| کد مطلب: ۵۲۳۹

وقتی زاغ، جای بلبل را می‌گیرد!

وقتی زاغ، جای بلبل را می‌گیرد!

بررسی تاثیرات غیبت هنرمندان موسیقی در اجراهای صحنه‌ای

بررسی تاثیرات غیبت هنرمندان موسیقی در اجراهای صحنه‌ای

sahafi mohamad javad

محمدجواد صحافی

منتقد موسیقی

طی سال‌های گذشته موسیقی ایران اتفاقات عجیب و پرحاشیه‌ای را گذراند، اتفاقاتی که منجر به تعطیلی کسب‌وکار بسیاری از اهالی موسیقی و متضرر شدن مشاغل مرتبط با این هنر شد. پس از آغاز پاندمی «کووید19» در سراسر جهان و گسترش آن در کشور، کنسرت‌های موسیقی لغو و آموزشگاه‌های موسیقی نیز فعالیت خود را نیمه‌تعطیل کردند. اما کمی پس از فروکش کردن این بیماری در شهریور 1401 که با آغاز اعتراضات گسترده و اتفاقات سیاسی-اجتماعی در ایران همراه بود، هنرمندان موسیقی نیز اجراهای صحنه‌ای خود را تعطیل و به نشانه همراهی با مردم سکوت کردند، اما بالاخره «زانکو» خواننده نه‌چندان مطرح پاپ در 6 بهمن، «اولین کنسرت موسیقی عمر خود» را با اجرای تکراری چند ترانه محدود که فاقد هر گونه ارزش و زیبایی‌شناسی هنری نیز بود، برگزار و با استقبال برخی رسانه‌ها نیز همراه شد، آن‌چنان که خبرگزاری تسنیم در خبری که فردای آن روز منتشر کرد، این کنسرت را «نقطه عطف تاریخ موسیقی ایران» برشمرد و مهر تائید را بر پیشانی -مثلاً- خواننده‌ای زد که پذیرش چنین عبارت‌سازی‌هایی، در ظرف باور او نیز نمی‌گنجید! پس از آن خوانندگان پاپ، کنسرت‌های متعددی را تا اواسط فروردین 1402 برگزار کردند و در فاصله دو ماه از آغاز اجراهای پاپ، آمارهای عجیبی از خود برجای گذاشتند، آنچنان که طبق آمار یکی از سایت‌های موسیقی، خواننده ناشناخته‌ای همچون مجید رضوی طی مدت یادشده با 51 سانس، علی یاسینی 39، گرشا رضائی 31 و رضا صادقی با 26 سانس، به چهره‌های پرکار این روزها بدل شدند. در میان این هیاهو و سردماغی پاپی‌ها، سکوت هنرمندان موسیقی ردیف-دستگاهی هنوز شکسته نشده و فعالیت چهره‌های برتر موسیقی ایران، پس از روزهای پرالتهاب، آغاز نشده است، گرچه برخی از هنرمندان مطرح این عرصه همچون کیهان کلهر اجراهای خود در خارج از کشور را پیگیری کرده و همراهی خود با مردم داخل کشور را نیز در کنسرت‌هایش نشان داده است، اما هنرمندانی چون علیرضا قربانی و همایون شجریان که همواره سهم عمده‌ای بر روی صحنه‌های داخل کشور داشتند، کنسرت‌های خود را آغاز نکرده‌اند و جای خالی نام‌های بزرگی همچون شهرام ناظری، حسین علیزاده و کیهان کلهر نیز در اجراهای داخلی مشهود و عیان است.
طبیعی‌ست که هنرمند با وجود اتفاقات تلخ روزها و ماه‌های گذشته در ایران و به دلیل شرایط خاص روحی‌اش، تحت تاثیر شرایط جامعه قرار گرفته و فعالیت هنری وی نیز، مستحیل می‌شود، نباید از این مهم نیز غافل شد که در صورت وجود شرایط طبیعی میان هنرمندان و دست‌اندرکاران امر، کوشش هنری هنرمند در جریانات اجتماعی جامعه دستخوش تغییر شده و آثاری مطابق با آن شرایط تولید و عرضه می‌شوند، اما بدیهی است در صورت عدم تحقق چنین شرایطی، او نیز دست از کار کشیده و از انجام فعالیت‌های هنری صرف‌نظر کند. پرویز مشکاتیان استاد چیره‌دست موسیقی ایران در پاسخ به سوالی در رابطه با نقش شرایط و ضرورت‌های اجتماعی در هنر، در مصاحبه‌ای که در سال 1370 با ماهنامه کلک انجام داد، چنین پاسخ می‌دهد: «...هنرمند کار خودش را می‎کند، بعد از آن، عواملی باید هنر او را به هنرپذیر برسانند که آن عوامل، شرایط اجتماعی است. این شرایط اگر درست و عادلانه و به دور از کوته‌نظری‌ها و تعصب‌ها و مسائلی که عادت داریم و با آنها بزرگ شده‌ایم، باشد، هنر در مسیر طبیعی به سیر خود ادامه می‌دهد، در غیر این‌صورت هنرمند و هنرپذیر رابطه سالمی نخواهند داشت. زندگی با یک موازینی ارزش دارد؛ اگر آن موازین نباشد زندگی هم بی‌ارزش است و این است که هنرمند در یک شرایطی ممکن است اصلا کار نکند.» این پاسخ مشکاتیان می‌تواند کلید بسیاری از پاسخ‌ها در رابطه با چرایی عدم فعالیت هنرمند ارزش-مدار باشد. با این حال پرسش اصلی اینجاست، که آیا عدم ازسرگیری فعالیت هنرمندان موسیقی، کالبد نحیف این هنر دیرینه را که سال‌هاست از همه سو -حتی از جانب خود اهالی هنر- مورد تاخت و هجمه قرار گرفته است، ضعیف‌تر و رنجور‌تر نمی‌کند؟ آیا در شرایطی که برخی به‌ظاهر خوانندگان و فعالان موسیقی مردم‌پسند ایران با برگزاری کنسرت‌های بی‌سروته و قالب کردن مهملاتی با نام موسیقی به توده، به فکر پر کردن جیب‌های خود هستند، سکوت کامل هنرمندان و اساتید موسیقی باعث ایجاد گسست میان هنر و هنرپذیر نمی‌گردد؟ طبیعی‌ است که شرایط کنونی حاکم بر جامعه باعث شده است تا بسیاری از هنرمندان به دلیل داشتن روحیه دغدغه‌مند از صحنه دور باشند، اما تفویض بی‌قید و شرط صحنه به خوانندگان به اصطلاح پاپیولاری که تا چندی پیش هیچ نام و نشانی از آنها وجود نداشت، جدای از آنکه آسیبی جدی به کلیّت موسیقی وارد می‌سازد، باعث خواهد شد تا هنرمند در وطن خویش، غریب‌تر از گذشته باشد و این فاجعه‌ای را رقم خواهد زد که تبعات آن تا سال‌ها در موسیقی ایران ملموس خواهد شد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی