| کد مطلب: ۳۱۷

موسیقی خیابانی حال خوب شهر

موسیقی خیابانی حال خوب شهر

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

به بهانه وایرال شدن کلیپ دختر نوازنده در مترو

شبکه‌های اجتماعی همیشه هم حامل اخبار بد نیستند. گاهی در بین انبوه خبرهای ناگوار و تصاویر دلخراش، زیبایی دست به دست می‌شود. احتمالاً سازدهنی‌زدن زنی با لباس روشن در راهروی مترو و عابرانی را که پا سست می‌کنند تا لحظه‌ای از رخوت روزمرگی دور شوند، دیده‌اید. نوازنده‌های خیابانی که استانداردهای موسیقی را هم در نوازندگی داشته باشند کمتر در چنین فضاهایی دیده می‌شوند و بیشتر بعد از نیمه شب در پاتوق‌های خاص ساز می‌زنند. روز که تمام می‌شود، شب که از نیمه می‌گذرد، زندگی شهری رنگ و روی دیگری می‌گیرد. زیست شبانه آغاز می‌شود. شبگردها و بی‌خواب‌ها فراخوانده می‌شوند به پاتوق‌هایشان؛ باغ فردوس، خانه هنرمندان، پارک قیطریه و... زندگی شبانه؛ اما این زندگی شبانه بدون بندهای موسیقی خیابانی و نوازنده‌‌هایی که خیابان را برای ارائه هنرشان انتخاب کرده‌اند، سوت ‌و کور و بی‌‌رمق است. جوان‌های خوش‌سروشکل با چمدان‌های گیتار و کاخون‌هایشان از گوشه و کنار پارک از راه می‌رسند و بساط‌شان را پهن می‌کنند. صدای ساز و آواز که بلند می‌شود، آدم‌ها پایشان سست می‌شود. هر کس سلیقه‌ای دارد. موسیقی آنقدر رنگارنگ هست که با هر سلیقه‌ای جور در بیاید. رهگذرها شاید غریبه باشند اما گروه‌های موسیقی و دستفروش‌ها خوب یکدیگر را می‌شناسند. حرف دستفروش‌ها برای آهنگ‌های درخواستی بیشتر برو دارد. آهنگی اگر گوشه ذهن‌شان را گرفته باشد، کسی پیدا می‌شود برایشان بخواند و بنوازد. اگر هم قطعه ناآشنا باشد نت و ملودی‌‌اش را در گوشی جست‌وجو می‌کنند و می‌دهند دست نوازنده. بعضی از دستفروش‌ها هم دست‌سازه‌هایی می‌فروشند به امید وقتی ‌که بتوانند ساز مورد علاقه‌‌شان را بخرند و در دسته نوازندگان قرار بگیرند. از بیرون که به این جمع نگاه می‌کنی یک خانواده می‌بینی؛ خانواده‌‌ای که دغدغه مشترک‌شان موسیقی است و درآمدی هم دارند. در ایام عزاداری پیش‌رو، فعالیت‌شان متوقف می‌شود و احتمالا برای کسب درآمد راه دیگری جایگزین می‌کنند. فضایی که توصیف شد حال و هوای باغ فردوس است. سارا یکی از نوازنده‌های باغ فردوس است که هم دستبند می‌فروشد و هم گیتار می‌زند. او تعریف می‌کند: «ساززدن در خیابان کار راحتی نیست. ممکن است هیچ‌کس توجهی نکند و نادیده گرفته شوی. به‌خصوص اگر تازه‌‌کار باشی اما وقتی بالاخره شنونده پیدا می‌کنی می‌فهمی ارزش داشته نادیده گرفتن‌ها را تحمل‌ کنی.» سارا که سر حرف را باز می‌کند، درددل بقیه هم باز می‌شود. فرزاد که همیشه کنار درخت بزرگ ابتدای باغ فردوس بساط می‌کند، ساز ندارد. گاهی، وقتی نوازنده‌ای می‌خواهد نفسی تازه کند، سازش را قرض می‌گیرد و قطعه‌‌ای می‌‌نوازد. از درآمدشان می‌پرسم و اینکه چرا خیابان را برای ساززدن انتخاب کرده‌اند؟ به چه امیدی آنجا می‌‌آیند؟ محمد که سرپرست یکی از گروه‌های پررونق آن اطراف است، می‌‌گوید: «اگر پیگیر باشند و هر شب بیایند درآمدشان خوب است. ارتباط هم برایشان ایجاد می‌شود. خیلی‌ها از همین موسیقی خیابانی به جایی رسیده‌اند. خودشان همین‌ جا با مدیر هتلی آشنا شده‌اند و یک ‌شب در هفته آنجا برنامه اجرا می‌کنند.» رضا که درس موسیقی خوانده و به گفته خودش سابقه نوازندگی در بندهای حرفه‌ای هم دارد دیدگاه دیگری دارد. او ترجیح می‌دهد در خیابان ساز بزند تا روی صحنه‌های بزرگ. به نظر او موسیقی زبان مشترک مردم است و احساس بدون واسطه ایجاد می‌‌کند. رضا همین ساززدن‌‌ها را نخ اتصالش به آدم‌های تازه می‌داند.

دغدغه‌ نوازندگان خیابانی

گپ و گفت با نوازندگان خیابانی نشان می‌دهد اجرای موسیقی در خیابان برای هر کدام از گروه‌ها و نوازنده‌‌ها معنایی دارد. برای برخی ارتباط بی‌‌واسطه با مخاطب و بیرون آوردن موسیقی از خانه است اما برای بعضی مسیری برای رسیدن به صحنه‌های پرنور کنسرت‌ها، رفتن پوسترشان روی بیلبوردها و پیدا کردن میلیون‌ها شنونده است. موسیقی خیابانی اما می‌تواند فراتر از یک اجرای ساده باشد؟ آیا می‌توان از آن به‌عنوان مبنایی برای موفقیت اولیه در صنعت موسیقی استفاده کرد؟ موسیقی از هر نوع، خیابانی یا کلاسیک، فاخر یا عوام‌پسندانه، همیشه بخش جدانشدنی زندگی آدم‌ها بوده و هست. گاهی ابزاری بوده برای حفظ سنت‌ها. بسیاری از اشعار از نقل سینه ‌به ‌سینه که با موسیقی همراه بود و در محافل و کوچه و خیابان خوانده می‌‌شد، به نسل‌های بعدی منتقل‌ شده است. هنرمندان ایرانی به هر طریقی که می‌توانستند موسیقی را حفظ کردند. این شرایط فقط مختص ایران هم نیست. اجرای موسیقی در بین عموم و ثبتش در خاطرات جمعی همیشه بازویی بوده برای حفظ سنت‌ها. همین کارکرد هم، موسیقی خیابانی را در سراسر دنیا محبوب می‌‌کند و در شکل مدرن امروزی‌‌اش تجربه حضور در شهر را برای رهگذران زنده‌تر؛ شادی منتشر می‌کند و خیابان‌ها را پر از صدا می‌کند. نوازنده‌‌ها و گروه‌های موسیقی اثرشان را در خیابان امتحان می‌‌کنند و تمجید و انتقاد بی‌‌طرفانه و کمک‌های کاملاً داوطلبانه دریافت می‌کنند؛ همین‌ها موسیقی خیابانی را برای نوازندگان جذاب می‌کند. بسیاری از نوازندگان از خیابان برای کسب تجربه استفاده می‌کنند، مخصوصاً در روزهای ابتدایی کار خود و به امید جذب حامی.

موسیقی خیابانی مدرن یا قدیمی

در حال حاضر هیچ مبنای قانونی یکسانی برای موسیقی خیابانی وجود ندارد و هر شهر و ارگانی برای خودش تصمیم می‌گیرد. بسیاری از نوازندگان خیابانی به‌خودی‌خود به یک جاذبه گردشگری تبدیل ‌شده‌اند و پاتوق‌هایشان به خاطر ایجاد فضایی سرزنده و آهنگین بهانه‌ای برای رفت‌وآمد و رونق خیابان می‌شود. خیابان یک پدیده مدرن شهری است، اما موسیقی قدمت تاریخی دارد. پس پیوند این دو با هم کجا شکل گرفته است؟ پرهام صمیمیان، دانش‌‌آموخته کالج بین‌المللی موزیک کوالالامپور این سوال را این‌طور پاسخ می‌دهد: «موسیقی خیابانی ریشه در مراسم خیلی قدیمی دارد و رد پایش را در مراسم مذهبی ادیان خیلی کهن می‌توان پیدا کرد؛ مثلا مراسم جشن‌خوانی دین زرتشتی. در آن مراسم نوازنده‌ها خانه به خانه می‌رفتند و برای انبساط خاطر دیگران موسیقی اجرا می‌کردند و بعد از جمع‌کردن پول در میدان محله جمع می‌شدند و پای‌کوبی می‌کردند و غذا می‌خوردند. در اروپا هم این نوع از اجرای موسیقی متعلق به کولی‌ها بوده که البته در همه جای دنیا پراکنده هستند. اینکه چه اتفاقی افتاد که این فرهنگ کولی‌وار دوباره به ما بازگشته و به‌عنوان پدیده‌ای جدید به آن نگاه می‌کنیم بیشتر به خاطر تغییر معادلات اقتصاد در موسیقی است. در طول تاریخ، موسیقی از طرف طبقه اشراف و دربارها حمایت مالی می‌شد و بیشتر هم به آن طبقه خاص تعلق داشت. ارزش‌گذاری اثر یک آهنگساز یا نوازنده بعد از به وجود آمدن پدیده «ضبط» تقریبا غیرممکن شد. فرق موسیقی با هنرهای دیگر قابل تکثیر بودنش است، این سازوکار در هنرهای دیگر مثل نقاشی وجود ندارد؛ مثلا هنرمند یک بار تابلوی نقاشی را می‌کشد و با قیمت دلخواه به خواهانش می‌فروشد؛ اما موسیقی وقتی ضبط و منتشر می‌شود، عوایدش از دسترس صاحب اثر خارج می‌شود. این روزها بسیاری از موزیسین‌ها، آثارشان را مستقیم در پنل‌های انتشار موسیقی می‌گذارند تا شنیده شود؛ اما اغلب کسانی که یک اثر را می‌شنوند پولی بابتش پرداخت نمی‌کنند. به خودتان رجوع کنید، در سالی که گذشته چقدر برای شنیدن موسیقی هزینه پرداخت کرده‌اید؟ اما رویکرد دیگری هم وجود دارد. بعضی از نوازنده‌ها علی‌رغم حرفه‌ای بودن، نفس اجرای زنده را می‌پسندند و این حس کولی‌وار برایشان معنای دیگری دارد. در اروپا و آمریکا این نوع اجراها پذیرفته‌تر است و انسجام بیشتری دارد. حتی شهرداری‌ها برای جلوگیری از مزاحمت و آلودگی صوتی، جایگاه‌های به خصوصی برای اجرای موسیقی خیابانی در نظر می‌گیرند و نوازنده‌ها برای ساززدن در چنین جایگاهی باید از شهرداری گواهی حضور بگیرند.» این آهنگساز در پاسخ به این سوال که آیا گرفتن مجوز و هرگونه گواهی با ذات موسیقی کولی‌وار در تضاد نیست؟ می‌گوید: «این چارچوب‌ها مسیر سوءاستفاده را می‌بندد و از تکدی‌گری و مزاحمت برای دیگران جلوگیری می‌کند. باید معیاری حداقلی وجود داشته باشد. در غیر این صورت، موسیقی خیابانی از مسیر هنری‌اش خارج می‌شود و منجر به تکدی‌گری و مزاحمت و آلودگی صوتی برای دیگران می‌شود.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی