| کد مطلب: ۲۰۰

ماجرای مظفر

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

حاشیه‌‏نگاری بر اخبار ضدونقیض سرقت اثر کمال‏‌الملک از کاخ گلستان

مظفرالدین هیچ‌‌وقت آسوده نبود؛ نه وقتی پدرش شاه بود، نه وقتی خودش شاه شد و نه حتی امروز که سال‌‌هاست جز استخوان و انبوهی خاطره بد ازش چیزی به‌‌جا نمانده است. شاه مذبذب در تمام عمرش، گوشت قربانی دعوای قدرتمندان و ثروتمندان واقعی مملکت بود. چه وقتی به‌‌عنوان طفلی چهارساله حاکم ولایت شد و چه بعدش بین امین‌‌الدوله، مشیرالدوله و علمای سنتی گیر افتاد و چه در گیرودار مشروطه و دعوای مشروطه‌‌خواهان و مشروعه‌‌خواهان. حالا هم که تن‌‌اش در میانه نیست، تصویرش بین دلالان آثار هنری محل مناقشه و تسویه‌حساب شده است. خلاصه ماجرا به روایت یکی از طرفین اینطور است. حدود ۲۲سال پیش در حراجی کریستیز، تابلویی از چهره مظفرالدین‌‌شاه قاجار به قیمت ۴۴هزار و ۶۵۰پوند انگلیس فروخته شد که پیش‌‌ترش توسط دونفر از کارکنان از کاخ‌گلستان به سرقت رفته بود. تابلو را کمال‌‌الملک با رنگ روغن و حدود سال 1319هجری‌‌قمری کشیده بود. شاه یونیفرمی مخصوص با ردیف مدال‌‌ها و حمایلی زردرنگ به‌تن دارد، کلاه سیاه پردار جواهرنشانی به‌سر دارد و درحالی‌‌که سبیل‌‌هایش را تاب داده، به روبه‌‌رو خیره شده است. از طرفی، اطلاعات این تابلو رنگ روغن در وب‌‌سایت حراجی کریستیز موجود است و از طرفی دیگر، عکسی مستند روایت افشاکنندگان است که در گوشه سمت چپ‌‌اش، همین عکس را آویخته از دیواره آینه‌‌کاری‌‌شده کاخ‌گلستان نشان می‌‌دهد. صحبت‌‌های رضا کسروی و الناز بایرام‌‌زاده، دو پژوهشگر تاریخ عصر قاجار و حرف‌‌های دوکارمند سابق کاخ‌گلستان هم ضمیمه این روایت است. اما این ماجرا طرف دیگری هم دارد که معتقد است تمام اینها دروغ، دونگ و سیاه‌‌بازی است. اگر آن‌سوی ماجرا افشین پرورش، منتقد همیشگی بخشی از مدیران هنری مشهور ایستاده است، این‌سو محمد بهشتی است که اتفاقا همیشه آماج حملات پرورش بوده و تا آنجا که توانسته اقدامات او را زیر سوال هم برده است. به روایت بهشتی، این‌‌همه هیاهو لازم نیست و جای آن بهتر است مدعیان اسناد خود را ارائه کنند. او به سایت خبری صبا گفته است: «کشور ما عضو کنوانسیون استرداد اموال فرهنگی است و اگر اثری از میراث فرهنگی کشور ما در هر کجای دنیا عرضه شود، سازمان میراث‌فرهنگی می‌‌تواند به پلیس اینترپل شکایت کند تا اثر را توقیف و به کشور مبدا بازگرداند». رئیس اسبق میراث فرهنگی البته به‌صورت علنی اتفاقی را تکذیب نکرده است. کاری که احمد دزواره‌‌ای که از اواخر دهه ۵۰ تا سال ۱۳۸۶ ریاست موزه‌‌های کاخ‌گلستان را به‌عهده داشته است، در گفت‌‌وگو با ایسنا انجامش داد. او می‌‌گوید: «در تالار برلیان کاخ‌گلستان اصلا چنین تابلویی وجود نداشت». او حتی به شکل غیرمستقیم اصالت عکس مورد استناد افشاکنندگان را هم زیر سوال برده و می‌‌گوید: «تالار برلیان سراسر آینه‌‌کاری است و جایی برای نصب تابلو ندارد. ادعاهایی که درباره خروج این تابلو یا به‌سرقت رفتن آن مطرح شده است نیز همه تهمت و دروغ محض است». به‌گفته دزواره‌‌ای که موضوع را از افرادی که از سال ۱۳۲۰ در کاخ‌گلستان کار می‌‌کردند پیگیری کرده، حتی قدیمی‌‌های کاخ‌گلستان هم چنین تابلویی را به‌خاطر نمی‌‌آورند و این ادعا دروغ‌محض است. در این وضعیت، «ماجرای مظفر» چنان پیچیده شده که مرتضی ادیب‌‌زاده، مدیرکل موزه‌‌ها و اموال تاریخی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هم فعلا ترجیح می‌‌دهد اظهارنظری نداشته باشد. او می‌‌گوید: «تا پایان بررسی‌‌های کارشناسان کاخ‌گلستان باید صبر کرد». احتمالا منظور از این بررسی، نگاه کارشناسان کاخ‌گلستان به دفاتر ثبت‌اموال تا سال ۱۳۱۷خورشیدی یا فرم شماره۹ اموال است که باید حاوی اطلاعات تمام اموال کاخ باشد. اما ماجرا هنوز هم تمام نشده است. در این حیص‌‌وبیص تایید و تکذیب، نجواهایی هم از پشت و پسله‌‌ها به‌گوش می‌‌رسد که تمام ماجرا را جنگ زرگری بین مخالفان و موافقان ورود هنر کلاسیک و اسلامی ایران به بازارهای رسمی حراج می‌‌داند. در این طرف، عده‌‌ای باور دارند این‌‌گونه خبرسازی‌‌ها صرفا با هدف دور کردن بازارهای رسمی از ورود به بازار حراج هنر کلاسیک و اسلامی ایران از طریق ایجاد شایعه است. به‌گفته این عده که هنوز تمایلی به گفت‌‌وگوهای با نام ندارند، این قبیل حاشیه‌‌سازی‌‌ها از وقتی شروع شده که حراج تهران تصمیم به بازکردن بخشی مربوط به هنر کلاسیک و اسلامی ایران گرفته است. پرواضح است که فارغ از هر تصمیم و پشت‌‌پرده‌‌ای، فعلا ماجرای مظفر ادامه‌‌دار بوده و پای شاه همیشه‌بیمار از میانه دعواهای قدرت و ثروت بیرون نخواهد رفت. مهرداد آشنا خبرنگار فرهنگی

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی