| کد مطلب: ۱۰۴۱

نهاد امانت‌دار خوبی نیست

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

خبر ادغام کتابخانه‌‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نهاد کتابخانه‌‌های عمومی کشور موجب حیرت بسیاری از اهالی حوزه فرهنگ شد. بیشتر این واکنش‌ها، این نکته مهم را در برمی‌گرفت که کانون به نهادی مهم و هویت‌ساز در حوزه کودکان و نوجوانان در نیم‌قرن اخیر بدل شده است ولی با این ادغام نه‌تنها از کارکردهای اصلی خود باز می‌ماند، بلکه چه‌بسا به پایان کار خود نیز برسد. این سخنی است درست و به‌نظر می‌‌رسد مطالعه اکثر این نقدها، روشنگر خطای عظیم صورت‌گرفته در این طرح خواهد بود. در کنار این طرح بحث، اما می‌توان به این ادغام از منظری دیگر نیز پرداخت و به این سوال پاسخ داد که آیا نهاد کتابخانه‌‌های عمومی با وضعیت کنونی خود، می‌تواند چنین باری را بر دوش بکشد؟ بگذارید همین آغاز، پاسخ خود را فاش بگویم؛ خیر و فراتر از آن یک خیر بزرگ! واقع امر آن است که برای عموم کسانی که در دهه‌‌های اخیر با نهاد کتابخانه‌‌ها همکاری کرده‌‌اند مسجل است که ظرفیت فکری و توان بروکراتیک موجود در این مجموعه، از پس مشکلات روزمره خود نیز برنمی‌آید، چه برسد به اینکه بخواهد میزبان مجموعه‌‌ای دیگر نیز باشد؛ به‌خصوص وقتی میهمان از راه رسیده، کودکی نیست که بتوان با آن هر‌گونه خواست، رفتار کرد. کانون سنتی نیم‌قرنه دارد و درست یا غلط هویتی برای خود دست‌وپا کرده است. از قضا همین فقدان هویت یکی از بزرگ‌ترین موانع پیش‌روی نهاد کتابخانه‌‌ها برای گسترش فعالیت‌های خود است. وقتی از گسترش فعالیت‌ها سخن گفته می‌شود، چه‌بسا مسئولان نهاد، آمار افزایش تعداد کتابخانه‌‌ها و کتاب‌های موجود در قفسه‌‌ها را به‌عنوان شاهدی بر فعالیت خود بیان کنند. نکته اما آن است که نهاد کتابخانه‌‌های عمومی هیچ‌گاه نتوانسته است چتری برای همه سلیقه‌‌های فکری موجود در جامعه ایران باشد و بیشتر از آنکه نهادی عمومی و محملی برای گردهمایی اهالی‌فرهنگ این سرزمین باشد، با نگرش‌هایی خاص هدایت شده است. همین نیز رویگردانی بسیاری از نخبگان فکری جامعه از این نهاد را به‌دنبال داشته است. ممیزی‌های خاص این نهاد اجازه نمی‌دهد نویسنده و مترجم کتابی که از هفت‌خان صدور مجوز چاپ در وزارت ارشاد گذشته است، امیدوار باشد که بتواند کتابش را در کتابخانه‌‌های عمومی، عموم مردم بخوانند. کافی‌ است سری به سیاهه برنامه‌‌های این نهاد بزنید تا سیطره نگاه‌های‌خاص سیاسی و فرهنگی را در سیاست‌های این نهاد بزرگ اما ناموفق ببینید. قفسه‌‌های کتاب کتابخانه‌‌های‌عمومی آکنده است از کتاب‌هایی سفارشی که شاید هیچ‌گاه هیچ‌خواننده‌‌ای برای آنها پیدا نشود. در همین قفسه‌‌ها اما بسیاری از آثار مهم، موفق و پرفروش بازار کتاب نمی‌توانند حضور داشته باشند و جست‌وجوی نام بسیاری از نویسندگان و آثار مطرح، در سامانه این نهاد تنها چنین جوابی را برای جست‌وجوکننده نمایش می‌دهد: «نتیجه‌‌ای مطابق با مشخصات موردنظر شما پیدا نشد.» نهاد کتابخانه‌‌های عمومی در اصل و اساس خود باید اصلی‌‌ترین مرجع کتابخوانان جامعه باشد، اما همان بلایی که سر سازمان عریض‌و‌طویل صداوسیما آمد و امروز این سازمان به‌واسطه مدیریت ضعیف، نگاه ایدئولوژیک و تورم نیروهای سفارشی ناکارآمد، قافیه را به رقبای نوظهور باخته است، سر نهاد کتابخانه‌‌های عمومی هم آمده و کمتر دیده می‌شود که برنامه‌‌های نهاد، رغبتی در میان نویسندگان، مترجمان و کتابخوانان برانگیزد؛ منتها تفاوتی نیز اینجا وجود دارد و آن این‌که درست یا غلط، پشت‌نهاد به بودجه‌‌های درشتی که صداوسیما با آنها توانسته صورت خود را سرخ نگاه دارد، گرم نیست و همین باعث شده وقتی سراغ کتابداران و کارمندان نهاد بروی، از وضعیت وخیم حقوق و مزایای آنها آه از نهادت برآید. اینها همه تازه بعد از آن است که اخذ نیم‌درصد عوارض از درآمد شهرداری‌ها، روالی منظم پیدا کرده است؛ پیش از آن‌که هیچ. حال شما در نظر بگیرید نهادی که هویت آن در چنبره نگاه‌های خاص است، از نظر اداری و نهادی کارآمد و چابک نیست و از توان افق‌آفرینی برای آینده خود عاجز به‌نظر می‌رسد، چگونه می‌تواند بار امانت کانونی را بر دوش بکشد که گران‌بار از تجربه‌‌ای‌تاریخی در مقیاس پنج‌دهه است؟ من اگر جای مسئولان نهاد کتابخانه‌‌های عمومی بودم، خود پیشگام مخالفت با این طرح می‌شدم و به همان مشغولیت برگزاری سالانه جشنواره رضوی و رشد آمارهای آن اکتفا می‌کردم. علی حکمت منتقد کتاب

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی