| کد مطلب: ۶۴۵

عصر جدید سدسازی؟

عصر جدید سدسازی؟

آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

مانسون، پدیده‌‌ای که می‌‌تواند شرایط اقلیمی کشور را دگرگون کند

کم‌آبی کم ‌دردسر داشت، مانسون هم امسال اضافه شد. قدیمی‌ترها می‌‌گفتند وقتی بلایای طبیعی یکی پس از دیگری می‌‌آید، هرگز دست از شکرگذاری خدا برندارید، چون حتما حکمتی در کار است. حکمتش شاید برای کشور کم‌آب ما که در دهه‌‌های اخیر با بحران آب و خشکسالی دست و پنجه نرم می‌‌کند، تدبیر و تامل بیشتر در سیاستگذاری‌‌ها باشد. آنطور که کارشناسان می‌‌گویند، مانسون قرار است هر سال مهمان کشورمان باشد؛ پدیده‌‌ای جدید که در عین آنکه می‌‌تواند خسارت‌‌های بزرگ به بار آورد، قابلیت کنترل و بهره‌برداری هم دارد. اولین مواجهه با پدیده مانسون، پیشنهاد سدسازی است؛ پیشنهادی که مدافعان و مخالفان سرسختی دارد. مدافعان سیاست‌‌های سدسازی می‌‌گویند اگر سدها نبودند، خسارت سیل‌‌های اخیر دوچندان می‌‌شد. در مقابل مخالفان سدسازی می‌‌گویند سدها باعث تغییرات اقلیمی در کشور شده و زیست‌بوم کشور را به هم زده است. واقعیت اما چیز دیگری است؛ هر بار سیلی در کشور راه می‌‌افتد سدها نمی‌‌توانند منابع آبی قابل‌توجهی ذخیره کنند، پس خسارت به بار می‌‌آورد، آن هم خسارت‌‌های غیرقابل جبران. نمونه‌‌اش را در همین سیل 20 روز اخیر شاهد بودیم که ذخایر آبی ناشی از سیلاب، بنا به گفته سخنگوی صنعت آب کشور فقط 260 میلیون مترمکعب شد که در مقابل خسارت‌هایی که به بار آورد، اصلا به حساب نمی‌‌آید. هرچند هنوز گزارش دقیقی از میزان خسارت سیلاب اخیر اعلام نشده، با این حال گزارش‌‌های پراکنده نشان از بزرگی خسارت‌‌ها دارد. در یک قلم سیدجواد ساداتی‌نژاد وزیر کشاورزی گفته که سیلاب اخیر 10 هزار میلیارد تومان به بخش کشاورزی کشور خسارت زده است. درباره خسارت‌هایی که به تاسیسات، ساختمان‌‌ها و زیان‌هایی که مردم دیدند، البته هیچ گزارشی هم در دسترس نیست.

بحران نزدیک‌تر از رگ گردن

معضل کم‌آبی در کشور فقط به مدیریت سیلاب منحصر نمی‌‌شود؛ در زیرمجموعه ابربحران آب، ده‌ها مساله را می‌‌توان لیست کرد که بی‌توجهی یا کم‌توجهی به آنها طی دهه‌‌های گذشته، مساله‌ساز شده است؛ از آبخیزداری اشتباه گرفته تا مافیای آب. شش سال پیش بود که مسعود نیلی، اقتصاددان، برای اولین بار «بحران آب» را جزو شش ابرچالش اقتصاد ایران معرفی کرد. او خواسته بود که گفت‌‌وگوی ملی پیرامون حل مشکلات آینده کشور شکل بگیرد؛ پیشنهادی که هرگز به اجرا گذاشته نشد. نه‌تنها نیلی، بلکه کارشناسان زیادی نسبت به این بحران‌‌ها هشدار دادند؛ هشدارهایی که نه‌تنها مورد توجه قرار نگرفت، بلکه تبدیل به «میراث بد»ی شد که از دولتی به دولت دیگر در حال انتقال است. برای روشن کردن ابعاد آنچه که مسعود نیلی آن را یکی از ابرچالش‌‌های اقتصاد ایران نامیده، کافی است که چند آمار را لیست کنیم. در سال‌های اخیر به طور متوسط سالانه 270 میلیارد مترمکعب بارندگی در کشور ثبت شده است. از این میزان بارندگی، بسته به شرایط آب و هوایی کشور، 180 میلیارد مترمکعب تبخیر شده و 13 میلیارد مترمکعب هم به حوضه‌‌های آبریز خلیج‌فارس، رودخانه‌‌های مرزی و دریای خزر روانه شده است. مابقی هم پشت سدهای کشور جمع شده و بخشی هم در سفره‌‌های زیرزمینی ذخیره شده است. در سال جاری، کل منابع آبی سدهای کشور رقمی در حدود 27 میلیارد مترمکعب اعلام شده است؛ رقمی که حدود 90 درصد آن به مصارف کشاورزی، صنعت و معدن و بخش خانگی می‌‌رسد. این در‌حالی‌است‌که تنها 10 درصد تولید ناخالص ملی از کشاورزی به دست آمده و ۱۷ درصد نیروی کار را بخش کشاورزی تشکیل می‌‌دهد. در مقابل این آمار، منابع آبی تجدیدشونده قرار می‌‌گیرد. شاخص میزان مصرف آب‌‌های تجدیدشونده کشور، 85 صدم درصد است که کارشناسان آن را شرایط «فوق‌بحرانی» توصیف می‌‌کنند. براساس گزارش سازمان ملل متحد، ایران در دهه‌‌های 80 و 90 شمسی حدود 69 درصد از کل آب‌‌های تجدیدپذیر سالیانه خود را مصرف کرده است. شاخص دیگری که وضعیت آب را بحرانی جلوه می‌‌دهد، شاخص فالکن مارک Falkenmark(مهمترین شاخص اندازه‌گیری آب) است که نشان می‌‌دهد در دو دهه گذشته ایران در آستانه بحران آبی قرار گرفته است. آمار تکان‌دهنده دیگر حکایت از آن دارد که سالیانه به‌‌طور متوسط 6 میلیارد مترمکعب اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی کشور انجام می‌‌شود. همه این آمارها در مقابل شاخص پایداری آبخوان کشور که حاصل تقسیم میزان تغذیه به میزان تخلیه از آبخوان است، امروز عددی بیش از 90 درصد را پیش روی ما می‌‌گذارد که بیانگر «پایداری اندک» آب در کشور است.

حرکت تازه سدسازان

همین تصویر کافی است که نشان بدهد شرایط چقدر وخیم است. در واقع آبی وجود ندارد که سدی بر روی آن ساخته شود. اما جالب اینجاست که در همین وانفسای کم‌آبی، گروهی تلاش دارند پروژه‌‌های سدسازی را دوباره احیا کنند. تحرکات این جریان، به‌خصوص بعد از پدیده مانسون افزایش یافته است. آنها به دنبال احیای پروژه‌‌های سدسازی هستند که در دولت قبل متوقف شد و مطالعات آن مختومه شد. گزارش‌‌های رسمی وزارت نیرو نشان می‌‌دهد که در حال حاضر 194 سد فعال در کشور وجود دارد. از این میزان 19 سد کاملا خشک و یا با کم‌آبی شدید مواجه هستند. با احتساب سدهایی که در مراحل مطالعه و یا بهره‌‌برداری قرار دارند، ظاهرا برنامه این بوده که تعداد سدهای ایران به عدد 1330 برسد؛ عددی که به گفته مخالفان سدسازی، نه‌تنها دستاورد آبی برای کشور ندارد بلکه نتیجه اجرای آن موجب به‌هم‌خوردن وضعیت اکولوژیکی مناطق مختلف کشور خواهد شد. برخی کارشناسان بر این باورند که فشار و لابی‌‌های سیاسی در گروه‌‌های قدرت باعث تعریف این میزان سد شده، چون در این پروژه‌‌ها رانت‌‌های بزرگی نهفته است. معاون پیشین سازمان محیط زیست، اما بر این باور است که سدسازی در ایران «سندورم مأموریت هیدرولیکی» است؛ سندورمی که به معنی نگرش مهندسی صرف به مدیریت آب است. سیدپرویز جلیلی‌کامجو، استاد دانشگاه، در پژوهشی که توسط مرکز توسعه فناوری آب، منتشر شده، می‌‌نویسد: «حکمرانی آب و تخصیص بهینه‌‌ی آب در ایران اصولاً مانند اکثر بخش‌‌های اقتصاد ایران، نه مبتنی بر تئوری‌‌های اقتصادی که مبتنی بر تئوری‌‌های رفاقت، رابطه، رانت، لابی‌‌گری، نقض قانون، آزمون‌‌وخطا، تقلیدی و مافیا انجام می‌‌شود. بیشتر پروژه‌‌هایی که از آب به‌‌عنوان یک نهاده استفاده می‌‌کنند، یا پروژه‌‌های سدسازی و انتقال آب که محصول نهایی آن‌‌ها آب است، مبتنی بر تئوری‌‌های ذکرشده و به‌‌صورت ناسازگار با زیست‌‌بوم، توسعه‌‌ی پایدار و متوازن و متناقض با توان اکولوژیکی حوضه‌‌ی آبریز احداث شده‌‌اند و امروزه هیچ نهادی مسئولیت فاجعه‌‌ی «بحران آب» در کشور را برعهده نمی‌‌گیرد. درصورتی‌‌که وزارت نیرو، شرکت‌‌های آب منطقه‌‌ای و شرکت‌‌های مشاور آن‌‌ها باید در قبال فاجعه‌‌ی آب در کشور مورد بازخواست و پیگرد قانونی قرار گیرند و ارتباط خود با مافیای تخصیص آب در ایران را شفاف سازند.» او در بخش دیگری از مقاله خود می‌‌نویسد:«متأسفانه برخی از مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس بدون آگاهی یا مغرضانه به حمایت از طرح‌‌های سدسازی و انتقال آب بین‌حوضه‌‌ای و حتی واردات آب از خارج پرداخته‌‌اند که در اکثر موارد در راستای اهداف مافیای آب است. همچنین متأسفانه قوه‌‌ی قضائیه نیز به‌‌دلیل مشغله‌‌ی زیاد در فسادهای بانکی-مالی، زمین‌‌خواری و رانت‌‌های استخدامی، هنوز از فساد و رانت آب غافل مانده و همین امر منجر به تقویت مافیای آب شده است؛ تا حدی که شاید مافیای آب تبدیل به قدرتمندترین و ثروتمندترین مافیا در ایران شده است.»

آدرس غلط ندهید

آرمین نوربخش، کارشناس آب، هم در این رابطه به هم‌میهن می‌‌گوید:«مطرح کردن این موضوع که وزارت نیرو در مهار سیلاب‌‌ها ناکام بوده، آدرس غلط دادن به جامعه و دادن بهانه به دست سدسازان افراطی است. زمانی در گروه تخصیص آب وزارت نیرو قرار بود شبیه‌سازی حوضه‌‌های آبریز به جای اینکه با اتکا به دوره بلندمدت 60 ساله انجام شود، براساس دوره کوتاه‌مدت 15ساله باشد. ما موفق شدیم که آقای چیت‌چیان وزیر وقت نیرو را متقاعد کنیم که آبی وجود ندارد، پس نباید با پروژه‌‌های سدسازی بیش از این طبیعت را دستکاری کرد و روی هر سرشاخه‌‌ای یک سد احداث کرد، چون دیگر آب مطمئنی وجود ندارد. از سویی قرار نیست تمام منابع آبی را کنترل کنیم. آن زمان آقای چیت‌چیان پذیرفت و دستور داد که سدسازی بر روی چند حوضه‌‌ی آبریز از جمله کارون بزرگ، کرخه و دریاچه ارومیه، متوقف شود؛ اتفاق بی‌نظیری بود. ولی حالا به بهانه سیل‌‌های اخیر دوباره مافیای آب مجددا فعال شده که هرجا آبی هست، سد احداث کند.»

وزارت نیرو مقصر است

فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار، اما نظر دیگری دارد. او در گفت‌وگو با هم‌میهن می‌‌گوید:«من معتقدم که وزارت نیرو مقصر است، زیرا رودخانه را از حالت طبیعی خارج کرده است. وقتی سد ساخته می‌‌شود بستر پایین‌دست خشک می‌‌شود و مردم در این بستر خشک، ساختمان‌سازی می‌‌کنند در نتیجه نظام آب‌شناختی منطقه به هم می‌‌خورد. سدسازی بسیاری از جنگل‌‌ها و پوشش گیاهی را از بین می‌‌برد. در حالی که جنگل‌‌ها و پوشش گیاهی مانند اسفنج بخش بزرگی از آب را در خود می‌‌گیرد و اجازه رد شدن را نمی‌‌دهند. متاسفانه وزارتخانه‌هایی مانند وزارت راه و شهرسازی با پروژه‌‌های اشتباه راه‌‌سازی، این پوشش گیاهی و جنگل‌‌ها را از بین برده‌اند. بنابراین علاوه بر وزارت نیرو، آنها هم مقصر هستند. نتیجه این ناهماهنگی‌‌ها و سیاستگذاری‌‌های غلط این شده که پدیده سیل سال به سال خطرناک‌تر ‌‌شود و خسارت بیشتری به بار ‌‌آورد. واقعیت این است که هجومی که در سال‌های گذشته به طبیعت وارد کردیم، به ما برمی‌گردد و طبیعت به ما سیلی می‌‌زند.»

مانسون را باید جدی گرفت؟

مانسون آمده که بماند. تغییرات اقلیمی باعث گرمایش زمین شده و در نظام اکوسیستم کره زمین اختلال ایجاد شده است. گرمای بی‌سابقه در زمستان و سرمای کشنده در تابستان در برخی مناطق دنیا، از جمله ایران ادامه‌دار خواهد بود. از این پس باید هر سال شاهد باران‌های موسمی باشیم که در گذشته سابقه نداشته است. باران‌‌های سیل‌آسایی که می‌‌تواند برای تن خشک فلات ایران مرهم باشد، به شرط آنکه توصیه‌‌های کارشناسی به کار گرفته شود. نخستین توصیه کارشناسی، لایروبی سدهاست. برخی سدها دهه‌هاست لایروبی نشده‌اند. در بلندمدت سیلاب‌‌ها را نمی‌‌توانند ذخیره کنند. ضمن اینکه سیلاب هم گل و لای و رسوبات به همراه دارد و ممکن است باعث شود که ذخایر واقعی سدها کم شود. توصیه دوم کارشناسان مدیریت آبخیزداری است. آنها می‌‌گویند از آنجا که عموما سدها در بالادست حوضه آبی ساخته نشده و در مناطق انتهایی یا میانی حوضه آبی ساخته می‌‌شوند، بنابراین باید آبخیزداری در بالادست حوضه‌‌ی آب مدیریت شود، تا بتوان کنترل بهتری بر روی سیلاب داشت. یعنی باید سرشاخه‌‌ها و راه‌آب‌های اولیه حوضه‌‌ی آبریز را در ارتفاعات و ابتدای حوضه‌‌ی آبخیز تجهیز کرد. شفاف کردن فرایندهای تصمیم‌‌گیری در نظام مدیریت آب کشور، برخورد قاطع با تخلف‌‌هایی که منجر به تشدید بحران‌‌های محیط زیستی شده‌اند، بستن راه مداخله غیرقانونی و غیرشفاف افراد و نهادهای قدرتمند در تصمیمات کلان از دیگر پیشنهادهایی است که کارشناسان صنعت آب مطرح می‌‌کنند و می‌‌خواهند که دولت در سیاست‌گذاری‌‌های خود برای مهار مانسون‌‌های بعد آنها را مدنظر قرار دهد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی