| کد مطلب: ۴۲۷

گذر از نابهنگامی‌های ادبیات آمریکای جنوبی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

وجه مشترک یک منتقد ادبی و مترجم خوب در انتخاب اثر برای ترجمه و نقد، منادشناسی آن اثر چون امری منحصربه‌فرد، تقلیل‌ناپذیر، پویا و قابل بحث در هر برهه از زمان است. احمد گلشیری از این خصیصه مهم برخوردار بود. انتخاب و ترجمه آثار نویسندگان آمریکای لاتین، آگاهانه و با راهبردی منطقی و درک مناسب شکل گرفت. مثل مهدی سحابی، منوچهر بدیعی، مرتضی کلانتریان ایده‌ای فراتر از ترجمه صرف یک اثر در سر داشت. همانند مهدی سحابی جدا از ترجمه آثار درخشان پروست و سلین یک هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز بود و به پدیده خلق اثر هنری و مقوله آرت آشنایی داشت. مرتضی کلانتریان دست به ترجمه آثاری زد که وجوه سیاسی در آن بارز بود و سعی در تطبیق و ارائه نظرات و ایده‌هایی در غرب داشت که به رابطه و پیوند حقوق و ادبیات بینجامد و منصب سخت و پرتنش قضاوت را که سال‌ها شغل اصلی وی بود به آرامش ادبیات پیوند زند و کاری در خور به مخاطب ارائه کند. از آن سو منوچهر بدیعی روی جریان سیال ذهن در ادبیات تمرکز کرد و به دور از انتقاد جریان چپ در ایران که نظریه فقدان تاریخ و عدم آگاهی از آن را باعث پناه بردن به جریان سیال ذهن می‌داند، دست به ترجمه آثار جویس و رُب گریه و جریان رُمان نو زد و تسلط کم‌نظیرش به شاخه‌هایی خاص و دشوارخوان از ادبیات باعث شد تا نام خود را همپای صاحب اثر عرضه کند. گلشیری به ادبیات آمریکای لاتین در یک مقطع خاص روی آورد. مقطعی که از خلال گذر از _نابهنگامی_ و زیباشناختی غریزی با رواج ناتورالیسم (بازمانده از مد افتاده در ادبیات اروپا) در ادبیات آمریکای جنوبی شکل گرفت. جایی که ماریا بارگاس یوسا از عبارت «وارداتی یک قرن قبل» به نقد ادبیات آن گستره پرداخت. آنجا که رمان و ادبیات، تقلیل یافته بود به تصویر رستوران کوچک و خانواده‌ای فقیر که با مشکلات زیادی مواجه است و رنگ بومی و بیان تصویری توأم با رویه و تکنیک‌های شایع بدون خلاقیت. اما احمد گلشیری به این امر واقف بود. به اینکه در هر فضای ادبی معین می‌توان زمان‌مندی‌های ادبی خیلی متفاوتی یافت، ترجمه کرد و به مخاطب و منتقد ارائه نمود. این نگرش باعث گزینش و ترجمه پدروپارامو از خوان رولفو، ناپدیدشدگان آریل دورفمان، شکار انسان خوان اوبالدو ریبرو و مهم‌تر از همه «سال‌های سگی» از ماریو بارگاس یوسا شد. «سال‌های سگی» نمود بارز گذر از _نابهنگامی _ادبی در آمریکای جنوبی است. دیگر زیست و بقا مقید به خانواده و سیر شدن نبود. زیستن در گرو ایجاد حلقه و گروهی شد که در یک محیط بسته چون مدرسه‌ای نظامی شکل می‌گیرد ولی درون‌مایه، پی‌رنگ، روایت و رخداد به قدری قوی و اثرگذار است که مدام رمان در چرخه‌ی بحث و نقد می‌چرخد و ماناست. اینجا پای نان شب در میان نیست. زیستن فراتر از نان شب است! سرقت سوالات امتحان شیمی و به دست آوردن چند نخ سیگار و بطری نوشیدنی، اعتبار بر وجود و حضور است. یوسا در «سال‌های سگی»، بقای انسان را به خوردن و سایر غرایز تقلیل نداده بلکه اعتبار ناشی از حلقه‌هاست که ضامن حفظ بقاست! حلقه‌ای متشکل از جاگوار، آلبرتو، ریکاردو و بوآ که علی‌رغم حضور در یک مدرسه نظامی هیچ اعتنایی به شکل‌های تثبیت‌شده جامعه ندارند و فردگرایی پرشور و مهارنشدنی در هر یک از این چهار شخصیت موج می‌زند. احمد گلشیری مترجم گذر از_ نابهنگامی‌های_ ادبیات آمریکای جنوبی بود و آن خصیصه مشترک بین منتقد و مترجم که در صدر مطلب ذکر شد با انتخاب‌های هوشمندانه‌اش، پیاده کرد. یادش گرامی

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی