تورم ما و تورم آنها
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا
دنیا گرفتار تورم است، ما هم. دلیلش، هم پیامدهای بحران کروناست و هم جنگ روسیه با اوکراین. در واقع همه مناسبات اقتصادی دنیا با این دو اتفاق «ساخته و پرداخته شده» بهم ریخته است. ترکشهای این دو اتفاق عجیب به ما هم رسیده؛ هرچند اقتصاد ما به دلیل تحریم ارتباط مستقیمی با دنیا ندارد و برخیها خوشبینانه میگویند، ما از بحران تورم جهانی سود میبریم، اما چنین نیست. هرچقدر هم نفت را گرانتر بفروشیم، تاثیری به حال اقتصاد ما ندارد. چون پولی وارد اقتصاد ما نمیشود. نفت در بازار خاکستری به فروش میرود و در نهایت پولش با کالای گرفتار تورم جهانی تهاتر میشود. پس تورم خارجی را هم وارد میکنیم. از آن طرف اقتصاد ما گرفتار همین تحریمها، اسیر سیاستهای دستوری است. کسری بودجه و چاپ پول بدون پشتوانه تورم داخلی را دامن زده است. چشمانداز روشنی از آینده این اقتصاد وجود ندارد، جز ترس از رشد بیشتر قیمتها. به سیاستهای اقتصادی دولت هم امید چندانی نیست. وعدههای ابراهیم رییسی یکسال نشده به نتیجهای نرسیده است. رییس دولت سیزدهم هربار میگوید «درست میشود» اما درست نمیشود. نماد بیرونی اقتدار دولت در راهبری اقتصاد فقط «دستور» است. دستوری بینتیجه. نتیجه سیاست کنترلی بر اقتصاد رشد بیمهابای قیمتهاست. تازه هنوز موج تورمی ناشی از حذف دلار 4200 تومانی بر اقتصاد ایران ننشسته که وضع این است. بنبست کنونی در اوضاع و احوال اقتصاد ایران، یک راهحل بیشتر ندارد؛ بازگشت به تعامل با دنیا. اما این راهحل هم به پرونده برجام گره خورده است. پروندهای که هر بار یک خبر مثبت از آن بازار را امیدوار میکند و سیگنالهای مثبتی را به بازار میفرستد، اما طولی نمیکشد که خبرهای بعدی امید را به ناامیدی تبدیل میکند. شاید تنها برگ برنده دولت سیزدهم این باشد که به دلیل همراهی مجلس و ارکان تصمیمگیر همسو، اگر مذاکرات برجام را به ثمر برساند، موجبات تحرک در اقتصاد شود، اما این فقط یک پیشبینی است. پیشبینی که اگر محقق شود، حداقل منفعتش ورود بیدردسر درآمدهای نفتی و روانتر شدن صادرات است. اما گویا این تصمیم آزمون سختی برای ابراهیم رییسی است، چه آنکه در کشاکش بحران سیاست خارجی و قولهایی که برای بهبود اوضاع اقتصاد کشور داده، تصمیمگیری برای او سخت شده است. برای تحلیلگران اقتصادی چرخیدن بر این مدار، به معنی ترسیم چشمانداز ترسناک برای اقتصاد ایران است. فشارهای تورمی را بیشتر میکند و زندگی برای طبقه متوسط و فرودست جامعه را سختتر میکند. این تصویر را یک گوشه از ذهنتان بگذارید و به آن سوی مرزها بروید. خبرهایی که از اقتصاد دنیا میرسد، هم چندان چنگی به دل نمیزند. دنیا گرفتار تورم شده است، درست مثل ما. حتی در کشورهای توسعه یافته، تورم حالا به یکی از مسائل اساسی اقتصادهای بزرگ تبدیل شده است. اما تورم ما کجا و تورم آنها کجا. اغلب این کشورها برای جلوگیری از رشد تورم، سیاست افزایش نرخ بهره را در پیش گرفتهاند. درپی تغییر بازارهای خود بهخصوص برای تامین انرژی هستند و برای عبور از رکود نسخه نجاتبخش دارند. حتی برای حل بحران انرژی بارها برای مذاکره برای احیای برجام پا پیش گذاشته و سران منطقه را به میانجیگری تشویق کردهاند. اقتصاد آنها اینچنین نسخههایی برای عبور از بحران دارد، اما اقتصاد ما هیچ نسخهای ندارد، حتی یک نسخه جایگزین.