ابهامات روزافزون بعد از واگذاری دو باشگاه
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا
بخشی از سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بعد از کشوقوسهای زیاد و نزدیک به دو دهه تلاش، سرانجام واگذار شده و حدود 710 میلیارد تومان تامین مالی از طریق واگذاری در بازار سرمایه نصیب این دو باشگاه شد. موضوع بعد از واگذاری، هزینهکرد این تامین مالی است. برای مصارف این وجه نقد، کمیتهای تشکیل شد. وزیر ورزش و وزیر اقتصاد در رأس این کمیته بوده و یک کمیته سهنفره دیگری اعم از مدیرعامل دو باشگاه و رئیس سازمان خصوصیسازی نیز وجود دارد که تصمیمات اولیه را اتخاذ و سپس با نظر وزرا نهایی میشود. سیاستهایی برای سرمایهگذاری در نظر گرفته شده که دو باشگاه باید آن را رعایت کنند. در درجه اول باید این سرمایهگذاری کوتاهمدت باشد. دوم اینکه شرایط باید به گونهای باشد که دوسوم این سرمایهگذاری شرایط نقدشوندگی بالایی داشته باشد، یعنی برای تبدیل به نقد شدن آن سرمایهگذاری، مشکلی وجود نداشته باشد. هرچند این موضوع مساله بزرگی است. اگر سرمایهگذاری کوتاهمدت است چرا در جایی سرمایهگذاری شود که دارای نقدشوندگی نیست؟ مگر میشود در کوتاهمدت سرمایهگذاری کرد اما قادر به نقد کردن آن نبود؟ چراکه وقتی نقد شوندگی نباشد باید سالها برای نقد کردن آن زمان صرف کرد و این تناقض بزرگی است که تاکنون مدیران دو باشگاه و وزرای اقتصاد و ورزش به آن پاسخ ندادهاند. در حقیقت مصرف این 710 میلیارد تومان این گونه است که حدود 10 درصد باید برای پرداخت بدهی، بین 65 تا 70 درصد دیگر صرف سرمایهگذاری کوتاهمدت با شرط نقدشوندگی بالا و بین 5 تا 10 درصد باقیمانده باید صرف بازارگردانی سهام در بورس شود. برای این سه بخش ابهامات زیادی وجود دارد. اما ظاهرا مدیران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس با توجه به واگذاری در بورس که محل شفافیت است، هیچ اعتقادی به شفافیت نداشته و روز به روز بر این ابهامات افزوده میشود. در واقع دو باشگاه باید در سه بخش سریعا اقدام به شفافسازی کنند. نخست اینکه عدد قابل توجهی از این رقم 710 میلیارد تومان یعنی حدود 180 میلیارد تومان صرف بدهیهای باشگاهها میشود. در حالی که مشخص نیست این بدهیها چگونه ایجاد شده و چرا تاکنون تسویه نشده و از همه مهمتر اینکه چرا باید از جیب سهامداران پرداخت شود. این مساله به عملکرد مدیران قبلی و فعلی دو باشگاه و وزارت ورزش برمیگردد و باید آنها پاسخگو بوده و تسویه این بدهی از جیب سهامداران و هواداران، مثبت ارزیابی نمیشود. نکته دوم مربوط به سرمایهگذاری این دو باشگاه است. مقرر شده که وجه تامین شده از طریق واگذاری دو باشگاه در صندوقهای با درآمد ثابت سرمایهگذاری شود که در نگاه نخست به دلیل پایین بودن ریسک کاری پسندیده تلقی میشود، اما سوالی مطرح است مبنی بر اینکه اگر صندوقهای با درآمد ثابت 20 درصدی سود بابت یک سال به دو باشگاه پرداخت میکنند خلأ بیش از 50 درصد تورم و کاهش ارزش پول چگونه پرخواهد شد. چراکه باشگاهها در یک سال آینده 20 درصد سود دریافت میکنند در حالی که به دلیل تورم 50 درصدی 30 درصد از پول مردم همچنان از بین رفته و در صورتهای مالی منعکس شده و در نهایت سهامداران باید این ضرر 30 درصدی را از جیب خود پرداخت کنند. مطلب سوم اینکه حدود شش ماه از واگذاری این دو باشگاه میگذرد، اما تاکنون خبری از چگونگی سرمایهگذاری این دو باشگاه منتشر نشده است. این یک خلأ قانونی است. مگر بورس محلی برای شفافیت نیست؟ اگر تصمیم گرفته شده است تا در صندوقهای با درآمد سرمایهگذاری شود یا بدهیها تسویه شود، چرا مبلغ واگذاری منتشر نمیشود؟ بنابراین در گام نخست، برای رفع ابهامات باید دو باشگاه اقدام به انتشار گزارشی مبنی بر خرجکرد مبلغ واگذاری کنند. در گام بعدی این دو باشگاه با هدف سرمایهگذاری و کسب درآمد واگذار نشدند، بلکه باید اقدام به توسعه ورزش در کشور کنند. این پول باید صرف ساخت ورزشگاه برای دو باشگاه شود، به دلیل اینکه دو باشگاه شرایط خوبی دارند میتوانند در تهران و شهرستان اقدام به کمپ ورزشی یا مراکز استعدادیابی و ورزشی و غیره کنند؛ از شهرداریها و دولت نیز میتوانند کمک بگیرند و به ارتقا دو باشگاه بینجامند.