| کد مطلب: ۳۱۵

وارثان فقر و ثروت

وارثان فقر و ثروت

آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

تعمیق شکاف طبقاتی در ایران با طبقه متوسط شهری چه کرده است؟

ایرانی‌ها فقر و ثروتی که به ارث می‌برند به قدری ماندگار است که کمتر می‌توانند از دست این ارثیه رها شوند. آنهایی که فقیر به دنیا می‌آیند، شانس اندکی برای بالا رفتن و رسیدن به طبقه ثروتمند را دارند و آنهایی هم که در طبقه ثروتمند متولد می‌شوند کمتر اتفاق می‌افتد که به طبقات زیرین سقوط کنند. این ماندگاری در فقر و ثروت به ارث رسیده در ایران بسیار بیشتر از کشورهای نمونه بررسی‌شده وجود دارد. در آمریکا و کانادا دو نمونه از کشورهای بررسی‌شده، فاصله دهک‌ها بسیار کمتر از ایران است و همین فاصله کم در کنار دیگر شرایط می‌تواند زمینه جابه‌جایی افراد در طبقات اقتصادی را فراهم کند؛ اتفاقی که در ایران به سختی رخ می‌دهد. اما تله فقر در ایران تحت تاثیر چه مولفه‌هایی طی سال‌های گذشته تعمیق یافته است؟ یکی از شاخص‌هایی که در جوامع به عنوان ابزاری برای سنجش فقر و شکاف طبقاتی مورد توجه قرار می‌گیرد، شاخصMobility یا شانس جابه‌جایی طبقاتی است.

مطابق تعریف شاخصMobility هر چقدر که شهروندان یک جامعه امکان جابه‌جایی طبقاتی به سمت بالا برایشان وجود داشته باشد، آن جامعه به عدالت اجتماعی نزدیک‌تر است و برعکس، هر چه افراد محکوم به ماندگاری در دهک درآمدی باشند که به صورت وراثتی متعلق به آن بوده‌اند، نشان می‌دهد که سیاست‌ها در آن جامعه در جهت فاصله گرفتن از عدالت اقتصادی و عدالت درآمدی بوده است. نتایج یک مطالعه جدید دانشگاهی در ایران نشان می‌دهد که شانس دهک‌های پایین برای رسیدن به طبقات بالاتر بسیار اندک است، به ویژه‌که ضعیف‌ترین دهک درآمدی تقریبا شانسی برای بهبود و صعود طبقاتی ندارد. در واقع ضعیف‌ترین طبقه اقتصادی - اجتماعی از یک‌سو و برخوردارترین طبقه از سوی دیگر در جای خودشان تثبیت شده‌اند و امکان برد برای طبقه ضعیف و امکان باخت برای طبقه ثروتمند وجود ندارد. در این پژوهش از شاخصی به عنوان «ماندگاری میان‌نسلی» استفاده شده است که درصد ماندگاری و تثبیت هر دهک در جای خود و فاصله آن با دهک‌های دیگر را نشان می‌دهد. بر این اساس درصد ماندگاری میان‌نسلی در دهک اول و دهک آخر به 40 درصد رسیده که فاصله آن با سایر دهک‌ها بسیار معنادار است. در مورد ثروتمندترین دهک، حتی دهک ماقبل آن یعنی دهک نهم با درصد ماندگاری 22 تقریبا شانسی برای رسیدن به دهک دهم ندارد. اما درباره ایده مرکزی این پژوهش که ناظر به تثبیت دو دهک اول و آخر در جایگاه طبقاتی خودشان است، مهدی فیضی، پژوهشگر حوزه فقر و نابرابری به «هم‌میهن» می‌گوید: «نکته اول در مورد این پژوهش این است که نشان می‌دهد که پول‌دارترین و فقیرترین افراد در جامعه ایران معمولا در آنجایی که هستند، می‌مانند و جابه‌جا نمی‌شوند. چه به سمت دهک‌های بالاتر برای طبقات خیلی فقیر و چه به سمت طبقات پایین برای دهک‌های خیلی پولدار. این نکته مهمی است که نشان می‌دهد که از یک حد خاصی بیشتر درآمد داشتن لازمه‌اش این است که فرد یک ثروت اولیه داشته باشد که بر مبنای آن بتواند درآمد بیشتری کسب کند که البته این خیلی محتمل نیست که فرد در صورتی که ثروت اولیه نداشته باشد، بتواند از یک حدی بیشتر درآمد کسب کند. نکته مهمتر اما در مورد دهک اول است که به نوعی انگار فرضیه دام یا تله فقر در ایران را به ما نشان می‌دهد. دام فقر می‌گوید که خانواده‌های خیلی فقیر، گویی در یک دام یا تله‌ای گرفتار شده‌اند و خودشان به طور خودبسنده نمی‌توانند به کمک توانمندی‌هایشان از موقعیت بد اقتصادی که دچار آن شده‌اند خارج شوند. اینجاست که عملا مسئولیت دولت جدی می‌شود که کمک کند و اجازه دهد که این گروه‌ها به سمت دهک‌های میانی جامعه بیایند.» اما عوامل متعددی در نابرابرتر شدن جامعه و تضعیف دهک‌های فقیر در سطح سیاستی تاثیرگذار بوده است. در واقع کج‌کارکردی‌های رفاهی در ایران باعث یک کوچ رو به عقب طبقاتی شده است. یعنی حتی دهک‌های هشتم یا نهم هم در معرض خطر تضعیف شدن قرار گرفته‌اند و بنابراین در کشورمان بیش از آنکه دغدغه سیاستگذاران بهبود دهکی مردم باشد، بیشتر باید به سمت جلوگیری از سقوط دهکی افراد جامعه متمرکز شود. مطابق آمارهای رسمی در مجموع اگر از 17 سال پیش (سال 1384) که نرخ فقر حدود 5 درصد بوده است تا به امروز را در نظر بگیریم، وضعیت نرخ فقر با رسیدن به مرز 37 درصد بسیار عمیق‌تر شده است.

عوامل کلان فقر

اما در وضعیت ایجاد شده طی سالیان اخیر و افت شدید قدرت خرید دهک‌های میانی و دهک‌های ضعیف، طبیعتا در وهله اول، بی‌ثباتی در فضای کلی اقتصاد کلان تاثیرگذار بوده و در وهله دوم تحریم‌های خارجی و فشار به اقتصاد ملی این وضعیت را تشدید کرده است که از یک‌سو باعث منفی شدن و به حداقل رسیدن نرخ تشکیل سرمایه ثابت شده و از طرف دیگر به دلیل کاهش شدید ارزش پول ملی و عدم اطمینان در فضای اقتصادی - سیاسی، باعث خروج سرمایه از کشور در ابعاد وسیعی شده است. بر اساس آمارهای غیررسمی گفته می‌شود که سالانه رقمی بین 12 تا 15 میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج می‌شود که عمدتا در کشورهای اطرف و همسایه در قالب مستغلات و سایر دارایی‌ها سرمایه‌گذاری می‌شود. این در حالی است که داده‌های رسمی مرکز آمار در خصوص ضریب جینی نشان می‌دهد که وضعیت این شاخص در ابتدای دهه 90 در مقایسه با انتهای این دهه، بدتر شده است. ضریب جینی عددی بین 0 تا 1 است که هر چقدر این عدد به 0 نزدیک‌تر باشد نشان بهبود وضعیت و هر چقدر نزدیک به 1 باشد، نشان از بدتر شدن شاخص مذکور است. مطابق آمارهای رسمی، در سال 1390 عدد ضریب جینی در کل کشور 37/0 را ثبت کرده است که در سال 1399 این عدد به 4006/0 رسیده است. اما در مقایسه با مناطق شهری و روستایی نشان می‌دهد که وضعیت شکاف طبقاتی در مناطق شهری نسبت به روستایی وضعیت بدتری داشته است. در سال 1390 عدد ضریب جینی مناطق شهری 3568/0 بوده و در سال 1399، به 3835/0 رسیده است. در مورد مناطق روستایی اگرچه مانند مناطق شهری روند آن در یک دهه گذشته صعودی بوده است، اما عدد آن کوچک‌تر بوده است که به معنی کمتر بودن شکاف طبقاتی در مناطق روستایی است. در سال ابتدایی دهه 90 ضریب جینی در مناطق روستایی 3394/0 ثبت شده و در آخر دهه 90 به 3590/0 رسیده است. در مورد کاهش و بهبود ضریب جینی برخی از کارشناسان سیاست پرداخت یارانه مستقیم را تجویز می‌کنند. به این معنا که به جای تخصیص انواع و اقسام یارانه‌های پنهان، سیاستگذار می‌تواند از ابزار یارانه نقدی برای بالا آوردن دهک‌های پایین درآمدی استفاده کند و ضریب جینی را کاهش دهد. البته از منظر کارشناسان فقط ضریب جینی نمی‌تواند به عنوان شاخص برابری در یک جامعه مطرح باشد، بلکه درآمد سرانه، میزان GDP و نحوه توزیع ثروت شاخص‌های دیگری هستند که می‌توانند به عنوان ملاک‌هایی برای سنجش نابرابری در یک جامعه مورد استفاده قرار بگیرند.

تفاوت شکل U با شکل مستطیلی در نمودار mobility

اما وضعیت ضریب جینی در سال‌های گذشته به عنوان یک شاخص اصلی در وضعیت نابرابری و همین‌طور نسبت رشد اقتصادی به رشد درآمد سرانه نشان می‌دهد که چندان امیدی به بهبود تحرک اجتماعی در ایران برای طبقات ضعیف‌تر وجود ندارد. فیضی در این باره توضیح می‌دهد: «اگر به نمودار mobility دقت کنیم متوجه می‌شویم که هر چقدر این نمودار به شکل U بیشتر شبیه باشد، در واقع این یک خبر بد است. به این معنی که نابرابری شرایط خوبی ندارد و افقی هم برای بهبود آن وجود ندارد. هر چقدر به توزیع یکنواختی دربیاید که مستطیلی‌شکل است، به حالت ایده‌آل نزدیک‌تر است، به این معنا که شانس افراد برای تغییر جایگاه‌شان در موقعیت اقتصادی - اجتماعی برابر است. یک نکته ظریف دیگری هم که وجود دارد جهت تغییر است، طبیعتا جهت تغییر ایده‌آل به سمت دهک‌های بالاتر و بهتر است. مشاهده‌ای که دست‌کم در ایران داریم این است که یک بخش مهمی از جابه‌جایی دهکی به سوی لاغر شدن طبقه متوسط و حرکت افراد به سمت دهک‌های پایانی است.» اما در نمودار mobility به وضعیت دهک‌های درآمدی دو کشور آمریکا و کانادا هم اشاره شده و با وضعیت ایران مقایسه شده است. بر این اساس میزان ماندگاری دهک دوم تا دهک نهم در کشور کانادا بین 10 تا 15 درصد است و ماندگاری دهک اول و دهم در این کشور کمتر از 20 درصد است. در خصوص فاصله و شکاف طبقاتی در آمریکا وضعیت در مقایسه با کانادا غیرعادلانه است. درصد ماندگاری میان‌نسلی در ضعیف‌ترین دهک در آمریکا در محدوده 20 تا 25 درصد تثبیت شده است و ثروتمندترین دهک در حدود 26 درصد قرار دارد. سایر دهک‌ها در محدوده 12 تا 20 درصد قرار دارند که تقریبا نزدیک به هم هستند. در واقع در این دو کشور برخلاف ایران، شکل نمودار به جای آنکه شبیه بهU باشد، شبیه به مستطیلی است که میان دهک‌های مختلف نوعی توازن برقرار است. شکل مستطیلی در واقع دو معنای مهم دارد، اول آنکه تحرک اجتماعی در آن بالاتر و پویاتر است و دهک‌های ضعیف امیدواری بیشتری برای جابه‌جایی طبقاتی دارند. نکته دوم این است که اکثر شهروندان آن جامعه در محدوده طبقه متوسط قرار دارند؛ طبقه متوسطی که به سمت بالا میل دارد و نه به سمت پایین‌ترین دهک‌ها.

نقش دوگانه یارانه‌ها در فقرزایی و فقرزدایی

معمولا اینگونه بوده است که هر زمان دولت‌ها به سمت پرداخت یارانه مستقیم نقدی رفته‌اند، توانسته‌اند در کوتاه‌مدت ضریب جینی را بهبود ببخشند. در دولت سیزدهم هم بعد از حذف ارز ترجیحی و رفتن به سمت پرداخت یارانه مستقیم انتظار می‌رود که دست‌کم تا مدتی کوتاه وضعیت دهک‌های پایینی تا حدودی بهبود بیابد، اما همچنان جای خالی راهکار بلندمدت دولت برای رفع فقر مطلق و شکاف طبقاتی فعلی خالی است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی