هر آبی، اناری نمیشود...
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
درباره انتقاد پپ گواردیولا از بارسا، رئال و بایرنمونیخ
در فارسی میگوییم: «هر گردی، گردو نیست». اسپانیایی بلد نیستم، چه برسد به کاتالان. اما اگر یک کاتالان دلداده بارسا بودم و حرفهای دیروز اسطوره قدیمیمان، پپ گواردیولا، را میشنیدم، پیشنهاد میدادم این ضربالمثل را بسازند و اندر زبان کاتالانها اندازند که: «هر آبی، اناری نیست!». در این ضربالمثل، «آبی» کنایه از پیراهن آبی آسمانی منچسترسیتی است (باشگاهی که پپ سرمربی آن است) و «اناری»، کوتاهشده «آبیاناری»، رنگ پیراهن بارسا (باشگاهی که اوج کامیابیهای پپ آنجا بود، هم در بازیگری و هم در مربیگری). امروز اما روز و روزگار دیگری است. پپ چند سال است که از بارسا و پس از آن، بایرن جدا شده و روی نیمکت منسیتی مینشیند. پس، طبیعی است و حق دارد که از منافع تیم خود دفاع کند و در چارچوب آن، سخن بگوید. حتی سخنانی از این جنس: «اگر بارسلونا، رئالمادرید و یا بایرنمونیخ با بازیکنی تماس بگیرند، آن بازیکن تحت هر شرایطی میخواهد جدا شده و به این تیمها برود؛ کاری که سایر تیمها باید انجام بدهند، این است که پول بیشتری خرج کنند.» حرفهای پپ، البته بنمایهای آغشته با آهوحسرت دارد. همچون نیببریده از نیستان. او در یکی از ثروتمندترین باشگاههای جهان است و تقریبا هر بازیکنی را که دلش بخواهد، میتواند بخرد. آخرین آنها، «ارلینگ هالند» بود که بهنظر میرسد پس از عصر مسی و رونالدو، برگ بعدی تاریخ فوتبال را، او و کیلیان امباپه خواهند نوشت. سیتی اما توانست هالند را از کام بزرگانی چون رئال و یونایتد برباید و ستارهای نو به کهکشان خود افزاید. بااینحال، پپ حسرت بارسا و بایرنمونیخ را در دل دارد و حتی دشمن همیشگیاش، رئالمادرید. او میداند این سه تیم (و البته چند تیم دیگر در ابعاد محدودتر) آنی دارند که ثروتمندانی چون سیتی و پاریسنژرمن ندارند و برای جبران آن، باید پول بیشتری خرج کنند. پپ میداند و میبیند که آن سه تیم، حتی اگر پول نداشته باشند، «اعتبار» دارند. «اعتبار» البته میتواند هم اصیل باشد و هم برساخته و جعلی. اعتبار اصیل، همچون حاجیبازاریها یا پهلوانان قدیم است که با تار سبیلشان، بدهکار را از دست طلبکار و زندانی را از بازداشت درمیآوردند. حکایت اعتبار مجعول اما همچون مهران مدیری در سریال «هیولا»ست که با ارسال کپی کارت ملیاش در واتساپ، وام چند صد میلیاردی میگرفت، ولی چون این اعتبار برمبنای رانت و رابطه بود، هر آن امکان داشت باد آن را ببرد. سبیل پهلوان را اما باد نمیبرد. داستان تیمهای ریشهدار و باهویت و اصیلی چون بارسا، رئال، بایرن (و دیگران: لیورپول، اینتر، میلان، موناکو، یونایتد، بنفیکا، یووه، رم، لاتزیو، اتلتیکومادرید، دورتموند، تاتنهام، آرسنال، مارسی، پورتو و حتی افولکردگانی چون لیدز و ناتینگهامفارست)، داستان همین تار سبیل است. سیتی و پاریس میتوانند همه جهان را بخرند، اما آن تار سبیل را نه. حتی اگر بهترین مربی جهان را با بیشترین بودجه نقلوانتقالات در اختیار داشته باشند، باز دستشان از جام لیگ قهرمانان کوتاه میماند و در مقابل، رئال با بازیکنانی متوسط و پابهسنگذشته یا کمنامونشان که نامدارترین آنها کریم بنزماست، جام را به خانه میبرد. هرچند که اگر جام اروپا هم نصیب تیمهایی چون سیتی و پاریس شود، باز هم مشکل هویت و ریشهدار بودن آنها حل نمیشود. پپ این روزها لابد میبیند بارسا با وجود ورشکستگی- تا آنجا که نیوکمپ را برای مراسم عروسی اجاره میدهد - میتواند لواندوفسکی و رافینیا را بخرد و دمبله را حفظ کند و برای ستارگانی دیگر هم خیز بردارد. پپ میداند این خریدها ناشی از پول نیست، ناشی از همان اعتبار است؛ ناشی از همان تار سبیل؛ ناشی از معجزه نیوکمپ. پپ حق دارد در کاخ سیتی بنشیند و حسرت کوخ بارسا را بکشد.