| کد مطلب: ۳۶۹۰

گرفتن فرصت از اسرائیل

گرفتن فرصت از اسرائیل

چطور می‌توان مانع مانور امنیتی نتانیاهو روی ایران شد؟

چطور می‌توان مانع مانور امنیتی نتانیاهو روی ایران شد؟

انقلاب اسلامی یک نقطه عطف بزرگ در تاریخ ایران مدرن بود که موجبات تغییری شگرف در سیاست داخلی و خارجی ایران را فراهم کرد. البته ساختار سیاسی جدید ایران نیز به تدریج، مانند سایر جنبش‌های ایدئولوژیک تاریخ، با به‌دست گرفتن قدرت و مواجهه با واقعیت‌های جهان و خواسته‌های پیچیده حاکمیتی، مجبور شد خود را با واقعیت‌های نوظهور تطبیق دهد و سیاست‌های عمل‌گرایانه‌تری را در حوزه‌های مختلف اتخاذ کند. بنابراین، با در نظر گرفتن اینکه جمهوری اسلامی ایران مجبور بود در خصوص امور کشور، شیوه مدیریتی را دنبال کند در بسیاری از حوزه‌ها مجبور به سازش شد. البته این سازش لزوما ریشه در رویکرد اعتدالی نداشت، بلکه پاسخی عملگرایانه بود به مقتضیات زمانه. با این حال، میزان این تغییرات و سطح این سازش‌ها درجات مختلفی داشت که با توجه به گرایش جناح‌های مختلف سیاسی در ایران می‌توان آن را سنجید.
دو گرایش اصلی، یعنی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان که بر سر قدرت رقابت می‌کنند، هنوز هم به دنبال تثبیت نوع نگاه و گرایش خود در روند‌های مدیریتی کشور هستند. اگرچه هر دو جناح سیاسی از نظام حاکم نشأت گرفته و با آن مرتبط هستند، اما تفاوت‌هایی عمیق میان این دو وجود دارد و نقطه اوج این تفاوت‌ها در روش‌ها و رویکرد‌ها و شیوه سیاست‌گذاری و اجرای آن برای دستیابی به اهداف کلان تعیین شده است. با وجود برخی تغییرات در سیاست‌های نظام که مصداق‌های آن را بیشتر از حوزه سیاست‌خارجی می‌توان مشاهده کرد، سیاست نظام در یک مورد همچنان بدون کوچک‌ترین تغییری باقی مانده است و آن عدم پذیرش اسرائیل و خصومت با اصل وجود این رژیم است. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران، نه‌تنها دشمن ایران، بلکه تهدیدی برای اسلام و بشریت است. با این حال به‌رغم پذیرفته شدن این رویکرد و نگاه اصولی به موجودیت اسرائیل، رویکرد‌های دو جناح سیاسی ایران در خصوص اسرائیل، تفاوت‌هایی ظریف با یکدیگر دارد. واقعیت این است که رژیم اسرائیل به خودی خود توانی برای اقدام علیه ایران ندارد. بلکه معمولا در شرایطی که زمینه برای فعالیت‌های ضدایرانی‌اش فراهم است، وارد عمل می‌شود. تفاوت نگاه‌های دولت‌های اصلاح‌طلب و اصولگرای ایران به‌پدیده‌ای به نام اسرائیل در همین نکته قابل رویت است.
ایران و اسرائیل مرز مشترک ندارند و هیچ جنگی بین خود نداشته‌اند. در زمان رژیم پهلوی، دو کشور روابط نزدیک و در واقع یک اتحاد استراتژیک داشتند. این دوره از روابط نزدیک با قدرت گرفتن انقلاب اسلامی به یکباره پایان یافت. با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، سیاست ایران در خاورمیانه بر مبنای شکل‌دادن یک محور مقاومت در دفاع از حقوق مردم فلسطین و مبارزه با اشغالگری اسرائیل صورت گرفت. در همین چارچوب بود که گستره نفوذ ایران در لبنان و فلسطین در ابتدا به صورت فکری و تئوریک و در ادامه در قالب کمک‌های مالی بیشتر و بیشتر شد. سیاست‌ ایران تا سال‌ها مخالفت کامل با طرح‌های مختلف صلح خاورمیانه بود.
بدیهی است که نگرش ایران به اسرائیل ریشه در عقاید انقلابی و اسلامی دارد و در خصوص اصل این موضوع هیچ تجدیدنظری از سوی نظام صورت نگرفته است. نه‌تنها اصولگرایان، بلکه اکثر چهره‌های برجسته طرفدار اصلاحات نیز دیدگاه مشابهی در خصوص اسرائیل دارند. از نظر ایران، موجودیت اسرائیل بدون توجه به مرزها نامشروع است. اگرچه برخی از استدلال‌های ایران در خصوص اسرائیل شبیه به استدلال‌هایی بود که قبلاً در گفتمان سیاسی اعراب در قبال اسرائیل مطرح می‌شد، اما گفتمان برخی پارامترهای مهم مذهبی را نیز به گفتمان ضداسرائیلی افزود. ایران انقلابی هم همسو با همتایان عرب خود این ادعا را که فلسطین خانه تاریخی یهودیان است، رد کرد. از نظر ایران صهیونیسم یک ایدئولوژی نژادپرستانه است، موضع اسرائیل در قبال انتفاضه فلسطین نمونه دیگری از سیاست نژادپرستانه تل‌آویو است.
به‌رغم این اعتقادات ثابت و راسخ که هنوز هم پابرجاست، با گذشت زمان نشانه‌هایی از لحن متنوع‌تر در رویکرد برخی دولت‌های ایران، در مورد مسئله اسرائیل، دیده شده است. بدیهی است که این لحن متنوع نه موجودیت اسرائیل را مشروع می‌شناسد و نه حقوق فلسطینیان را نفی می‌کند، بلکه صرفا بر این عقیده است که برای مبارزه با اسرائیل و سیاست‌هایش در منطقه و علیه ایران، می‌توان راه‌های دیگری را نیز در پیش گرفت و این راه‌ها نه‌تنها موجب تقویت اسرائیل نمی‌شوند، بلکه عرصه مانور ضدایرانی را برای اسرائیل تنگ می‌کنند.
برای مثال در دولت سیدمحمد خاتمی سیاست ایران در قبال اسرائیل هیچ تغییر اساسی نداشت و او نیز اغلب از عبارات بسیار صریح و قاطع برای محکوم کردن اسرائیل و سیاست‌اش در مورد فلسطینی‌ها استفاده می‌کرد. با این حال، در دولت او بود که تلویحاً به این امر اشاره شد که اگر بین اسرائیل و فلسطینی‌ها توافق عادلانه‌ای که مورد قبول فلسطینی‌ها باشد، حاصل شود، ایران مخالفتی با آن نخواهد کرد. هر چند خاتمی تاکید می‌کرد که با توجه به ماهیت اسرائیل، حصول چنین توافقی بعید است.
در دولت محمود احمدی‌نژاد اما این لحن به کنار نهاده شد و دولت احمدی‌نژاد از همان ابتدا سیاست‌خارجی منطقه‌ای‌اش را با حمله دیپلماتیک مستقیم به اسرائیل آغاز کرد. برگزاری کنفرانس هولوکاست در ایران و سخنان محمود احمدی‌نژاد در نفی هولوکاست در مجامع داخلی و بین‌المللی، شاخص‌های آشکار چنین سیاستی محسوب می‌شوند. اتخاذ چنین سیاستی به نوعی با واکنش آمریکا و اتحادیه اروپا مواجه شد و در ادامه واکنش‌های جهانی دیگری نیز در پی داشت. در این دوران بود که محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان چهره‌ای که پرچم مبارزه با اسرائیل را در خاورمیانه به دست گرفته است، در سطح جهان معرفی شد. از همین نقطه بود که نقد‌ها در خصوص چنین سیاستی در قبال اسرائیل در فضای رسانه‌ای و نخبگانی ایران آغاز شد. برخی معتقد بودند که پیگیری چنین سیاستی بیش از آنکه در راستای منافع سیاست خارجی ایران باشد، فرصت مظلوم‌نمایی و لابی‌گری را برای اسرائیل فراهم کرده و با توجه به نفوذی که اسرائیل در محافل و دولت‌های غربی دارد، موجب شکل‌گرفتن جبهه‌ای ضدایرانی می‌شود. در آن سوی ماجرا موافقان چنین سیاستی معتقد بودند که پیگیری چنین سیاستی توسط محمود احمدی‌نژاد نشان از شجاعت دولت او دارد و او کسی است که برای نخستین بار در ایران در چنین سطحی پرچم مبارزه با اسرائیل به‌دست گرفته است. برخی دیگر نیز معتقد بودند پیگیری چنین سیاستی موجب می‌شود که وجهه‌ی ایران نزد افکار عمومی جوامع عرب محبوب‌تر شود، چراکه جوامع عرب با توجه به تاریخ جنگ‌هایی که با اسرائیل داشته‌اند و خاطرات تلخی که از شکست‌هایشان در ذهن دارند، احساسات ضداسرائیلی بسیار شدیدی دارند.
اما تجربه و گذر زمان نشان داده که استدلال گروه اول، منطقی‌تر و منطبق‌تر با واقعیات بوده است. جالب اینجاست که در همان زمان نیز برخی مقامات اسرائیل به‌صراحت اعلام می‌کردند، حضور احمدی‌نژاد در رأس دولت ایران در راستای منافع اسرائیل است. برای مثال مئیر داگان، رئیس وقت سازمان جاسوسی موساد، خردادماه سال 88 و چند روز بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، در اظهاراتی گفته بود:«وجود دولت تندرو محمود احمدی‌نژاد در ايران، موجب خواهد شد که اسرائيل بتواند آسان‌تر تهديد اتمی ايران را برای جهانيان توجيه کند.» نکته جالب این است که در سال 1392 و بعد از پایان دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، برخی چهره‌های اسرائیل از خداحافظی احمدی‌نژاد با قدرت ابراز تاسف کردند. برای مثال دن شوفتان، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی دانشگاه حیفا در خردادماه سال 1392 درباره دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد گفت:«اگر شخص باهوش‌تری جای او بود اما همچنان به ساخت بمب اتم ادامه می‌داد، کار ما برای متقاعد کردن افکار عمومی جهان سخت‌تر می‌شد. اما احمدی‌نژاد کار ما را راحت کرد. بنابراین ما به نوعی از پایان دوره رئیس‌جمهوری او متاسفیم.»

چه باید کرد؟

امروز بار دیگر در حال تجربه وضعیتی مشابه بین سال‌های 88 تا 92 هستیم. روند احیای توافق هسته‌ای ایران به بن‌بست کشیده شده است. پس از آخرین تلاش نافرجام برای احیای برجام در مرداد و شهریور امسال، اعتراضات داخلی در ایران آغاز شد و روند این اعتراضات به شکلی پیش رفت که جبهه‌ای توسط آمریکا و اروپا علیه ایران شکل گرفت. حالا مواضع آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در قبال احیای برجام نیز تغییر کرده است. پس از اینکه حسین امیرعبداللهیان تائید کرد، ایران چند ماه قبل از حمله روسیه به اوکراین تعدادی پهپاد به مسکو فروخته است و پس از ادعای مقامات اوکراینی در خصوص استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی برای حمله به زیرساخت‌های این کشور، این موضوع نیز مزید بر علت شده تا آمریکا و اروپا اعلام کنند تا زمانی که همکاری نظامی روسیه و ایران ادامه دارد، تمرکز اولیه بر روی برجام نیست. بنابراین تنها بهانه‌ای که موجب می‌شد کانال‌های ارتباطی معناداری بین ایران و غرب باز بماند، تا اطلاع ثانوی از میان رفته است. در چنین شرایطی انتخابات سراسری در اسرائیل نیز برگزار شد و بنیامین نتانیاهو که سابقه‌ای طولانی در دشمنی با ایران و برنامه‌ هسته‌ای تهران دارد، بار دیگر قدرت را به دست گرفت. اما کابینه ائتلافی اسرائیل به مراتب با کابینه‌های قبلی او متفاوت است. این بار نتانیاهو در رأس کابینه‌ای تندرو و افراطی قرار گرفته است؛ کابینه‌ای که متشکل از دو حزب صهیونیست تندرو است.
نتانیاهو به فاصله کوتاهی پس از پیروزی در انتخابات اسرائیل، در گفت‌‌‌وگویی با نشریه جوئیش اینسایدر گفت:«همانند عراق، سوریه و لیبی تنها راه جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای، داشتن گزینه ‌نظامی معتبر مورد حمایت آمریکا یا قدرت‌های جهانی است.» نتانیاهو با تاکید بر اینکه اسرائیل همواره با ایجاد موانع تلاش کرده مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود، گفت:«به صراحت می‌گویم، به دستور و سعی من و از بسیاری جهات تشویق و فشار، اسرائیل با انواع روش‌ها توانسته مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای شود... به‌باور من هیچ توافق هسته‌ای مانع از آن (هسته‌ای شدن ایران) نمی‌شود.» او در ادامه با تاکید بر اینکه ایران به هیچ توافقی پایبند نیست، گفت: «آنها در توافقات تقلب می‌کنند. برجام به‌قدری بد است که اگر توافق را حفظ کنند، طی چند سال، ایران با صدها میلیارد دلار درآمد ناشی از کاهش تحریم‌ها، به سلاح هسته‌ای می‌رسد.» نخست‌وزیر منتخب اسرائیل در پایان ادعاهایش به این نتیجه‌گیری رسید که تنها راه توقف برنامه جنجال‌برانگیز هسته‌ای ایران و ممانعت از دست‌یابی این کشور به تسلیحات هسته‌ای وجود یک تهدید نظامی معتبر است که در حالت ایده‌آل مورد حمایت ایالات‌متحده باشد یا حتی توسط ایالات‌متحده و قدرت‌های بزرگ ترویج شود.
علاوه بر این جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز دوشنبه ۹ ژانویه در گفت‌وگو با خبرنگاران تصریح کرد، اولویت کنونی دولت بایدن، توافق هسته‌ای با ایران نیست. جیک سالیوان هم‌زمان تاکید کرد، دیپلماسی بهترین مسیر کسب اطمینان از دست نیافتن ایران به سلاح هسته‌ای است. مشاور امنیت ملی کاخ سفید که رئیس‌جمهور آمریکا را در سفر به مکزیک همراهی می‌کرد، تهدیدهای ایران را فرصتی برای تعامل واشنگتن با تل‌آویو دانست و گفت: «دو کشور اهداف مشترکی علیه ایران دارند و اختلاف‌نظر بر سر تاکتیک‌ها، بر اصل همکاری آنها سایه نخواهد انداخت.» سالیوان تایید کرد که قصد سفر به اسرائیل را دارد اما زمان آن را روشن نکرد. او گفت، در دیدار مقامات دولت جدید اسرائیل درباره تهدیدهای ایران و اهداف مشترک طرفین علیه ایران صحبت خواهد شد. رسانه‌های اسرائیلی پیش‌تر خبر داده‌ بودند که جیک سالیوان و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات‌متحده به‌زودی و جداگانه عازم این کشور می‌شوند.
از سوی دیگر ایران در منطقه خلیج‌فارس نیز با تحولات جدیدی روبه‌رو است. کشورهای عربی یکی پس از دیگری در حال عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل هستند. اگرچه در حال حاضر کشورهای عربی نظیر امارات و عربستان در میانه روند گفت‌‌وگوهایشان با ایران هستند و حتی امارات سفارت خود را در تهران بازگشایی کرده است، اما باید در نظر داشت این کشورها در پس پرده، گفت‌‌وگوها و هماهنگی‌های خود را با اسرائیل دارند.
بهمن‌ماه امسال بود که نشریه میدل‌ایست‌آی به نقل از مقامات دیپلماتیک و امنیتی اسرائیل از مذاکره آنها با همتایان اماراتی، بحرینی و عربستانی خود جهت از سرگیری یک برنامه دفاع هوایی مشترک در برابر تهدیدهای پهپادی ایران خبر داد. ایالات‌متحده آمریکا حمایت خود را از این ابتکار عمل اعلام کرده بود و آن را تلاشی هماهنگ برای مقابله با ایران و گروه‌های مورد حمایت‌اش در خاورمیانه، به‌ویژه حوثی‌ها خواند. اخیرا روزنامه وال‌استریت‌ژورنال به‌نقل از مقامات سعودی و آمریکایی مدعی شد، عربستان سعودی اطلاعاتی درباره یک حمله قریب‌الوقوع از جانب ایران به اهدافی در خاک عربستان را با ایالات‌متحده به اشتراک گذاشته است. طبق ادعای فوق پس از این هشدار سعودی ارتش آمریکا در خاورمیانه به حالت آماده‌باش درآمده است. مقامات مذکور مدعی شدند، در پی صدور این هشدار، عربستان، ایالات‌متحده و چند کشور دیگر همسایه سطح آماده‌باش نیروهای نظامی خود را افزایش داده‌اند. یک سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در این باره گفت: «ما نگران این تهدید هستیم و از کانال‌های نظامی و اطلاعاتی با مقامات سعودی دائما در ارتباطیم.» با اینکه سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرده بود که ایران آماده است تا گفت‌وگوها با عربستان را که بعد از دور پنجم متوقف شده از سر بگیرد، اما خبری از دور جدید مذاکرات نشد. تیرماه سال جاری نیز خبر پشتیبانی آمریکا از ایده ناتوی عربی، منطقه را تکان داد. رسانه‌های آمریکایی اعلام کردند دولت آمریکا درصدد احیای طرح موسوم به «ناتوی عربی» برای مقابله با فعالیت‌های ایران در منطقه است. کمی بعد از انتشار این خبر، مقامات اردن خبر تلاش‌های آمریکا برای ایجاد یک ائتلاف سیاسی-امنیتی علیه ایران را تایید کردند. بنی‌گانتس، وزیر دفاع وقت اسرائیل هم خردادماه در جریان مراسم اعطای جایزه موسوم به «امنیت اسرائیل» برای سال ۲۰۲۲ رسما خواستار تشکیل یک ائتلاف نظامی - دفاعی - امنیتی منطقه‌ای علیه ایران به رهبری آمریکا شد که کشورهای عربی همسو با واشنگتن را نیز دربربگیرد. «نفتالی بنت»، نخست‌‌وزیر اسرائیل هم در جریان سفرش به امارات و بحرین، به کشورهای عربی منطقه پیشنهاد تشکیل «ناتوی عربی» در برابر ایران را داده بود. علاوه بر این تحولات، روابط ایران با همسایه شمال‌غربی خود، یعنی جمهوری‌آذربایجان نیز در وضعیت تنش‌آلودی به سر می‌برد و بر همگان واضح است که باکو روابط نزدیکی با تل‌آویو دارد.
با در نظر گرفتن این شرایط، به نظر می‌رسد که پروژه امنیتی‌سازی ایران که اوایل مهرماه کلید خورده بود، آرام‌آرام در حال کامل شدن است و برنده نخست چنین پروژه‌ای به‌طور حتم، اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو خواهد بود. همانطور که گفته شد اسرائیل رژیمی بحران‌زی است. چنانچه شرایط بحرانی و امنیتی حول ایران شکل بگیرد، لابی‌های اسرائیل فعال شده و کارکرد موفق‌تری علیه ایران خواهند داشت. حالا که برجام تقریبا از اولویت اروپا و آمریکا خارج شده، فرصت برای کابینه تندروی نتانیاهو فراهم شده تا از همه توان خود برای شکل‌دادن جو امنیتی علیه ایران استفاده کند. در این میان، این سیاست‌های ایران است که در صورتی که درست تدوین و اجرا شوند، می‌تواند این تلاش‌ها را خنثی کند. ورود به فضای تنش غیرضروری همان چیزی است که اسرائیل می‌خواهد. در مقابل افزایش قدرت نرم ایران اعم از دیپلماسی مبتنی بر حل‌وفصل اختلافات و نه برجسته کردن آنها، می‌تواند فضای امنیتی ایجاد شده را در هم بشکند. یکی از راه‌‌حل‌ها برای پیشبرد چنین سیاستی، تعدیل مطالبات برجامی است تا بلکه بتوان توپ را بار دیگر به زمین آمریکا و اروپا فرستاد.
علاوه بر این، بنیامین نتانیاهو برای دشمن‌سازی از ایران انگیزه‌های داخلی نیز دارد. کابینه نتانیاهو کابینه‌ای متشکل از چهره‌های بسیار تندرو و راست افراطی است و مسلما اقدامات و سیاست‌هایی که این احزاب تندرو در نظر دارند، با مخالفت‌های جامعه جهانی مواجه خواهد شد. ارجاع پرونده شهرک‌سازی‌های اسرائیل به دادگاه بین‌المللی کیفری که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد یکی از واکنش‌های منفی جامعه جهانی در خصوص این نوع از سیاست‌های اسرائیل است. بنابراین بدیهی است که نتانیاهو برای خنثی کردن این واکنش‌ها و انحراف افکار عمومی جهانی، سعی خواهد کرد با مانور دادن بر روی ایران و تصویر یک تهدید علیه امنیت جهانی در خصوص ایران، تمام توجهات را به ایران معطوف کند. این سیاست البته مسبوق به سابقه بوده است. بین سال‌های 88 تا 92 همین سیاست از سوی اسرائیل پیگیری شد. در آن زمان نیز عدم توجه به کاهش قدرت نرم ایران و توان اقناع‌سازی دستگاه دیپلماسی و بی‌توجهی بر اصل حل و فصل اختلافات به‌جای تاکید و پافشاری بر آنها موجب شد که دستور کار اسرائیل در قبال ایران به پیش رفته و ایران ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان قرار بگیرد و تحریم‌هایی گسترده علیه کشور اعمال شود. به نظر می‌رسد در حال حاضر اسرائیل بار دیگر همین سیاست را دنبال می‌کند؛ آزموده را نباید آزمود.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی