| کد مطلب: ۸۰۰۸

تصمیم‌‏گیری چالش‌‏برانگیز

تصمیم‌‏گیری چالش‌‏برانگیز

بازخوانی موضع رسمی ایران در قبال تجاوز نظامی صدام به کویت

بازخوانی موضع رسمی ایران در قبال تجاوز نظامی صدام به کویت

بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و عراق و برگزاری جلسات مربوط به مذاکرات آتش‌بس دو کشور تحت نظارت سازمان ملل متحد که تقریباً دو سال به طول انجامید، از اوایل اردیبهشت سال ۱۳۶۹، صدام با ارسال نامه‌های متعددی تمایل خود را برای برگزاری مذاکرات دوجانبه خارج ‌از مسیر نظارت سازمان ملل متحد ابراز کرد. صدام که قصد حمله به کشور کویت را داشت، تلاش داشت از جانب همسایه قدرتمند مرزهای شرقی خود یعنی جمهوری اسلامی ایران آسوده‌خاطر باشد.

با پایان یافتن جنگ عراق با ایران، دولت صدام با بحران بدهی‌های خارجی و کاهش درآمدها به دلیل کاهش قیمت نفت مواجه شد و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس نیز به مطالبه وام‌های خود پرداختند؛ از جمله کویت بخشی از اوراق طلب خود را به قیمت کمتر در بازار ریسک آمریکا فروخت و باعث شد تا تعدادی از حساب‌های ارزی عراق مسدود شود. از سوی دیگر عراق با کشورهای عربی بر سر تلاش برای افزایش قیمت نفت از طریق کاهش تولید آن به مشکل برخورد و به دلیل عدم همکاری کویت و عربستان در این مسیر نیز موفق نشد. با اکتشاف و استخراج نفت از برخی چاه‌های نفتی مورد مناقشه عراق و کویت، این بحران به اوج خود رسید و از اواخر تیرماه ۱۳۶۹، عراق دست به تهدید علیه کویت زد و روابط این دو کشور تیره شد. سرانجام در روز ۱۱ مردادماه ۱۳۶۹ صدام به کویت حمله کرد و این کشور را در مدت کوتاهی به اشغال خود درآورد. ارتش عراق حتی در خاک عربستان سعودی نیز پیشروی کرد و شهر الخفجی را نیز به اشغال خود درآورد. صدام پس از تصرف کویت، این کشور را استان نوزدهم عراق اعلام و برای آن فرماندار منصوب کرد. علاوه بر به شهادت رسیدن ۱۱ ایرانی در جنگ کوتاه اشغال کویت حدود ۵۰ هزار کویتی نیز از مسیر مرز شلمچه به ایران پناه آوردند.

موضع رسمی ایران

با وقوع این درگیری در کنار مرزهای ایران و با توجه به جنگ هشت‌ساله ایران و عراق، موضع ایران برای کشورهای عربی و همچنین آمریکا و غرب اهمیت داشت. ایران با توجه به جنگ هشت‌ساله از تضعیف دولت عراق استقبال می‌کرد و در عین حال از اقدام صدام برای تجاوز به یک کشور همسایه نیز خرسند نبود و با وجود آنکه کویت در جریان جنگ تحمیلی شریک و حامی صدام بود اما ایران تصمیم نداشت از این کشور انتقام بگیرد. از سوی دیگر این اقدام صدام زمینه را برای دخالت آمریکا فراهم کرده بود و این موضوع نیز مطلوب ایران نبود.

یک روز پس از حمله عراق به کویت و بدون اینکه صدام پاسخی از نامه‌های قبلی خود دریافت کرده باشد، در روز جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۶۹ نامه دیگری را برای هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور ایران ارسال کرد. رئیس‌جمهور عراق در این نامه همچنان اصرار بر پذیرش سفر وزیر خارجه عراق به ایران داشت. ایران تصمیم گرفته بود که به‌شرط اعلان پذیرش معاهده ۱۹۷۵ الجزایر از سوی عراق، نمایندگان این کشور را به حضور بپذیرد. به نظر می‌رسید صدام نگران اقدام ایران علیه عراق و استفاده از فرصت حمله آن کشور به کویت بود و می‌خواست خیالش از ناحیه ایران که پشت جبهه وی محسوب می‌شد، آسوده باشد. هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور ایران در ۱۷ مرداد ۱۳۶۹ پاسخ وی را داد و ضمن رد پیشنهادات عراق در مورد اروندرود، به صدام نوشت: «پیشنهاد مشخص ما مبنا قرار گرفتن معاهده ۱۹۷۵ برای مذاکرات صلح می‌باشد، زیرا بدون پایبندی به قراردادهای گذشته علی‌الخصوص آن قراردادی که امضای خود شما را دارد، نمی‌توان انتظار داشت که اعتماد نسبت به آنچه امروز گفته می‌شود، به وجود آید. برای عقب‌نشینی از اراضی اشغالی ایران، سقف زمانی دو ماه در نظر گرفته‌شده غیرقابل‌توجیه است زیرا این کاری است که اگر با حسن‌نیت بخواهد انجام گیرد، ظرف یکی دو روز قابل انجام است. درحالی‌که دبیرکل سازمان ملل در طرح خودش، زمان لازم را دو هفته در نظر گرفته بود و در مقابل سه ماه زمان برای آزادی اسرا.» در این نامه همچنین به اشغال کویت اعتراض شده و در پایان هم آمده بود: «ما به دنبال استفاده از شرایط فعلی نیستیم و جز حقوق مشروع و قانونی خود چیز دیگری را نمی‌خواهیم.»

این نامه در عین حال که خیال صدام را تا حدودی از سوی ایران آسوده کرد بر حقوق و تمامیت ارضی ایران و پذیرش قرارداد الجزایر از سوی عراق تاکید کرده بود؛ در شرایطی که عراق تحت‌فشار بین‌المللی می‌توانست زمینه تثبیت حقوق ایران را فراهم کند. با صدور قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، عراق تحت فصل هفتم منشور ملل متحد به‌عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی شناخته شد و تحریم‌های بین‌المللی علیه عراق آغاز شد. حمله عراق به کویت فرصت مناسبی را برای تغییر نگرش و دیدگاه کشورهای منطقه و جهان نسبت به ایران فراهم کرد. ایران هم از این رخداد برای بازگرداندن روابط تیره با همسایه‌های عرب خلیج‌فارس بهره برد.

تهاجم ارتش عراق به کویت تأثیرات قابل‌توجهی بر عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی داشت. این تهاجم بر روابط کشورهای منطقه به‌ویژه روابط ایران و عربستان به‌عنوان مهمترین کشورهای منطقه خلیج‌فارس تأثیر گذاشت. ایران از ورود و دخالت در بحران خودداری کرد و ضمن محکومیت حمله عراق، خواستار عقب نشینی فوری سربازان عراق به مرزهای شناخته‌شده بین‌المللی و حل مسالمت‌آمیز اختلافات شد. ایران ضمن مخالفت با هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیای سیاسی منطقه بی‌طرفی خود را در این جنگ اعلام کرد. ایران همچنین از همه قطعنامه‌های سازمان ملل در این زمینه پشتیبانی کرد و ضمن مخالفت با حمله عراق، ارتباط خود را با دولت در تبعید کویت حفظ کرد. ایران علاوه بر بهره‌گیری از این واقعه برای بهبود روابط خود با کشورهای عربی توانست موضع بین‌المللی خود را نیز بهبود بخشد. در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ ایران طی بیانیه‌ای از طرف وزارت امور خارجه حمله عراق به کویت را محکوم کرد.

سیاست عجیب و غریب ایران

در موضوع حمله عراق به کویت، دولت ایران در عین حال که مخالفت خود را با تجاوز صدام به یک کشور همسایه اعلام کرد و خواهان پایان اشغال کویت و به رسمیت شناخته شدن مرزهای بین‌المللی شد اما اقدام نظامی آمریکا و متحدان که منجر به گسترش نفوذ و حضور آمریکا در منطقه می‌شد، مطلوب ایران نبود. مجازات صدام مطلوب ایران بود اما در عین حال دخالت آمریکا در منطقه، ایران را دچار تعارض کرده بود. شاهزاده «بندر بن‌سلطان» رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان سعودی در مصاحبه‌ای با بخش عربی روزنامه «ایندیپندنت»، به موضوع رایزنی «سعود الفیصل»، وزیر خارجه وقت سعودی با «علی‌اکبر ولایتی»، وزیر خارجه وقت ایران درباره جنگ کویت اشاره کرده و در تشریح دیدارش با علی‌اکبر ولایتی در حاشیه نشست شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله‌ی عراق به کویت گفت: «در حاشیه نشست سازمان ملل برای آزادسازی کویت، ناگهان آقای ولایتی را دیدم و مواضع ایران در خصوص حمله آمریکا و چند کشور دیگر به عراق را جویا شدم. وزیر خارجه وقت ایران هم گفت که ما ۱۰۰ درصد موافق این اقدام (علیه صدام دیکتاتور معدوم عراق) هستیم». شاهزاده سعود الفیصل (وزیر خارجه وقت عربستان سعودی) از من پرسید، آیا این موضع ایران جنبه تقیه دارد یا ایران جدی است؟ به سعود‌الفیصل گفتم که منطق حکم می‌کند ایرانی‌ها هر چیزی را علیه صدام (به دلیل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) تایید کنند». دو روز بعد، یک خبرنگار غربی حاضر در مقر سازمان ملل در نیویورک از ولایتی سوال کرد، آیا ایران با اعزام نیروهای آمریکایی به عربستان سعودی برای آزادسازی کویت موافق است که ولایتی هم پاسخ داد: ایران با هرگونه دخالت نظامی در منطقه به‌ویژه اینکه از سوی شیطان بزرگ (آمریکا) صورت بگیرد، مخالف است». سعودالفیصل را در جریان این موضع ولایتی قرار دادم و به او گفتم که به نظر می‌رسد حدس شما درست است و موضع ایران در قبال مقوله آزادسازی کویت جنبه تقیه دارد. ولی در هر صورت موافقت یا عدم موافقت ایران چندان مهم نیست که سعودالفیصل پاسخ داد: «نه. فرصت را نباید از دست داد» و به همین دلیل از نماینده ایران در سازمان ملل خواست تا مقدمات لازم برای دیدار وی با آقای ولایتی را فراهم کند که طرف ایرانی گفته بود ولایتی در داخل ساختمان سازمان ملل است. در داخل ساختمان مقر سازمان ملل، قطعه‌ای از پرده کعبه که عربستان سعودی آن را به دبیرکل سازمان ملل هدیه داده بود، وجود دارد و ایرانی‌ها پیشنهاد دادند، این دیدار کنار این تکه از پرده کعبه صورت بگیرد که من (بندر بن‌سلطان) گفتم «آیا دیدار مقدسی خواهد بود؟». خلاصه اینکه با ولایتی دیدار کردیم و گفتیم، شما چطور با اینکه ما دنیا را برای آزادسازی کویت جمع کنیم، مخالفت ندارید اما چنین موضعی می‌گیرید؟ وزیر خارجه وقت ایران پاسخ داد: ما نگرانیم که صدام عقب‌نشینی کند و اگر احساس کند که شاید ایران در خصوص حضور نیروهای آمریکایی با او هم‌نظر است، در کویت بماند. ما هم این موضع را گرفتیم تا عقب‌نشینی نکند و [بلکه] از کویت اخراج شود. سعودالفیصل پاسخ داد که این سیاست عجیب و غریبی است. (به هر حال) از شما سپاسگزارم». این موضع‌گیری ولایتی شاید بازتاب تعارضات داخلی در ایران بود.

مجلس مدافع دفاع از عراق

با پایان تعطیلات تابستانی مجلس شورای اسلامی از ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ اعتراضات نمایندگان به اقدامات دولت در جریان حمله عراق به کویت آغاز شد. انتقادات به صلح دولت هاشمی‌رفسنجانی با صدام و همچنین ارتباط با دولت فراری کویت از نخستین انتقادات بود و نمایندگان در نطق‌های خود پیش‌بینی کردند که با وقوع این حادثه زمینه برای دخالت بیشتر آمریکا در منطقه فراهم شده است. بر همین اساس پیشنهاد حل مسالمت‌آمیز این بحران از طریق گفت‌وگوی کشورهای منطقه و حتی تشکیل نیروی نظامی مشترک مطرح شد. جناح چپ خط امام با محوریت مجمع روحانیون مبارز که اکثریت مجلس سوم را در اختیار داشت از ابتدای تشکیل دولت مخالف و منتقد سیاست‌های دولت هاشمی‌رفسنجانی بود و این انتقادات به‌ویژه در مسائل اقتصادی و بین‌المللی خود را نشان می‌داد. با اعلام بی‌طرفی ایران در پی حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف برای آزادسازی کویت در دی‌ماه ۱۳۶۹ که به جنگ اول خلیج‌فارس موسوم شد صحن مجلس شورای اسلامی صحنه اعتراض نمایندگان به این تصمیم شد. علی‌اکبر محتشمی‌پور، نماینده وقت مردم تهران و از اعضای شاخص مجمع روحانیون مبارز در سخنان خود با اعتراض به این تصمیم گفت: «امروز خبر می‌رسد کربلا و نجف زیر آماج بمباران‌های آمریکا قرار گرفته است. چرا ملت ایران و ملت اسلام در سکوتی مرگبار به سر می‌برند؟ آیا ما وظیفه نداریم؟ آیا آمریکا خطری برای جهان اسلام نیست؟ آیا کشور عراق و ملت عراق یک کشور اسلامی و ملت مسلمان نیستند؟ آیا این امام نیست که با فریاد رسا، وظیفه و تکلیف همه مسلمانان را دفاع از اسلام و مسلمین و سرزمین‌های اسلامی اعلام می‌کند؟ چرا نباید این جنایت مرگبار آمریکا محکوم شود؟ چرا ما باید بی‌تفاوت از کنار این همه جنایت بگذریم؟ جمهوری اسلامی و ملت مسلمان و انقلابی ایران با توجه به اصول و آرمان‌هایش از هر کشور دیگر اولی و احق است که در جهاد مقدس بر علیه آمریکا شرکت کند و به آرزوهای مقدس و الهی امام که خلیج‌فارس باید گورستان آمریکایی‌های متجاوز شود، جامه عمل بپوشاند.»

محتشمی‌پور بدون در نظر گرفتن جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران و تجاوز به کشور کویت، عراق را کشوری اسلامی و ملتی مظلوم و مورد تجاوز معرفی کرده و سپس با بیان اینکه «متاسفانه ما صرفاً به یک ابراز تأسف اکتفا کرده‌ایم و حتی به خود جرأت نداده‌ایم که جنایات آمریکا و متحدین او را محکوم کنیم»، تصریح کرد: «امروز اگر پاسخ به استغاثه یا للمسلمین ملت مظلوم عراق و کویت و فلسطین را ندهیم، چه انتظاری داریم که فردا اگر این گرگ خون‌آشام به شما و به ملت ما و به انقلاب ما و کشور ما حمله‌ور شد، سایر مسلمین با ما همدردی کنند؟» او شرایط منطقه را با دوران صدر اسلام مقایسه کرد و افزود: «مسلمانان جهان با پذیرش رهبری اسلامی ایران توقع دارند پرچمداری جهاد و مبارزه با آمریکا در دست ایران و انقلاب ایران باشد. حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صف‌آرایی خالد بن‌‌ولید در برابر ابرقدرت‌های صدر اسلام است. او که عمری در صف کفر، شمشیر به روی پیامبر(ص) و مسلمانان کشید، ولی در ‌‌‌نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان گشت. امروز دنیای کفر در مقابل ملت مسلمان عراق و فلسطین به‌عنوان خاکریز اول قرار گرفته است و به یقین خاکریز بعدی، انقلاب و ملت مسلمان ایران است، ما از چه می‌ترسیم؟ بگذار با عزت و شرف زندگی کنیم و بمیریم. زندگی زیر سایه سرنیزه‌های آمریکا برای ما ذلت است و اسارت است ‌و ننگ است.» فخرالدین حجازی، نماینده دیگر تهران نیز در درخواستی عجیب‌تر خواستار ضربه زدن به آمریکا از طریق حمله ایران به اسرائیل شد. رسول منتجب‌نیا، نماینده و رئیس کمیسیون دفاعی مجلس در ارتباط با نظر نمایندگان موافق حضور ایران در جنگ با آمریکا معتقد بود نیروهای خط امام موضع‌گیری درستی داشتند و مواضع‌شان ادامه خط مشی امام بود. صادق خلخالی، دیگر عضو مجمع روحانیون مبارز و از دیگر هواداران ورود ایران به جنگ با آمریکا و متحدانش با تاکید بر اینکه هدف آمریکا نه نفت و نه عراق، بلکه اسلام است و این جنگ یک جنگ صلیبی علیه مسلمان‌هاست، تصریح کرد: «ما همه‌اش می‌گوییم مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، حالا باید این معنا را نشان دهیم. ما باید در اینجا آمریکا و بوش و فهد و دولت‌های انگلی مانند حسنی مبارک و اوزال را در سنگر‌ها به نابودی بکشانیم، غرق خون کنیم تا این‌ها بدانند حریم اسلام حریم بزرگی است. والله‌والله فردا اگر آمریکا پیروز شود و در بغل ایران بیاید، به این آسانی منطقه را ترک نمی‌کند. در این نبرد قهرمانانه ما نمی‌توانیم ملت عراق را تنها بگذاریم. گذشته‌ها مسئله دیگر است، جنگ ما با عراق یک مسئله دیگر است. اینجا سرنوشت اسلام مطرح است. این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم ولی بخواهیم تسامح و تساهل بکنیم. هیچ‌وقت تساهل در این مسائل جایز نیست.»

هادی خامنه‌ای، دیگر نماینده مجلس نیز با اعلام اینکه «بسیار ساده‌اندیشی است که جریان حمله گسترده آمریکا و متحدانش را به خلیج‌فارس ناشی از تجاوز عراق به کویت بدانیم. حال که کشورمان در جنگ اعلام بی‌طرفی کرده است هرگونه نقض بی‌طرفی که به وسیله مهاجمین صورت گیرد، مانند تجاوز به حریم هوایی، پرتاب موشک و غیره باید به‌شدت پاسخ داده شود.» او در عین حال به تلاش صداوسیما برای سانسور موضع اکثریت نمایندگان در محکومیت حمله آمریکا واکنش نشان داد و گفت: «صداوسیما علاوه بر گزارش تصمیمات رسمی مسئولین موظف به پخش بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های مجلس شورای اسلامی که رکن عمده حکومتی است نیز می‌باشد. بنابراین سانسور بیانیه‌هایی که به امضای اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسیده و بیان‌کننده عمق تنفر و انزجار آن‌ها از آمریکا و تهاجم گسترده استکبار جهانی در این واقعه است و اکتفا کردن فقط به بیان اظهار تأسف نمایندگان و بی‌خبر گذاشتن مردم از نظر نمایندگان‌شان، این مغایر با وظیفه اصلی است که این رسانه عمومی برعهده دارد.»

موافقان بی‌طرفی

در مقابل اما نمایندگان دیگری بودند که نظر متفاوتی داشتند. حبیب برومند، نماینده بیله‌سوار در پاسخ به نمایندگان جناح چپ اظهار داشت: «تعجب می‌کنم از عده‌ای که تا دیروز رئیس دولت را به خاطر قبول صلح صدام و نامه نوشتن در جواب نامه صدام تخطئه می‌کردند و صلح با این آدم را اسارت می‌دانستند هنوز سرنوشت قطعنامه به جایی نرسیده و سرنوشت تعداد کثیری از اسرای ما معلوم نشده، دل‌شان برای صدام می‌سوزد و فریاد می‌کشند که همگی باید دست به اسلحه ببریم و در دفاع از صدام دوشادوش باشیم. اینها با کدام اجتهاد و پشتوانه‌ای اعلام جهاد می‌کنند و سردار به اصطلاح قادسیه را هم قطار خالد بن‌ولید می‌نامند؟ من در اینجا با تاکید می‌گویم خانواده شهدا به‌هیچ‌وجه برای کمک به صدام رضا نخواهند داد».

از آن جمله حجت‌الاسلام موحدی‌ساوجی بود که در نطق پیش از دستور خود گفت: «در مسئله جنگ میان متفقین و عراق باید بررسی کرد که این چه جنگی است؟ آیا جنگ میان حق و باطل است؟ جنگ میان اسلام و کفر است؟ جنگ میان عدالت و ظلم است؟ اگر ما اول جنگ و ماهیت جنگ و مقدمات جنگ و انگیزه‌های جنگ را که در طرفین وجود دارد بشناسیم، بعد می‌توانیم قضاوت کنیم که در رابطه با این جنگ چگونه باید برخورد داشته باشیم. در کنار کدام طرف قرار بگیریم یا باید بی‌طرفی خودمان را اعلام بکنیم؟ من معتقدم از آنجایی که در این جنگ هیچ طرفش حق نیست و از آنجایی که جنگ میان دو متجاوز و دو قدرت مغرور خودخواه استکباری در واقع صورت گرفته است، مسلمانان جهان تا زمانی که ماهیت این جنگ، جنگ میان حق و باطل نباشد، نمی‌توانند به اذن اسلام و به اذن خدا و قرآن در یکی از این دو صف شرکت کنند.» علی‌اکبر ناطق‌نوری از دیگر نمایندگانی بود که با ورود ایران به جنگ ابراز مخالفت کرد. او در نطق خود تصریح کرد: «هیچ‌کس نمی‌گوید و نمی‌تواند بگوید آمریکای جهانخوار و هم‌پیمانانش به حق وارد منطقه شده‌اند، هرگز. اینان سلطه‌گرایانی سودجو هستند که باید هر چه زود‌تر گور خود را از این منطقه گم کنند و سرنوشت منطقه را به دست ملت‌های آن بسپارند. اما این را هم نباید پذیرفت که صدام حق است و دفاع از او دفاع از بیضه اسلام است.» او با بیان اینکه «جنگ خلیج‌فارس نمی‌تواند جنگ اسلام و کفر باشد چراکه ما معتقدیم باید جهاد تحت رهبری امام عادل باشد و ائمه طاهرین(ع) از رفتن به جنگ تحت پرچم خلفای غاصب منع می‌کردند»، افزود: «چقدر ساده‌اندیشی است که اگر کسی تصور کند صدام ماهیت عوض کرده است. ما زنده به گور شدن دختران جوان بُستان، منهدم شدن شهر‌ها و روستا‌ها در استان‌های جنگ‌زده و هزاران شهید و ده‌ها مدرسه که با صد‌ها کودک بی‌گناه در یک لحظه از صفحه زمین محو شدند، جانبازان عزیزی که باید عمری رنج هوس‌های یک پلید (صدام) را تحمل کنند، آثار بمب‌های شیمیایی و زخم‌های به جامانده بر پیکر بسیجیان سلحشور را فراموش نکرده‌ایم. همه و همه شهادت می‌دهند که صدام مثل دیگر جنایتکاران یک جنایتکار تاریخ است.»

ناطق‌نوری همچنین با اشاره به اصول قانون اساسی تاکید کرد: «ما نمایندگان قسم یاد کردیم که به اصول قانون اساسی پایبند باشیم و به آنها عمل کنیم. در بند ۵ اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده است اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها از وظایف رهبری است. همچنین تعیین سیاست‌های دفاعی، امنیتی کشور در محدوده سیاست‌های کلی تعیین شده از طریق مقام رهبری براساس بند ۱ اصل ۱۷۶ قانون اساسی جزو وظایف شورایعالی امنیت ملی است. اگر غیر از این باشد و هر کس بخواهد براساس سلیقه و برداشت خودش عمل نماید سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و هرج و مرج به وجود می‌آید». حسن روحانی که نماینده مجلس و همزمان دبیر شورایعالی امنیت ملی بود، روز پنجم دی‌ماه پیش از حمله آمریکا به عراق و در زمانی که کویت در اشغال عراق بود، طی نطقی بیان کرد: «عراق از این تجاوز یکی از اهدافش ژاندارمی منطقه خلیج‌فارس بوده، رهبری دنیای عرب بوده، این هم جزو اهداف عراق بوده. خارجی‌ها هم که به این منطقه آمده‌اند و در رأس آن آمریکا یکی از اهدافشان تسلط بر این منطقه است. آمریکایی‌ها قبلاً شاه را به عنوان ژاندارم در این منطقه نگه ‌داشته بودند تا از منافع غرب و آمریکا پاسداری بکند، به اصطلاح بعد‌ها فکر کردند شاید عراق بتواند این وظیفه را انجام بدهد. اما امروز به این نتیجه رسیده‌اند که خودشان مستقیماً باید ژاندارمی منطقه را بر عهده داشته باشند و این مسئله بسیار مهم است. ننگی است برای منطقه و دنیای اسلام اگر در برابر این توطئه نایستند و مقابله نکنند.»

او پس از آنکه آمریکا وارد منطقه شد، در مقام دبیر شورایعالی امنیت ملی ترجیح داد با اعلام بی‌طرفی و آنچه خود «بی‎طرفی فعال» می‌خواند با این توطئه مقابله کند. روحانی سال‌ها بعد در گفت‌وگویی با ماهنامه «نسیم بیداری»، با اشاره به جو پیش‌آمده در مجلس درباره جنگ خلیج‌فارس گفت: «در همین مجلس سوم که اکثریت در دست جناح چپ بود، وقتی شورایعالی امنیت ملی تصمیم گرفت در ائتلاف غرب علیه عراق بی‌طرف باشد، تندرو‌ها در مجلس شلوغ کردند و داد و فریاد بپا کردند که چرا شورایعالی چنین تصمیمی گرفته است و ما باید از صدام طرفداری کنیم، زیرا می‌خواهد با آمریکا بجنگد. حتی یکی از نمایندگان مجلس او را با خالد بن‌ولید مقایسه کرد. البته تعداد آن افراد تندرو در مجلس کم بود و اتفاقاً من در آن جلسه حاضر بودم و عصبانی شدم و گفتم، اتوبوس دم در آماده است؛ هر کس می‌خواهد به صدام کمک کند، به بغداد برود! یعنی می‌گفتند از صدام که آنقدر در جنگ با ایران مرتکب جنایت شده است و به کویت هم حمله کرده است، حمایت کنیم. درحالی‌که او اگر در کویت باقی می‌ماند و جلویش گرفته نمی‌شد، خطر بزرگی برای ما خواهد بود. اصلاً هم فکر نمی‌کردند که در صورت اعمال این سیاست، باید با ۳۰ کشور می‌جنگیدیم. درحالی‌که ما سیاست بی‌طرفی فعال را اتخاذ کردیم و با هوشیاری در صحنه حضور فعال داشتیم و اقدامات لازم برای امنیت ملی کشورمان انجام دادیم و وارد درگیری نشدیم.»

عصر روز ۳۰ دی‌ماه ۱۳۶۹، گروهی از نمایندگان عمدتاً وابسته به جناح چپ اسلامی تظاهراتی علیه حضور نظامی عراق در منطقه برگزار کردند. تظاهراتی که در آن شعارهای تندی علیه آمریکا و دیگر کشورهای متحد و در دفاع از دخالت نظامی ایران سر داده شد، اما این یکی از واپسین تلاش‌ها برای ورود ایران به جنگ بود چراکه کمتر از یک هفته بعد یک سخنرانی مهم تمامی این اعتراضات را نقش بر آب کرد. چهار روز پس از اعلام‌نظر شورایعالی امنیت ملی، در شرایطی که نمایندگان مجلس از هر دو طیف، هر روز نطقی له یا علیه مصوبه شورایعالی امنیت ملی ایراد می‌کردند، مقام معظم رهبری در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم طی سخنانی مهم، موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات منطقه را تشریح کردند. آیت‌الله خامنه‌ای در این سخنرانی، با انتقاد شدید از حملات ارتش آمریکا به مردم بی‌دفاع عراق گفت: «چرا یک کشور را این‌طور ویران می‌کنید؟ چرا قدرتی، به صرف اینکه می‌تواند شلیک بکند، به خودش اجازه می‌دهد که به هر هدفی که دلش می‌خواهد، شلیک کند؟ آخر به چه مناسبتی!؟ مردم بصره و حله و عماره و بغداد و اعتاب عالیه و - آن‌طور که نقل می‌شود - بقیه شهرهای عراق، مگر چه گناهی کرده‌اند که باید جان‌شان را از دست بدهند، پالایشگاه‌شان را از دست بدهند، کارخانه‌شان را از دست بدهند، فرودگاه‌شان را از دست بدهند؟ ملت عراق، چند سال بعد از این باید کار بکند تا بتواند آنچه را که شما از او گرفته‌اید، دوباره برای خودش تأمین بکند؟ آخر، این چه جنایتی است که انجام می‌گیرد؟ از این بزرگتر، جنایتی متصور نیست.» مقام معظم رهبری افزود: «شما اگر جنگ دارید، به میدان جنگ بروید؛ نیروهای نظامی در آنجا هستند، با آن‌ها بجنگید. چرا شما از اول اعلام می‌کنید که ما ۱۰ روز می‌خواهیم جنگ هوایی بکنیم؟ جنگ هوایی، یعنی چه؟ جنگ هوایی، یعنی انداختن بمب بر سر شهر‌ها. به نظر من، عریان‌تر از این جنایتی که امروز آمریکا به کمک متحدان خودش - فرانسه و انگلیس و دیگران - انجام می‌دهد، وجود ندارد و تا آنجا که ما یادمان می‌آید، وجود نداشته است. وای بر بشریتی که همین جنایتکاران، پرچمداران حقوق بشر هم هستند!»

فرجام کار

تفاوت موضع‌گیری دولت و مجلس هرچند به سیاست عملی ایران آسیبی نزد و ایران براساس موضع اعلامی شورایعالی امنیت ملی در قبال حمله آمریکا و متحدان‌اش برای آزادسازی کویت بی‌طرف ماند و حتی توانست از طریق ارتباط با دولت عراق با پناه دادن به بخشی از هواپیماهای عراق، آنان را به‌عنوان غرامت جنگ مصادره و استفاده کند اما بازتاب مخالفت نمایندگان مجلس در فضای داخلی و بین‌المللی خاطره‌ای از تعارض بر سر منافع ملی به یادگار گذاشت. این مواضع را که به‌عنوان یکی از عجیب‌ترین فصول تاریخ روابط خارجی ایران می‌توان از آن یاد کرد بیانگر نگاه متفاوت و متعارض جناح‌های سیاسی به موضوع منافع ملی بوده و در صورت تفوق جناح موسوم به خط امام در سیاست خارجی آن مقطع می‌توانست ایران را درگیر جنگی بی‌نتیجه و بیهوده و پرهزینه کند که در عین حال به دلیل جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و نفرت مردم ایران از رژیم بعثی صدام حسین از حمایت مردمی نیز برخوردار نبود. نتیجه جنگ اول خلیج‌فارس آزادی کویت از اشغال و نابودی زیرساخت‌ها و توان نظامی عراق در حملات نیروهای ائتلاف شد و با تثبیت تحریم‌های بین‌المللی و برنامه نفت در برابر غذا و دارو سازمان ملل علیه عراق به تضعیف رژیم صدام منتهی شد و در حمله ۲۰۰۱ نیز به اشغال نیروهای آمریکا و ائتلاف بین‌المللی درآمد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی