قدم زدن در میان آوانگاردیسم
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
نگاهی به نمایشگاه موزه هنرهای معاصر تهران
این روزها نمایشگاهی در موزه هنرهای معاصر تهران برپاست که بدون شک اگر در هر موزه مهم دیگر دنیا برپا میشد، جدا از برنامههای توریستی که برای آن در نظر گرفته میشد، خیل مشتاقان هنر برای بازدید از آن صف میبستند؛ اما افسوس که در دنیای وارونه این روزهای کشور، این نمایشگاه در سکوت به کار خود ادامه میدهد. چرایی اهمیت این نمایشگاه را باید از این زاویه دید که این نمایشگاه بخش مهمی از جریانات آوانگارد هنر در سده بیستم را با خوانشی فرامتنی، روبهروی مخاطبان قرار داده است. جریانات هنری که پل عبور هنر از مدرنیسم به هنر معاصر بودند. این درجه اهمیت از جایی اولیتر میشود که تمام آثار این مجموعه از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران است که بخشی از آنها برای اولینبار از گنجینه خارج و پیشروی مخاطبان قرار گرفته است. نمایشگاه «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» که با کیوریتوری بهرنگ صمدزادگان در موزه هنرهای معاصر تهران برپا شده، خوانشی فرامتنی از دو جنبش هنری است که راه عبور از هنر به بنبست رسیده مدرن را طی کردند و با گفتمانهایی که پیشروی خوانش هنری قرار دادند، زمینه ظهور هنر پستمدرن را مهیا کردند. این دو جریان هنری از تاثیرگذارترین جنبشهای هنری بودند که فهم و درک هنر را به چالش کشیدند و با پیشنهادهایی که ارائه دادند، نگاه به هنر را تغییر و زمینه خوانشهای مختلف از هنر را فراهم کردند. با حضور در این نمایشگاه، مخاطبان ابتدا با زمینههای ظهور هنر مینیمالیسم از میان جریانات آوانگاردیسم هنر (جنبشهای هنری خودآگاه ضد بورژوایی و مبارزه) مانند دادائیسم، با آثاری از «من ری» و «مارسل دوشان» روبهرو میشوند. جریان هنری دادا، در دهه20 میلادی با زیر سوال بردن نگاه کلیشهای به امر زیبای رایج در هنر مدرن، ارجحیت به ایده را جایگزین قواعد زیباشناسی مدرنیستی کرد و راه را برای جنبشهای پسین مهیا کرد. در ادامه آثار شماری از چهرههای نامدار هنر مینیمال مانند دانلد جاد، اگنس مارتین، سل لهویت، دن فلاوین، رابرت موریس و... پیشروی مخاطب قرار گرفته تا خوانشی از جریان هنر مینیمال باشد. هنری که اگرچه نگاه کمینهگرا و هندسی آن شناختهشدهتر مینماید، اما ایده بازگشت از راه هنر مدرن گرفتارشده در احساس هنرمندان انتزاعی آن، بسیار تاثیرگذارتر است. هنر مدرنیسمی که با اکسپرسیونیسم انتزاعی غرق در احساس هنرمند شده بود و تا جایی پیش رفت که شکل اثر هنری، بیش از این راهی برای ادامه نداشت و از منظر بسیاری از منتقدان به پایان هنر نزدیک شده بود؛ اما جنبش هنر مینیمال بهعنوان جریانی شورشی، شکلی از اثر هنری ارائه داد که فاقد استعارهها، احساسگرایی و فرمهای پیچیده هنر مدرن بود و واقعیتی عینی را با اشکال هندسی و مادی پیشنهاد داد که با متریال عموما صنعتی -که کمتر سابقه استفاده در هنر را داشتند- هنرمند غوطهور در احساس را برای تجربه فرمهای ساده و نگاه به فضای پیرامونش دعوت کرد. بخش بعدی این نمایشگاه هنر کانسپچوال آرت یا هنر مفهومی است، هنری که تلاش کرد پیشنهاد دهنده هنری باشد که بهجای تمرکز بر امر زیبا و زیباشناسی رایج در هنر، ایده و مفهوم در پس اثر هنری را ارجحیت دهد و مخاطب را بهجای حظ بصری به تعقل دعوت کند. آثاری از «جوزف کاسوت»، «گروه هنر و زبان»، «کریستو و ژان کلود»، «رابرت اسمیتسون» «برند و هیلا بکر» و... به خوبی تجریبات هنری، هنرمندان مفهومی را با بازی زبانی، هنر زمینی، چیدمان، عکس و ویدئوآرت پیش روی مخاطبان قرار داده است. آثاری که شکل ظاهری آنها اگرچه از نگاه سنتگرایان به هنر بهعنوان اثر هنری مورد پذیرش نیست، اما ایدهها و مفاهیم پس این آثار، نوع نگاه دیگری به هنر را برای درک مفهوم ارائه میدهد. نمایشگاه «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» که این روزها در موزه هنرهای معاصر تهران برپاست را میتوان معجزهای برای مخاطبان هنری داخل کشور دانست تا با بخشی از جریانات هنری روبهرو شوند که کمتر در ایران شناخته شده است. این آثار که از گنجینه موزه بیرون آمده، برای دانشجویان هنری نیز نعمتی است که در فقدان آموزش هنرهای جدید در دانشگاهها که همچنان اسیر دستاوردهای هنر مدرنیستی هستند، شکل دیگری از نگاه هنری را رصد کنند و با خوانشهای معاصر از امر هنر آشنا شوند. نمایشگاه «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» میتواند نقطه آغازی باشد از خوانشهای جدیدتر از آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر، همانطور که عبادرضا اسلامی کولایی، مدیر این موزه آن را راهبردی جدید در فعالیتهای موزه هنرهای معاصر ذکر کرده است و قطعا تداوم این جریان میتواند نگاه هنری در کشور را ارتقا دهد.