| کد مطلب: ۷۱۵

ایران رتبه ششم تورم غذایی جهان را دارد

ایران رتبه ششم تورم غذایی جهان را دارد

آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

فاطمه پاسبان در گفت‌وگو با «هم‏‌میهن»:

ایران رتبه ششم تورم غذایی جهان را دارد

کاهش تقاضا در ایران به یک معضل جدی تبدیل شده است، مساله‌‌ای که عمدتا ناشی از تورم خوراکی‌‌ها و کاهش قدرت خرید مردم است. فاطمه پاسبان، کارشناس اقتصاد کشاورزی دراین‌باره می‌‌گوید؛ در ایران مدلی وجود ندارد که براساس آن، آثار و تبعات احتمالی سیاست‌‌ها تخمین زده شود و جلوی آن گرفته شود.

مشکلاتی که امروز در زمینه دسترسی مردم به غذا و اقلام اساسی در کشور وجود دارد تا چه میزان به دلیل سیاست‌‌های داخلی و تا چه حد تحت تاثیر بحران‌‌های جهانی بوده است؟

وقتی آمار و اطلاعات را نگاه می‌‌کنیم نمی‌‌توانیم بگوییم که چالش‌‌هایی که امروز در حوزه غذایی با آن مواجه هستیم، همگی منشاء خارجی دارد. آخرین گزارشی که بانک جهانی در سال 2022 منتشر کرده نشان می‌‌دهد که ایران جزو 10 کشوری است که بالاترین نرخ تورم جهانی را داشته است. در این فهرست کشورهایی مثل زیمبابوه و ونزوئلا دیده می‌‌شوند که وضعیت خوبی ندارند و ایران هم جزو کشورهایی است که وضعیت نامناسبی دارند. این گزارش نرخ تورم غذایی 90 درصدی را برای ایران اعلام کرده است و ایران رتبه ششم را دارد. در حال حاضر، بیشتر، کشورهای درحال‌توسعه درگیر این مشکل هستند تا کشورهای توسعه‌یافته. بخش عمده‌‌ای از تورم غذایی که در حال حاضر به شکل جهانی به‌وجود‌آمده، ناشی از سیل، سرمازدگی، گرمازدگی، آفات و... بوده است. اما کشورهای کم‌‌ترتوسعه‌‌یافته بیشتر درگیر این مسائل می‌‌شوند. ما هم در ایران به دلیل اینکه سیستم‌‌های هشدار و پیشگیری نداریم، بیشتر در معرض خطر قرار می‌‌گیریم. در ایران وقتی سیل می‌‌آید، یک بخشی از محصولات کشاورزی و روستاها از بین‌‌ می‌‌رود و جان بسیاری گرفته می‌‌شود، به غیر از این‌‌ها، یک بخشی مهمی از باغات و محصولات زراعی از بین می‌‌رود. آمارها به ما می‌گوید انگار نتوانسته‌ایم خوب مدیریت کنیم. در این چند سال با اینکه می‌‌دانیم سیل می‌‌آید یا سرمازدگی رخ می‌‌دهد، اما نتوانستیم برای بخش کشاورزی پوشش کافی بدهیم.

نقش سیاست‌گذاری‌‌ها در داخل چقدر است؟

ما در زمینه داده و اطلاعات روزآمد نیستیم. ما مدلی نداریم که براساس آن بتوانیم اثرات و پیامدهای یک سیاست‌گذاری را پیش‌‌بینی کنیم و برای اثرات نامطلوب آن سیاست‌‌های جبرانی تنظیم کنیم. به عنوان نمونه، همین سیاست آزادسازی نرخ، گریبان‌‌گیر دام و طیور شد. اگر سری به روستا‌‌ها بزنیم، اکثرا می‌‌گویند دام‌‌های‌‌شان را فروخته‌اند، چون با این هزینه خوراک، دیگر برای‌‌شان بصرفه نیست. این سیاست ارزی شاید فوایدی داشته باشد، اما به این فکر نشده است که آثار منفی را چگونه باید مدیریت کرد. الان شرایط به گونه‌‌ای شده است که مردم دام مولد خودشان را هم به کشتارگاه می‌‌برند. امروز با بحران آب‌وخاک مواجه هستیم و اگر وضعیت فعلی ادامه پیدا کند، بحران گوشت و غذا هم خواهیم داشت. در واقع برآوردی از آثار غیرمستقیم سیاست‌‌ها به‌دست نیامده و تخمینی از معایب آن زده نشده است. همین باعث شده است که سیاست‌‌های‌‌مان را در سطح کلان بدون واهمه اجرا کنیم. بدون اینکه اول در سطح پایلوت آن را اجرا کنیم و بعد پایلوت را به مرحله آزمایش بگذاریم. چون چنین قانونی نداریم و سیاست‌‌های‌مان را برای همه جای کشور اجرا می‌‌کنیم.

تورم بالای نرخ خوراکی‌‌ها در ایران قدرت خرید طبقه متوسط و ضعیف را به شدت کاهش داده است، این مساله تا چه میزان بر سرانه مصرف کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم تاثیرگذاشته است؟

یکی از مشکلات ما این است که آمار به روز نداریم. یعنی هزینه و درآمد خانوارها که مرکز آمار اطلاعات آن را اعلام می‌کند، معمولا با یک‌سال وقفه است. برای همین امروز نمی‌‌توانیم برآورد دقیق انجام دهیم. اما در تیرماه امسال که مرکز، آمار شاخص قیمت مصرف‌‌کننده را ارائه کرده، شاهد بودیم که برای مواد خوراکی این عدد 54.6 درصد بوده، در حالی که غیرخوراکی 33.2 درصد است. این یک شکاف تورمی بین مواد خوراکی و غیرخوراکی را نشان می‌‌دهد. این خودش یک تهدید خیلی بزرگ است. برخی اطلاعاتی که خود مرکز آمار برای تیرماه ارائه کرده است، نشان می‌‌دهد که در سطح کشوری 52 قلم کالای اساسی بیش از 20درصد نسبت به سال قبل افزایش‌قیمت داشته‌‌ است. مثلا برنج ایرانی 188 درصد نسبت به تیرماه سال قبل افزایش داشته یا ماست پاستوریزه 134 درصد نسبت به سال قبل یا سیب‌‌زمینی 173 درصد افزایش یافته است. یعنی اقلامی که دقیقا سبد مصرفی مردم بودند. در روستاها مردم می‌‌گویند دیگر نمی‌‌توانند ماکارونی بخرند. نان را هم به شکل سهمیه‌‌ای در روستاها به مردم می‌‌دهند. همه این‌‌ها تهدید است. در عرض یک سال مگر چقدر درآمد ایرانیان اضافه شده است که ما برای هر قلم کالا بیش از 20درصد یا بعضی‌‌ها 150 و 170 درصد با افزایش قیمت روبه‌رو شویم. برای همین است که دیگر در بازار تنش ایجاد نمی‌‌شود و هجوم نداریم، چون مردم قدرت خرید ندارند. بعضا گفته می‌‌شود ما بازار را مدیریت کردیم، در حالی که شما تقاضا را کاهش داده‌‌اید، اگر تقاضا افزایش یابد مردم هم خرید می‌‌کنند. الان خرید وجود ندارد و با کاهش تقاضا، بازار به ثبات رسیده است، نه اینکه عرضه زیاد شده و قیمت کم شده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی