| کد مطلب: ۲۹۵

مانور سیاسی طالبان

مانور سیاسی طالبان

آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

سفیر سابق افغانستان در کانادا در گفت‌وگو با هم‌میهن مطرح کرد:

مانور سیاسی طالبان

برنا کریمی اقتصاد خوانده است؛ هم در مسکو تحصیل کرده و هم در آمریکا. خیلی جوان بود که به پست‌های مدیریت در دولت حامد کرزی رسید؛ از معاونت دفتر رئیس‌جمهور تا سفیر افغانستان در کانادا. او از جمله سیاستمداران افغانستانی است که معتقد است آنچه طالبان برای ممنوعیت کشت خشخاش دنبال می‌کند، واقعیت ندارد و یک مانور سیاسی است. گفت‌وگو با برنا کریمی که حالا مثل خیلی از مقامات افغانستانی ساکن کشورهای دیگر است را بخوانید.

‌ طالبان چند ماه پیش ممنوعیت کشت انواع مواد مخدر را صادر کرد.آنطور که ویدیوها و تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد، با تراکتور زمین‌های کشاورزان تخریب شده است. با این حال برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارد که این تصمیم نمی‌تواند دوام داشته باشد. نظر شما چیست؟

در طول 20 سالی که طالبان در افغانستان در حاشیه قدرت بودند، شاهرگ اقتصادی آنها مواد مخدر بود. این درآمد به اندازه‌ای بود که هزینه‌های عملیاتی و جنگی آنها را تامین می‌کرد. متاسفانه آنچه باعث شد که کشت خشخاش و موادمخدر در افغانستان ادامه پیدا کند، این بود که جامعه جهانی در طول دو دهه حضورش در افغانستان، مبارزه با مواد مخدر یا کشت خشخاش را در اولویت قرار نداد. یعنی این موضوع جزو اهداف نیروهای خارجی که در افغانستان مستقر بودند، نبود و تنها ماموریت آنها مبارزه با تروریسم بود. به همین دلیل هم آنها هیچ‌گاه در برنامه‌هایی که براساس آن کشت خشخاش از بین برود را دنبال نکردند و در این رابطه مسئولیتی هم برعهده نگرفتند. در واقع می‌توان گفت که آنها به نحوی اجازه دادند که کشت خشخاش ادامه پیدا کند. حال این‌کار عمدی بود یا نه معلوم نیست. چون من اطلاعاتی در اختیار ندارم که بتوانم قضاوت کنم. اما در زمان دولت سابق، تلاش بسیاری کردم که مبارزه با مواد مخدر را تبدیل به یک ماموریت بین‌المللی کنم تا جامعه جهانی را برای حذف کشت خشخاش از افغانستان مجاب کنم.

‌موفق هم شدید؟

متاسفانه موانع بسیاری سر راه بود؛ تنها کاری که آنها پیشنهاد کردند، طرح جایگزینی معیشت بود. یعنی مشوق‌هایی ایجاد کنیم که اگر کشاورزی در زمین خود خشخاش کشت نکند و به جای آن مثلا گندم بکارد، دولت گندم او را بخرد یا اینکه در ازای کشت نکردن خشخاش، دولت به آنها گندم بدهد. اما این طرح هیچ‌وقت موفق نشد، زیرا قیمت جهانی مواد مخدر در سال‌های اخیر افزایش چشمگیری داشت، در نتیجه گندم هیچگاه نمی‌توانست جایگزینی برای کشت مواد مخدر باشد. حتی ما پیشنهاد کردیم به جای خشخاش، زعفران و انار در قندهار و هلمند بکارند، اما کسی استقبال نکرد. دومین موضوع این بود که هیچ سرباز خارجی حاضر نبود خود را با کشاورزانی که مواد مخدر کشت می‌کردند، درگیر کند. یعنی این وظیفه را بر عهده حکومت افغانستان گذاشته بودند. حال آنکه حکومت افغانستان هم چنین توانایی‌ای نداشت که با این موضوع مبارزه کند. مساله سوم هم فساد بود که به اندازه‌ای رخنه کرده بود که کسانی که در این مناطق بودند، حتی اجازه می‌دادند که این کشت پیشرفت هم بکند! بنابراین، این پدیده‌ای نیست که یک‌روزه به‌وجود آمده باشد و طالبان بتواند یک‌روزه آن را با یک فرمان از بین ببرد. مزارع خشخاش تا زمانی که به گل رسیده باشد، می‌تواند از بین برود، اما وقتی که از گل تبدیل به غوزه می‌شود، آن زمان اگر خون کشاورز را بریزید حاضر نیست که مزرعه‌اش تخریب شود. از نظر زمانی هم که این دستور را بررسی کنید، حداقل امسال قابل اجرا نیست و امکان ندارد طالبان در این زمینه بتواند مبارزه کند. بنابراین به نظرمن، طالبان به دلیل اینکه در مقابل جامعه جهانی و افکار عمومی دنیا مقداری کوتاه بیایند، چنین فرمانی را صادر کرده‌اند. دلیلش هم این است که هنوز از نظر درآمدهای حکومتی به آن اندازه‌ای توانایی ندارند که سرپا بایستند. بنابراین، این کشت ادامه پیدا خواهد کرد. من فکر می‌کنم حتی به نحوی آن را تحت کنترل در می‌آورند و عواید خود را از این تجارت بیشتر خواهند کرد.

‌پس فکر می‌کنید،این یک شوی تبلیغاتی است؟

من فکر می‌کنم بیشتر از شوی تبلیغاتی، یک مانور سیاسی باشد. به این دلیل که طالبان از نظر مسایلی مثل حقوق زنان، حکومت فراگیر و مبارزه با فساد تحت فشار است.

‌یعنی برای افکار عمومی داخل افغانستان این مانور سیاسی را انجام می‌دهد؟

این مانور سیاسی اصلا ربطی به داخل افغانستان ندارد. آنها با این تصمیم می‌خواهند نشان بدهند که در راستای منافع جامعه جهانی حرکت می‌کنند. این فرمان برای داخل افغانستان نمی‌تواند نتیجه مثبتی داشته باشد، به این دلیل که در داخل افغانستان این تصمیم نقش مستقیمی با زندگی کشاورزانی دارد که حیات آنها به این کشت وابسته است. توجه داشته باشید که تجارت مواد مخدر هیچگاه در دست کشاورز یا تاجر افغانستانی نبوده است. اگر این پروسه را به صورت عمیق بررسی کنید، به افرادی می‌رسید که عموما خارج از افغانستان هستند و اغلب هم از پاکستان می‌آیند. آنها هر سال مزارع کشت خشخاش و سایر مواد مخدر را از کشاورز افغانستانی اجاره می‌کنند. روش دیگر آنها هم این است که به صاحب زمین می‌گویند تو زمین را کشت کن و برای شروع کار نیمی از پول را پرداخت می‌کنند. مابقی را هنگام برداشت محصول پرداخت می‌کنند. بنابراین کشاورزی که به چنین شیوه‌ای قرارداد می‌بندد، موظف است که محصول را مطابق قرارداد آماده کند و اگر کشاورز از قرارداد خود سرپیچی کند، حتی ممکن است جان خود را از دست بدهد. چون این گروه مسلح هستند. یعنی در حقیقت یک سیستم اعتباری خرد را ایجاد کرده‌اند. این سیستم اعتباری خرد، شاهرگ حیاتی کشاورز بیچاره است که چون پول ندارد، همان اول کار، پول پیش را برای انجام کار دریافت می‌کند و برای حفظ جانش هم شده، ناچار است کشت را به ثمر برساند. بنابراین حکومت طالبان با همه وحشتی که در داخل افغانستان ایجاد کرده، امکان ندارد که این لقمه غذا را از گلوی دهقان فقیر بگیرد. زیرا آن کشاورز برای عمل به تعهدش می‌جنگد و طالبان نمی‌تواند با یک فرمان به نتیجه مورد نظر برسد. من معتقدم که این کار یک مانور سیاسی برای جامعه جهانی است.

‌اشاره کردید که در دوران کاری خود اقداماتی برای کاهش و حذف کشت خشخاش و مواد مخدر انجام دادید، موانع پیش روی شما چه بود؟

بزرگترین مانع برای جلوگیری از کشت خشخاش در افغانستان جایگزین اقتصادی محصول بود. یعنی اگر حکومت افغانستان به لحاظ اقتصادی توانایی این را داشت که به جای کشت خشخاش، محصول به صرفه دیگری را جایگزین و برای کشاورز تعریف می‌کرد، من فکر می‌کنم بسیار ساده بود که این کشت متوقف شود. در قدم بعدی مشکل تدوین قانون بود. ما در این زمینه هم مشکل داشتیم. مساله فساد را هم باید اضافه کرد. در واقع ما نتوانستیم مساله واسطه‌های پاکستانی را حل کنیم. اگر ما می‌توانستیم این پولِ پیش را به کشاورزان بدهیم که به‌جای خشخاش محصول دیگری بکارند، حداقل در کاهش سطح زیر کشت موفق عمل کرده بودیم. بالاخره راه‌حل که وجود داشت، اما متاسفانه جامعه جهانی در این عرصه هیچ کمکی به افغانستان نکرد و اراده‌ای هم در داخل کشور وجود نداشت. در واقع موضوع مواد مخدر به سیاست‌های بسیار کوچک منطقه‌ای آمیخته شده بود. در نظر بگیرید که در یک استان افغانستان 10 الی 20 قوم زندگی می‌کنند. اگر یک قوم، خشخاش کشت می‌کرد، قوم دیگر مزرعه او را از بین نمی‌برد. فاکتورهای بسیاری وجود دارد که چرا این موضوع ناکام مانده است. الان هم همین شرایط وجود دارد. ساختار قومی طالبان به گونه‌ای است که چند قوم مختلف در درون قوم بزرگ پشتون، طالبان را به‌وجود آورده است. به طور مثال اگر وزارت دفاع مزارع یک قوم را از بین ببرد، ممکن است این کار به زیان منافع قوم حامی وزارت داخله باشد و در نتیجه او مخالفت می‌کند. در نتیجه مشکلات زیادی در این مسیر وجود دارد و مساله بیشتر آن چیزی است که من و شما از بیرون آن را می‌بینیم.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی