ضعف سواد رسانهای
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
در گذشته و زمانی که شکل اصلی انتشار مطالب کتاب و روزنامه بود، به طور طبیعی، مطالب عمق بیشتری داشتند. با ورود به دورهی تلویزیون، ماهیت صوتی-تصویری تلویزیون محتوای غالب را به سمت جذابیت ظاهری بیشتر و عمق کمتر برد. در نهایت، امروز در عصر شبکههای اجتماعی بستر نشر و بازنشر مطالب به شکلی است که عمیق بودن، جدی بودن و صحیح بودن کمترین اهمیت را پیدا کردهاند. آنچه اهمیت یافته هیجانات و جذابیتهای سطحی و ظاهری است. در هر جامعهای فضای رسانهای، همه را تحت تأثیر قرار میدهد و دیگر نه افراد و نه حتی رسانههای بزرگ و دولتها نمیتوانند در تضاد با ارزشهای رسانهای در آن جامعه، عمل کنند. از یک سو اگر یک رسانه به انتشار مطالب سطحی و روزمره نپردازد، بازدید کافی نمیگیرد و سقوط میکند. از سوی دیگر انگیزههای اقتصادی رسانه آن را ترغیب میکند که به هر طریق ممکن با انتشار مطالب جذاب و معمولا سطحی تعداد بازدید مردمی را افزایش دهد و از این طریق سود خود را بیشتر کند. این چرخهی باطل ادامه مییابد و بازار مطالب زرد و سطحی هر روز پررونقتر میشود. برای مشاهدهی بازار داغ مطالب کممحتوا میتوان به مثال روز سجاد غریبی اشاره کرد. در این روزها حساب اینستاگرام شبکهی بیبیسی، چند بار در خصوص مبارزه او در رینگ دُبی گزارشی منتشر کرد. یک رسانهی بزرگ چرا احساس نیاز میکند که تا این حد به شکست یک مدعی قهرمانی بپردازد؟ به این خاطر که خواست رسانه توجه مردمی و لایک و اشتراکگذاری آنهاست تا منافع خود را تأمین کند و در این راه چیزی مؤثرتر از مسائل سطحی که هیجانات قوی و زودگذر ایجاد میکنند، نیست. شاید این پرسش به وجود آید که چرا با وجود شکستهای پیاپی سجاد غریبی و حتی این باور در میان گروهی از مخاطبان که این درگیریها ساختگی است، بازهم مخاطب او افزایش پیدا میکند. باید به یاد داشته باشیم فضای مجازی فضایی نیست که در آن تمرکز بر واقعیت و مسائل عمیق باشد. در این فضا تحقیر یک ستاره (یا یک فرد مدعی ستاره بودن) اگر جذابتر از موفقیت ستارگان جدی و واقعی نباشد، کمتر هم جذاب نیست. این امر مختص به ایران هم نیست. البته در کشورهای دیگر ممکن است سطح مطالعه یا اعتماد به رسانههای رسمی بالاتر باشد اما در هر حال یکی از کارکردهای منفی شبکههای اجتماعی (در کنار کارکردهای مثبت آن) ایجاد فضای هیجانات سطحی است. امروز اگر از شما بپرسم که کاشف فلان واکسن کرونا کیست به احتمال زیاد پاسخ را نمیدانید، اما هم شما و هم من میدانیم کیمکارداشیان چه کسی است. من نسبت به بهبود شرایط در این زمینه، در ایران، دستکم در کوتاهمدت اصلا خوشبین نیستم. چیزی که میتواند منجر به این شود که آسیبهای شبکههای اجتماعی کمتر و مزایای آن بیشتر شود، «سواد رسانهای»، «سواد اطلاعاتی»، و «تفکر انتقادی» است. این موارد هرگز به طور خود به خود در افراد یک جامعه ایجاد نمیشوند و نیاز به آموزش دارند. من معتقدم در ایران رسانههای رسمی (صداوسیما) و همچنین آموزش و پرورش نهتنها در جهت افزایش سواد رسانهای حرکت نمیکنند بله منجر به کاهش آن میشوند.