| کد مطلب: ۳۳۶

گوینده‌‏ای که دردش را دوبله کرد

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درنگی درباره وضعیت جلال مقامی

«از غذایم می‌‌زنم تا دارو بخرم» همین تیتر کوتاه و دردناک از سخن جلال مقامی، پیشکسوت دوبله و گویندگی موجب شد تا همه نگاه‌‌ها به گفته‌‌های مجری برنامه نوستالژیک دیدنی‌ها جلب شود که حالا سال‌هاست دور از قاب تلویزیون در چهاردیواری خانه‌اش زندگی می‌‌کند. انتشار این خبر که از مصاحبه یکی از کارمندان روابط عمومی صداوسیما با استاد مقامی در منزلشان صورت گرفت، بازتاب گسترده‌‌ای در شبکه‌‌های اجتماعی و مجازی داشت تا جایی که مدیرعامل صندوق هنر در تماسی تلفنی با او اعلام کرد که وضعیت درمانی ایشان را پیگیری می‌‌کند. پیام هاشم‌‌پور، یکی از بستگان جلال مقامی و مدیر برنامه‌‌های او هم در گفت‌‌وگو با خبرنگار ایرنا گفته: «آقای مقامی رابطه استخدامی با هیچ سازمانی نداشتند و به صورت قراردادی فعالیت می‌‌کردند. چند سال پیش از طرف خانه سینما بیمه هنرمندان و نویسندگان شدند که نوعی بیمه خویش‌فرماست. ایشان خودشان چندین سال حق بیمه را واریز کردند و با 10سال بازنشسته شدند. صداوسیما هم به‌عنوان طرح سپاس، مساعدتی داشت که به صورت حقوق پایه‌‌ای بود. صندوق اعتباری هنر هم در دو، سه سال اخیر به اندازه‌‌ای که بودجه‌شان اجازه می‌‌داد کمک می‌‌کرد.» به‌گفته هاشم‌پور، وزارت ارشاد به جلال مقامی نشان درجه یک هنری در رشته گویندگی را اعطا کرده که معادل مدرک دکتراست.او بیان کرد: با توجه به این رتبه، صندوق اعتباری هنری ماهانه مبلغی را به حساب ایشان واریز می‌‌کند. همه این مبالغی که واریز می‌‌شود کف حقوق است و مجموع تمام دریافتی ایشان کمتر از هشت میلیون تومان است. استاد مقامی با همین هزینه‌‌ها زندگی می‌‌کنند و نیاز مالی ندارند. انتشار این خبر و بازتابی که در شبکه‌‌های اجتماعی داشت، با واکنش انتقادی مرجان مقامی دختر استاد مواجه شد که آن را بازی با آبروی پدر هنرمندش دانست و عنوان کرد: «اصلا نمی‌‌دانم چرا اعتبار 60ساله یک هنرمند باید اینگونه زیر سوال برود. استاد مقامی حتی اگر نیاز مالی هم داشته باشند نیازی به بوق و کرنای آقایان نبود. ایشان بیش از هر چیزی به دلجویی عاطفی نیاز دارد. او از ستارگان درخشان هنر دوبله است که بیش از نیم قرن در بالاترین رده‌‌های دوبلاژ فعالیت کرده است و پسندیده نیست در روزهای ناخوشی و بیماری دردل ایشان چنین بزرگنمایی شود». واقعیت این است که نقد دختر استاد مقامی را می‌‌توان از دو منظر مورد تحلیل و خوانش قرار داد. از حیث اخلاق اجتماعی و رسانه‌ای، انتقاد او وارد است و گاهی رسانه‌‌ها برای جلب مخاطب، تیترها را از درد مشاهیر انتخاب می‌‌کنند که ممکن است به اعتبار، منزلت اجتماعی و کرامت انسانی لطمه بزند. از این منظر حتی این یادداشت هم شاید مصداق همین معنا باشد اما همیشه نمی‌‌توان رسانه‌‌ها را محکوم به ترویج بی‌‌اعتباری دیگران برای اعتباربخشی به خود دانست. آنها به‌مثابه میانجی و مرجع آگاهی‌بخش از طریق همین تیتر و خبرها، مسئولان مربوطه و متولیان امر را از وضعیت نامطلوب یک هنرمند مطلع می‌‌کنند و به ‌نوعی مطالبه‌گری از آنها برای رفع مشکل دست زده و کمک می‌‌کنند تا مشکلی حل شود. از سوی دیگر اما باید پیکان این نقد به سمت نهادهای صنفی و دولتی که متولی رسیدگی به وضعیت معیشتی هنرمندان هستند جهت‌دهی شود تا نسبت به رسیدگی به اوضاع هنرمندان به‌ویژه چهره‌‌های پیشکسوت که حالا در دوران سخت پیری و ناتوانی به‌سر می‌‌برند، پاسخگو باشند. در این میان البته تماشای برخی صحنه‌‌ها و شنیدن بعضی حرف‌‌ها از سوی خود هنرمندان هم تاسف‌برانگیز است و عزت و کرامت انسانی خود آنها را مخدوش می‌‌کند. نمونه‌اش ویدیویی که از رضا رویگری در آسایشگاه سالمندان و بدتر از آن ویدیویی که از مراسم گلریزان برای او در شبکه‌‌های اجتماعی پخش شد، بسیار تلخ و گزنده بود. مصاحبه‌‌ها یا ویدیوهایی که سویه نمایشی و کارکرد ترحم‌برانگیز دارد در شأن خود هنرمند نیست و درواقع خود آنها باید به این موقعیت‌‌ها تن ندهند و عزت و کرامت خود را حفظ کنند که از قدیم گفته‌‌اند حرمت امام‌زاده دست متولی آن است. با این حال انتشار مصاحبه‌‌ها یا ویدیو‌‌هایی از این دست، بیش از همه باید سیاست‌گذاران و مدیران هنری و فرهنگی را شرمسار کند که حاصل سال‌ها تلاش صادقانه اهل هنر و فرهنگ باید ناتوانی و تنهایی در دوران پیری باشد. وضعیتی که استاد جلال مقامی آن را اینگونه بیان کرده: «از غذایم می‌‌زنم تا دارو بخرم! گیج شده‌‌ام! مگر قرار است چقدر عمر کنم؟ شاید، هفت، هشت‌ماه دیگر رفته باشم. نباید اینقدر دستم تنگ باشد که آبروی 80ساله‌‌ام برود.». این سخن فقط یک درد‌دل شخصی نیست، روایتی از سوگنامه هنر و هنرمند در جامعه ماست!

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی