| کد مطلب: ۶۰۶

دغدغه خود یا دیگری؟

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درباره دعوای اخیر یک فوتبالیست و یک روحانی

دعوا میان علی کریمی، اسطوره‌فوتبال و معاونیان در مقام یک روحانی، ابعاد بسیاری برای تحلیل اهل‌نظر دارد. می‌توان این دعوا را نشانه‌ای از فروپاشی بعضی ارزش‌های اجتماعی دانست؛ چون سعه‌صدر، احترام به دیگری و ادب. اگر مردم و گروه‌های اجتماعی را چون بلوک‌هایی بدانیم، این‌ ارزش‌ها سیمان‌هایی است که آنها را به یکدیگر متصل می‌کند و بدون آنها حیات‌جمعی به‌مخاطره می‌افتد؛ همان‌طور که حیات جمعی ما ایرانیان سخت شده و هرروز هم سخت‌تر می‌شود. البته در نگاهی کلان، فروپاشی این ارزش‌ها همه ذیل امر سیاسی است و نمی‌توان در خلأ آنها را واکاوید و بدون عنایت به وضعیت سیاسی از شرایط اجتماعی و فردی سخن گفت، اما می‌توان در پس هر رخدادی نیم‌نگاهی هم به تحلیل فردی-روان‌شناختی داشت. در تحلیلی فردی از این واقعه، اگرچه در سطح، یکی از طرفین‌دعوا به‌نظر دغدغه مردم را دارد و طرف‌دیگر، دغدغه برگزاری مراسم و شعائر دینی اولویت اولش است، اما در نگاهی عمیق‌تر انگار حفظ هویت و دفاع ازخود در صدر اولویت هردوطرف دعوا باشد. اولین نشانه برای این مدعا، پرخاش و حمله به یکدیگر است. آدمی که از ایده‌ای دفاع می‌کند، می‌تواند بدون فحاشی و با استدلال ایده را بیان کند و قوت آن را نسبت به ‌بدیل‌هایش نشان دهد. آن‌کس که به فحاشی متوسل می‌شود، ایگوی خود را در خطر دیده و فحاشی، واکنشی است برای حفظ‌حریم ایگوی خودش. اگر بخواهیم جانب‌انصاف را رعایت کنیم، باید گفت این علی کریمی نبود که اول، راه فحاشی را انتخاب کرد. بوالعجب‌تر وقتی نام این روحانی را گوگل می‌کنیم، اولین صفحاتی که می‌آید، مربوط به توهین‌های ایشان به دیگران ازجمله یک‌روحانی مورداحترام است. طبیعی است که افکار عمومی از یک‌روحانی بیشتر انتظار سعه‌صدر و وسواس در انتخاب کلماتش دارد تا یک فوتبالیست که شغلش موعظه‌کردن نیست و ادعایی هم در رعایت ارزش‌ها ندارد. این رفتارها بیشتر این فکر را به اذهان متبادر می‌کند که برای آقای معاونیان دغدغه خود، بیشتر از دغدغه حفظ مناسک‌دینی مطرح است. آنچه در موعظه‌ها درباره اولیای‌شیعه از زبان واعظین می‌شنویم، سعه‌صدر و پاکیزگی در کلام است، حتی در برابر هتاکین و دشمنان؛ چه‌برسد به چهره‌ای‌ملی که بدون توهین، نظری داده است؛ حتی اگر به‌زعم شما اشتباه کرده باشد، می‌توان چنان پاسخ داد که استدلال‌های شما مورد موافقت قرار گیرد و نه به‌دلیل وهن کلام، همه ازقضا با او همدل شوند. اما درباره اولین استوری علی کریمی و توصیه او درباره نذری هم قضیه به این سادگی نیست، نمی‌توان بیرون از یک بستر یا اکوسیستم ایستاد و برای کلیت آن نظریه صادر کرد. منتقدان علی کریمی در این‌باره هم می‌توانند از او بپرسند که اگر کل فوتبال با همه گردش مالی‌اش که چنین شما را ثروتمند کرده، تعطیل می‌شد و همه آن پول‌هایی که برای شما و دیگر فوتبالیست‌ها خرج شده، خرج زنده نگه‌داشتن بیماران، فقرا و گرسنگان جهان می‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ مساله معروفی در فلسفه اخلاق وجود دارد به این مضمون که اگر شما با لباس گرانی در حال قدم‌زدن کنار دریاچه‌ای باشید و ببینید کودکی در حال غرق‌شدن است، حاضرید به آب بپرید و با علم به اینکه در صورت انجام این‌کار، لباس شما از بین خواهد رفت، کودک را نجات دهید؟ احتمالا کمتر کسی به جواب فکر می‌کند و می‌گوید قطعا باید کت‌وشلوار را فدای جان آن کودک کرد؛ آن‌‌وقت فیلسوف اخلاق به‌شما می‌گوید پس چطور ما حاضر نیستیم پول آن کت‌وشلوار یا گوشی موبایل‌مان را به کودکان گرسنه‌ای بدهیم که طبق برآوردها با آن پول یک‌سال بیشتر می‌توانند زنده بمانند؟ کت‌وشلوار را بردارید، جای آن فوتبال بگذارید و عایدی‌ای که از فوتبال نصیب‌تان شده؛ برای آن هم به‌راحتی نذری، می‌توانید نسخه کلی صادر کنید؟ طرفداران آقای کریمی احتمالا خواهند گفت او تابه‌حال کمک‌های بسیاری کرده و به این کار شهره است، همان‌طور که طرفداران نذری و برقراری چنین مراسمی هم می‌گویند که آن به‌وقتش و این هم به‌زمانش. مساله اهدای بخشی از زندگی نیست، مساله اولویت‌هاست. برای همین به اسطوره هم باید گفت، راه نجات‌دادن جان آدم‌ها از مسیرهای بسیاری می‌گذرد، بهتر است از خود و بستر خودمان شروع کنیم؟ آیا ما حاضریم از ارزش‌هایی که برای‌مان بدیهی است و عایدی‌های بسیار داشته، به‌نفع دیگری بگذریم؟ اگر چنین کردیم، بعدتر سراغ بسترهای دیگر برویم و ارزش‌های دیگر.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی