای نفتی نقش کمتری داشته باشد و صرفا با درآمد مالیاتی تامین مالی بشود، بتوان این حرف را مطرح کرد. اما الان نمی‌توان چنین چیزی گفت. مگر دولت‌های قبلی پاسخگو بوده‌اند که دولت فعلی پاسخگو باشد؟ حالا چه درآمد نفتی‌اش بالا باشد و چه پایین باشد، خیلی فرقی نمی‌کند.

‌درواقع شما معتقد هستید که در کوتاه‌مدت متغیر نفت در ماهیت رابطه دولت و مردم نمی‌تواند نقشی ایفا کند؟

بله همین‌طور است. در وضعیت فعلی و در کوتاه‌مدت مولفه درآمد نفتی نمی‌تواند در رابطه دولت و ملت تعیین‌کننده باشد. البته در بلندمدت این تئوری می‌تواند درست باشد. چون دولت عادت کرده است که تامین مالی‌اش با نفت باشد، اما طی یک سال یا دو سالی که درآمد نفتی کم شده است، به این سرعت نمی‌توانیم بگوییم که سلیقه و فضای فکری دولتی که در ایران بر سر کار است عوض می‌شود. کسانی که فکر می‌کنند با کاهش درآمد نفتی در مسیر مثبتی پیش می‌رویم، به نظر من اشتباه فکر می‌کنند. ما اتفاقا باید به دنبال این برویم که درآمد نفتی‌مان افزایش پیدا کند. نباید خوشحال باشیم که اقتصاد بدون نفت داریم. کشوری مثل ایران که مجموعه ذخایر نفت و گازش در دنیا در رده اول است، چرا نباید از منابع‌ خودش استفاده کند. برخی تئوریسین‌هایی هستند که فکر می‌کنند که اگر دولت ما در چارچوب دولت‌های دیگر عمل کند و متکی به درآمد مالیاتی شود، وضعیت سیاسی‌اش هم بهتر می‌شود. این از اساس اشتباه است. مساله اصلا درآمدهای نفتی نیست. مساله این است که آن دولتی که بر سر کار است، راجع به اقتصاد، نفت و منابع مالی چگونه فکر می‌کند. از دولت نروژ نفتی‌تر در دنیا نداریم ولی چرا این مساله در آنجا نیست. برای اینکه طرز فکر دولتمردان نروژی راجع به دولت یک چیز دیگری است. مشکل در مسائل مادی نیست، ‌مشکل این نیست که نفت سهم بزرگی در بودجه دارد یا ندارد، مشکل این است که دولتمردان راجع به این چه فکر می‌کنند.

‌اگر مالیات یا کاهش و افزایش درآمدهای نفتی نمی‌تواند در پاسخگو کردن دولت نقشی ایفا کند، ابزار اصلی برای تغییر ماهیت رابطه دولت و مردم چیست؟

ابزار اصلی برای تغییر این رابطه اندیشه است. یعنی عوض شدن طرز فکرها. اینکه دولت چه نقشی در جامعه دارد مهم است. تصور بر این است که دولت در ساختار موجود در مورد همه چیز می‌تواند تصمیم بگیرد. از لباس خانم‌ها گرفته تا میزان مصرف کالاهای ضروری مردم، نرخ ارز، نرخ کالاها و... این طرز فکر باید عوض شود. باید بفهمیم که دولت چه نقشی دارد. دولت نقش‌اش امنیت داخلی و خارجی است. نقش اصلی‌اش این است. نقش فرعی آن کمک به اقشار ضعیف یا آموزش و پرورش رایگان است. اما اول باید نقش اصلی خود را درست ایفا کند و بعد به نقش‌های فرعی خود برسد. متاسفانه روشنفکران ما به این مساله توجه نمی‌کنند. اگر قرار باشد در یک کلمه بگویم مشکل دولت در کشور ما چه هست، می‌گویم بروید اصل 43 قانون اساسی را بخوانید. مشکل آنجاست. براساس این اصل دولت در ایران فعال مایشاء است، یعنی باید همه کار بکند. این باید عوض شود. اصل 44 هم آمد برای اینکه اصل 43 را تعدیل کند. ولی مشکل اصل 43 است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی