مصائب فرش قرمز
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
درباره ممنوعالکاری بازیگران
قصه ممنوعالکار شدن بازیگران، خودش در حال تبدیل شدن به یک ژانر سینمایی است که میتوان آن را در یک وضعیت بینامتنی تراژدی و کمدی و وحشت صورتبندی کرد. در یک خوانش کلی این ممنوعالکاریها را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول بازیگران و به طور کلی سینماگران قبل انقلاب هستند که بسیاری از آنها به دلیل تغییر نظام سیاسی و تحولات انقلابی برآمده از آن، امکان و اجازه تداوم فعالیتهای حرفهای خود را پیدا نکردند که یا خانهنشین شدند یا مهاجرت کردند. در بین این گروه، البته برخی هم بودند که در سالهای بعد که تب و تاب برخوردارهای انقلابی کمتر شد فرصتی برای بازگشت به سینما یافتند. از چهرههای شاخص در بین این بازیگران ممنوعالکار میتوان به ناصر ملکمطیعی و محمدعلی فردین اشاره کرد که خانهنشین شدند، بهروز وثوقی مهاجرت کرد و ایرج قادری بعد از چند سال ممنوعالکاری، اجازه فعالیت یافت و در مقام کارگردان و بازیگر، فعالیتهای خود را از سر گرفت. گروه دوم ممنوعالکارها، بازیگرانی بعد از انقلاب بودند که اغلب به دلیل حاشیههای بیرون از سینما مثلا سخن و نقد یا رفتار و منشی که خارج از شئون و موازین شرعی و حرفهای و مورد تایید و پسند مدیران و سیاستگذاران سینمایی نبود، مشمول ممنوعالکاری شدند. در این گروه البته برخی کارت زرد گرفتند و دوران ممنوعالکاری آنها کوتاه بود و پس از مدتی اجازه فعالیت یافتند و برخی دیگر هم کارت قرمز گرفتند و برای همیشه از حوزه سینما و بازیگری اخراج شدند. برخی بازیگران هم بودند که ممنوعیت آنها صرفا به حضور در تلویزیون محدود شده بود و در سینما مشکلی نداشتند که این به تفاوت قوانین و قاعدههای دو مدیوم سینما و تلویزیون و مدیران آن برمیگشت که درباره ممنوعالکاری یک بازیگر تصمیمگیری کنند. اتفاقا تفاوت بین دو رسانه سینما و تلویزیون و مدیران آن در تصمیمسازیها و سیاستگذاری درباره ممنوعالکار یا مجوز داشتن فعالیت یک بازیگر، خود گواهی بر سلیقهای بودن این مساله و گاه تقلیل آن به برخی تسویهحسابهای شخصی بود که همواره در کانون نقد خود بازیگران و هوادارانشان قرار میگرفت. توسعه شبکههای اجتماعی و حضور بازیگران در شمایل غیررسمی، در فضای مجازی و اظهارنظرهای آنها درباره مسائل مختلف جامعه، از دلایل مهم ممنوعالکاری بازیگران در یک دهه اخیر بوده که شاید مهمترین آنها، ممنوعالکاری نوید محمدزاده و فرشته حسینی به دلیل بوسه آنها روی فرش قرمز جشنواره کن بود که رفتاری غیرمتعارف و خلاف موازین شرعی و حرفهای تفسیر شد و جنجالهای فراوانی را پیرامون خود دامن زد که تا امروز همچنان ادامه دارد. این ماجرا البته با سرنوشت فیلم «برادران لیلا» به کارگردانی سعید روستایی هم گره خورده که سازمان سینمایی درباره سرنوشت این فیلم اعلام کرده بود: پروانه نمایش فیلم سینمایی «برادران لیلا» به دلیل تخلفات و سرپیچی از مقررات از سوی تهیهکننده و کارگردان آن صادر نمیشود. همان زمان در پی شایعاتی که درباره ممنوعالکاری نوید محمدزاده و همسرش در فضای مجازی منتشر شد، یزدان عشیری مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی اعلام کرد: «این خبر صرفاً نوعی گمانهزنی است و براساس شنیدهها نقل شده است و صحت ندارد.» به گفته او «رفتار محمدزاده حرکت غیرشرعی نبود اما مغایر عرف بود که ممکن است کسانی هم عصبانی شوند. این حرکت تنبه میخواهد نه تنبیه.» اما هفته پیش در شبکههای اجتماعی و برخی خبرگزاریها، خبر ممنوعالکاری نوید محمدزاده و فرشته حسینی از سوی وزیر تایید شد. محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی میگوید: «وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در صحبتهای اخیر خود نسبت به توقیف و یا ممنوعالکار بودن فرد و یا فیلم خاصی صحبت نکرده است.» او البته اعلام کرده که فهرست ممنوعالکاریهای سینما را هفته آینده اعلام میکند. حالا تا یک هفته دیگر هم ممنوعالکار شدن یا نشدن نوید محمدزاده و فرشته حسینی به تاخیر و تعلیق درآمد، اما نتیجه خبر هر چه باشد شکلگیری این فضای ترس و تهدید بر سینمای کشور قطعا به نفع هیچکس نیست. نه برای بازیگران و مخاطبان و نه مهمتر از همه، خود مدیران سینمایی که سینمای ایران در یکی از بحرانیترین دوران خود به سر میبرد و این سختگیریها فضای ناامیدی آن را بحرانیتر میکند، به صلاح نیست. شعار اول ایمنی، بعد کار، فقط برای کارگران نیست، سینماگران هم باید بتوانند در یک امنیت فرهنگی نه فرهنگ امنیتی فعالیت کنند و هنر برای شکوفایی بیش از هر مقوله دیگری به فضای امن و همدلانه نیازمند است.