دردسرهای همسایگی
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

هممیهن تحولات اقتصاد سیاسی ایران و افغانستان بعد از روی کارآمدن طالبان را بررسی میکند
روسیه با بنزین ارزانتر وارد بازار افغانستان شد؟
برادری گاهی دردسر دارد؛ قرار نیست همه اوقات برادرها کنار هم به خوبی و خوشی تمام شود. غم دارد، شادی دارد. گاهی بیماری پیش میآید و شاید هم حادثه. گردش روزگار برای برادر کوچک که جبر سیاسی او را از ایران جدا کرده، چندان خوشایند نبوده و روزهای زیادی را با دردسر و مصیبت گذرانده است؛ از 9 سال جنگ شوروی سابق گرفته تا 20 سال اشغال توسط نظامیان آمریکا و حالا هم طالبان. افغانستان اما با همه دردسرهای برادری و همسایگی همچنان همسایه استراتژیک ایران است. به خصوص پس از آنکه ایران توسط آمریکا تحریم شد و آمریکاییها از افغانستان رفتند، ایران تلاش کرد که نقش برادر بزرگتر را در برابر پیوند فرهنگی و زبانی بین دو کشور حفظ کند. در بحبوحه تحریمها که ورود ارز به ایران مشکلساز شد، بازار ارز هرات به بخشی از نقشه ارزی ایران تبدیل شد و حالا هم بازار افغانستان با وجود مشکلات اقتصادی این کشور برای ایران جایگاه مهمی در تجارت خارجی دارد. اصطلاح «دلار هرات» بعد از تحریمهای آمریکا جای خود را در ادبیات معاملهگران روزانه ارز ایران باز کرده و به یکی از قیمتهای مرجع در بازار غیررسمی ارز تبدیل شده است. البته در سیاست خارجی کلمات دیپلماتیک اصرار بر «اثبات برادری» دارند، اما در عالم تجارت و اقتصاد کسی برادری نمیشناسد و این عددها هستند که حکومت میکنند. به خصوص وقتی با همه هزینههای سیاسی و اقتصادی ترس از دست رفتن بازار پررنگ میشود، منافع ملی ایجاب میکند که تصمیمهای کمهزینه گرفته شود. نمای بیرونی همسایگی ما و افغانستان روابط دیپلماتیک را نزدیک نشان میدهد. نمای درونی که به تجارت و حواشی آن میپردازد، عددها از میانگین صادرات 3 میلیارد دلاری در سالهای اخیر حکایت میکنند که البته آخرین آمارهای تجارت نشان از کاهش 38 درصدی ارزش صادرات در دو ماهه ابتدایی امسال دارد. گزارشی که وضعیت اقتصادی دو کشور را به تصویر میکشد؛ تورم 50 درصدی در ایران و کاهش شدید درآمدهای طالبان. بازار افغانستان اما با همه مشکلات امنیتی که ناشی از حضور داعش و سختگیریهای طالبان دارد، همچنان یکی از بازارهای صادراتی استراتژیک برای ایران به شمار میرود. با این حال، این بازار استراتژیک دردسرهای بزرگتری هم برای ایران داشته است. آخرین تصویری که وزارت صنعت، معدن و تجارت ایران از افغانستان ارایه کرده، آن را کشوری با 23 میلیون جمعیت (طبق سرشماری تا سال 2018) با درآمد سرانه 550 دلار و تولید ناخالص داخلی 19.54 دلار بر مبنای برابری قدرت خرید به تصویر کشیده است.رقابت تنگاتنگ برای یک بازار کوچک
براساس گزارش بولتن مشترک وزارت صمت و سازمان توسعه تجارت در دو ماهه اول امسال، افغانستان ششمین مقصد صادراتی ایران در شبهقاره بوده است. در دوره دوماهه مورد بررسی، ارزش صادرات ایران به این کشور226 میلیون دلار گزارش شده، این در حالی است که در سال گذشته همین زمان، ارزش صادرات به افغانستان 363 میلیون دلار ثبت شده است. این کاهش منفی 38 درصدی نشان از وضعیت نامطلوب اقتصادی طالبان دارد و به همین دلیل هم هست که روند مهاجرت افغانستانیها به ایران رو به افزایش است. آنچه بخش تجاری ایران در مراودات اقتصادی با افغانستان مدنظر قرار داده، توجه به ذخایر ارزی و طلای این کشور است که 5.9 میلیارد دلار گزارش شده است. هرچند نرخ تورم در افغانستان در دوماهه اول سال 5.5 درصد گزارش شده و بدهی خارجی این کشور هم 1.28 میلیارد دلار برآورد شده است، با این حال افغانستان همچنان جزو شرکای ثابت تجاری ایران در درجه اهمیت بالایی در سیاست خارجی ایران است و هر اتفاقی هم در این کشور افتاده -حتی اگر گروه تروریستی مثل داعش هم پشت حکومت طالبان پنهان شده باشد- «تصمیم» این است که همکاریهای اقتصادی و تجاری بین دو کشور کم نشود. گزارش رسمی وزارت صمت نشان میدهد که میزان صادرات ایران به افغانستان از کل صادرات کشور، در دوماهه امسال 2.6 درصد بوده و در مقابل میزان واردات ایران از افغانستان در دوره مورد اشاره 3/0 درصد ثبت شده است. افغانستان به لحاظ تراز تجاری در مدت یادشده با 224 میلیون دلار در جایگاه سوم تجارت خارجی ایران قرار گرفته است. صادرات ایران به افغانستان در بخشهای پتروشیمی، محصولات لبنی، پلیمری، میوه و ترهبار، صنایع تبدیلی، نساجی و پوشاک، برق و الکترونیک، معدنی و فلزی، لوازم خانگی، خشکبار و محصولات پایه نفتی گزارش شده است. هرچند وزارت صمت عنوان کرده که دلیل کاهش صادرات در دو ماهه اول امسال، افزایش قیمت برخی کالاها در داخل و تداوم مشکل تشریفات گمرکی در افغانستان بوده، اما واقعیت این است که فرار تجار افغانستانی از این کشور و کاهش شدید قدرت خرید مردم باعث کاهش قدرت خرید خارجی این کشور بوده و پیشبینیها نشان میدهد که در صورت تداوم، حداقل در کوتاهمدت این روند میتواند درآمدهای صادراتی ایران را از سمت افغانستان تهدید کند. مقامات وزارت خارجه البته نظر دیگری دارند. آنها بر این باورند که حفظ روابط دوجانبه -شاید به هر قیمتی- اولویت دارد. زیرا حکومت طالبان توان کنترل گروه تروریستی داعش را در مقابل ایران دارد.
جایگزینی بنزین ارزان روسیه با بنزین ایران
یک مقام وزارت خارجه که نخواست نامش فاش شود، میگوید: «ما از طالبانی میگوییم که آمریکا را شکست داده و با روحیه قوی وارد عرصه شده است؛ کشوری که مورد توجه چین، روسیه و پاکستان است و افزایش اختلاف با این کشور به معنی تهدید داعش در مرزهای شرقی ماست.» نکته قابل تامل این است که حکومت طالبان که این میزان برای سیاست خارجی ایران جایگاه مهمی دارد، همین چند ماه قبل محموله۵۰۰ هزار لیتری بنزین ایران را با این بهانه که استاندارد لازم ندارد، پس دادند! هرچند سیدحمید حسینی رئیس اتحادیه صادرکنندگان نفت، گاز و پتروشیمی این موضوع را ناهماهنگی در مرز ورودی ماهیرود عنوان کرده بود، اما برخی از خبرها هم حکایت از آن دارد که طالبان بنزین ارزان روسیه را به بنزین ایران ترجیح میدهد؛ اتفاقی که در چین و هند برای نفت ایران افتاد، حالا در مقیاس کوچکتر در افغانستان در حال رخ دادن است. نگاهی به روابط تجاری این کشور و موقعیت جغرافیایی و سیاسی افغانستان نشان میدهد که تثبیت حضور ایران در بازار کوچک افغانستان چندان هم آسان نیست. از گذشته، رقبای منطقهای مثل پاکستان، هند و روسیه در تلاش بودند که این بازار را تحت هیچ شرایطی از دست ندهند. حوزه تجارت در افغانستان علاوه بر حضور همسایهها، از سالهای قبل یعنی از زمان حضور نیروهای خارجی، شاهد حضور دو رقیب دیگر یعنی اماراتمتحدهعربی و ترکیه هم بوده است. علاوه بر این، کشورهای همسایه آسیای مرکزی، بهویژه قزاقستان و ازبکستان هم سطح بالایی از روابط تجاری و سیاسی با افغانستان دارند. از سویی، پس از خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان،کمکهای بلاعوض خارجی طی دو سالی که طالبان در این کشور قدرت را در دست گرفته، رو به کاهش گذاشته و حتی برخی از گزارشها نشان میدهد که میزان کمکهای خارجی این کشور به کمتر از یکپنجم اقتصاد رسمی این کشور تبدیل شده است. تحلیلگران میگویند، طالبان برای تامین منابع مالی خود، تمایل بیشتری به حضور پاکستان و هند دارد. ضمن آنکه هندیها در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای کلانی در زیرساختهای افغانستان انجام دادهاند. علاوه برآن، جنگ روسیه با اوکراین را هم باید به آینده افغانستان اضافه کرد. روابط روسیه با افغانستان، بعد از به قدرت رسیدن طالبان افزایش یافته و حالا بازار این کشور برای کشوری که با تحریمهای غرب روبهروست، میتواند یک فرصت باشد.
افزایش بیکاری، هدیه همسایه شرقی
جمعیت مهاجران افغانستان در ایران رو به افزایش است؛ چه قانونی و چه غیرقانونی. تقریبا هیچ کارگاه و صنفی در تهران و شهرهای بزرگ از شرق کشور گرفته تا استانهای مرکزی ایران را نمیتوان یافت که ردی از کارگران افغانستانی در آنها وجود نداشته باشد. در طول یک دهه گذشته، به دلیل شرایط نسبتا پایدار در افغانستان از حجم ورودی مهاجران افغانستانی به ایران کاسته شده بود. حتی روند بازگشت مهاجران به افغانستان در ابتدای دهه 90 به بالاترین حد خود رسید. برخی از آنها میگفتند درآمدهای ایران دیگر برایشان صرف ندارد و ترجیح میدهند، اگر میخواهند مهاجرت کنند، مقصد دیگری را جز ایران انتخاب کنند. اما از زمان روی کارآمدن طالبان و خروج نیروهای آمریکایی، سیل جمعیت مهاجران افغانستانی به سوی ایران گسترش یافته است. برخی از گزارشهای غیررسمی نشان میدهد که روزانه 10 هزار نفر به صورت قانونی و غیرقانونی وارد ایران میشوند. حتی یکی از رسانهها چندماه پیش مدعی شد که جمعیت افغانستانیها در ایران به 8 میلیون نفر رسیده است. این مهاجران یا در ایران میمانند یا از ایران به عنوان مسیری ترانزیتی استفاده میکنند. ترکیه مقصد بعدی مهاجران افغانستانی، مدتهاست که مشغول ساخت دیواری به بلندی 3 متر همراه با خندق و سیم خاردار است تا جلوی ورود مهاجران غیرقانونی افغانستانی را بگیرد. با این حال گزارشهای رسمی این کشور نشان از شناسایی 120 هزار مهاجر افغانستانی غیرقانونی تنها در یکسال گذشته دارد. ترکیه البته بیشتر از ایران درباره ورود مهاجران سختگیری میکند. ایست بازرسیهای سفت و سخت در ورودی مرز با ایران و کنترل شدید در داخل شهرها باعث شده که هرچند ورود مهاجران غیرقانونی صفر نشود، لااقل حضور آنهایی که غیرقانونی وارد خاک ترکیه شدهاند، موقت باشد و در نهایت به مقصد بعدی که کشورهای اروپایی است، بروند. با این حال اوضاع در مرزهای ایران فرق میکند. افغانستانیهایی که غیرقانونی وارد خاک ایران شدهاند، کمترین دردسر را متحمل شدهاند. روایت ورود برخی از آنها آنقدر آسان بوده که انگار به یک مسافرت زمینی آمدهاند! تجارت قاچاقبرها هم به واسطه همین آسانی، کمریسک و پردرآمد است. پدیده مهاجرت برای اقتصادها همیشه یک نوع تهدید به شمار آمده است. آثار مهاجرت بر روی رشد اقتصادی، تجارت خارجی و بودجه دولتها از پیامدهای اقتصادی مهاجرت است. به خصوص اگر کشور مقصد، خود با مشکلات بزرگتری به لحاظ اقتصادی مواجه باشد، یا آنکه مهاجران مکمل نیروی کار بومی باشند، این تاثیر منفی بر کشور مقصد دوچندان میشود. البته مهاجران افغانستانی که در ایران میمانند، از آن دسته از مهاجرانی هستند که دیگر پولی برای مقصد بعدی برایشان نمانده، ولی آنها که متمولترند، از خاک ایران برای ترانزیت استفاده میکنند و این وسط هم تجارتی پرسود برای قاچاقچیهای انسان شکل میگیرد که آمار دقیقی از آن وجود ندارد. افغانستانیهایی که خصوصا در دو سال اخیر، به اصطلاح در ایران زمینگیر شدهاند- چه با تخصص چه بیتخصص- به نیروی کار ساده تبدیل شدهاند. برای کارفرمای یک واحد تولیدی یا تجاری صرف میکند که کارگر ایرانی را با آن همه دردسر افزایش حقوق و مالیات استخدام نکند، وقتی میتواند کارگر افغانستانی را با یکسوم این هزینه به کار گیرد! البته در واحدهای تولیدی بزرگ به دلیل نظارتهای سختگیرانهتر، امکان جذب نیروی کار افغانستانی به صورت مستقیم وجود ندارد، به همین دلیل کارگران افغانستانی بیشتر در بخش خاکستری بازار کار ایران حضور دارند که اصطلاحا به آن «کار سیاه» میگویند. نتیجه یک پژوهش نشان میدهد که «طی دهههای اخیر، رشد فرصتهای شغلی در ایران بسیار کمتر از رشد نیروی کار بوده است. این امر سبب شده است که شمار کثیری از کارگران ایرانی با مشکل بیکاری یا اشتغال ناقص دست به گریبان باشند. این در حالی است که به نظر میرسد حضور میلیونی مهاجران افغانستانی در بازار کار تاثیر مثبتی بر بیکاری کارگران ایرانی داشته است.» (فصلنامه اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی، زمستان 89) یافتههای یک پژوهش دانشگاهی که توسط دکتر سعید عیسیزاده و جهانبخش مهرفر در یک دوره 30 ساله (1355 -1385) انجام شده، همچنین بیانگر آن است که «مهاجران افغانستانی کارهای دشوار را با دستمزدهای پایین انجام میدهند و کارفرمایان نیز، برای گریز از قانون و پرداخت اضافهکاری و بیمه، آنان را با کمترین هزینه استخدام و جانشین کارگران بومی میکنند. بنابراین افغانستانیها عرضه نیروی کار غیرماهر کشور را افزایش داده و به دلیل پذیرش دستمزدهای پایینتر، عملا به رقابت با نیروی کار غیرماهر داخلی پرداختهاند. لذا بر تقاضای نیروی کار داخلی اثر منفی گذاشته و شکاف میان عرضه و تقاضای نیروی کار داخلی را افزایش دادهاند که این امر افزایش بیکاری را به دنبال دارد.»(همان) هرچند این پژوهش در سال 1383 انجام شده، اما در یک دوره زمانی دهساله و در پی توافق دولتهای وقت ایران و افغانستان روند بازگشت مهاجران رو به افزایش گذاشت، با این حال از زمان روی کار آمدن طالبان و تشدید شرایط اقتصادی و سیاسی دراین کشور دوباره موج جدید مهاجرت افغانستانیها افزایش یافت. بنابراین با استناد به این پژوهش میتوان گفت، پیامد مهاجرتهای جدید، میتواند بر نرخ بیکاری ایران تاثیرگذار باشد.کما اینکه بانک مرکزی در آخرین گزارش رسمی خود اعلام کرد که نرخ بیکاری در بهار امسال به 13.2 درصد رسیده است. برخی از گزارشهای غیررسمی هم نشان میدهد طی یکسال گذشته بهکارگیری کارگران افغانستانی در برخی از استانها سبب افزایش نرخ بیکاری در نقاط شهری شده است.
پرونده باز حقآبه سد کمالخان
هرچند که مقامات وزارت خارجه ایران تلاش میکنند، روابط با همسایه شرقی که داعش را پشت سر دارد، برپایه حسن همجواری و برادری توصیف کنند، اما اختلافهای کهنه هم همچنان پابرجاست. مهمترین آنها که گاهی خبرساز و دردسرساز هم میشود، پرونده باز حقآبه سدکمالخان است. به همان اندازه که سد کمالخان یک سد برق آبی و مهم برای افغانستان است که علاوه بر تامین برق، آب مورد نیاز بخش کشاورزی ولایت نیمروز افغانستان را تامین میکند، برای ایران پیامدهای خشکسالی دریاچه هامون را به دنبال داشته است. سدی که ساخت آن یک دهه به طول انجامید، به تدریج موجب خشک شدن دشت هامون در ایران شد. اعتراضهای ایران به خشک شدن هامون راه به جایی نبرد و اشرف غنی در آخرین روزهای حکومتش مرحله آخر این سد را نیز افتتاح کرد و به این ترتیب به طور کلی مسیر آب به سوی ایران بسته شد. هرچند اشرف غنی پس از افتتاح این سد گفته بود که در ازای دریافت نفت از ایران آب محبوس پشت سد کمالخان را به سوی ایران گسیل میکند، اما این کشور معاهده حقآبه با ایران دارد که از سال 1352 بین دو کشور منعقد شده و بر مبنای این معاهده افغانستان ملزم است که ۲۶ مترمکعب در ثانیه در سالهای معمولی و نرمال، آب به سوی ایران روان کند. براساس این معاهده یک سال نرمال آبی در حوزه دریایی هلمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب محاسبه شده که حقابه ایران سالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب میشود. با این حال از ابتدای دهه 70 به دلیل کاهش بارش سالانه و گسترش خشکسالی در سیستان، میزان ورودی آب رود هیرمند به دریاچه هامون رو به کاهش گذاشت. پس از آن، ساخت سد کجکی و کمی بعد هم سدکمال خان موجبات خشک شدن دریاچه هامون که هفتمین تالاب بینالمللی جهان است را تشدید کرد و باعث بروز مشکلات اقتصادی و زیستمحیطی برای ۴۰۰هزار سیستانی شد. با روی کار آمدن دولت طالبان و در بحبوحه رفتوآمدهای دیپلماتیک طالبان و دولت قبلی افغانستان به ایران، یکبار دیگر موضوع حقآبه ایران مطرح شد. مقامات وقت وزارت خارجه عنوان کردند که در گفتوگوهای میانجیگرایانه بین طالبان و گروههای سیاسی در این کشور برای تشکیل حکومت، گفتوگوهایی برای تکلیف آب پشت سدکمالخان هم انجام شده است. آنطور که مقامات وزارت خارجه ایران میگفتند، طالبان پذیرفته بود که بخشی از آب پشت سدکمالخان را به سوی ایران گسیل کند. حتی مقامات طالبان هم این موضوع را تایید کردند. همزمان برکتالله آریوبی رئیس بخش آبهای فرامرزی وزارت انرژی و آب طالبان گفته بود که تهران و کابل با هدف حل مسأله حقآبه ایران، برای ساخت تأسیسات مشترک و ایستگاههای اندازهگیری آب توافق کردهاند؛ با این حال خبری از آب نشد. سال گذشته هم بارها خبرهای ضدونقیضی در این رابطه منتشر شد، با این حال هربار گزارشها نشان داد که طالبان جلوی آب را گرفته است و مهمتر آنکه معاهده حقآبه ایران با وجودی که سالهاست امضا شده، اما حتی در سالهای ترسالی حق و حقوق ایران داده نشده است.