| کد مطلب: ۵۵۲

اتاق فکر تک‌صدایی

اتاق فکر تک‌صدایی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارشی درباره اتاق فکر ستاد تحول صداوسیما

وقتی ستاد تحول رسانه‌ملی با ریاست وحید جلیلی شروع به‌کار کرد، اعلام شد دوره جدید رسانه‌ملی و تحول براساس دو اصل «هویت» و «عدالت» خواهد بود. این ستاد با تاکید بر ارتقای نرم‌‌افزاری و معرفتی مدیریت سازمان اعلام کرده که تلاش می‌‌کند اندیشه‌‌ورزی در ابتدای زنجیره تولید محتوا را گسترش داده و با استفاده از ظرفیت‌‌های معرفتی انقلاب اسلامی، هم‌‌افزایی‌‌های فکری-رسانه‌‌ای را احیا کند. درواقع تشکیل اتاق‌فکر در این ستاد، یکی از فعالیت‌‌های بلندمدت مدیریت جدید رسانه‌ملی به‌‌مثابه حلقه وصلی بین رسانه‌ملی و نخبگان عنوان شده است.

در اتاق‌فکر رسانه‌ملی چه گفته شد

در اتاق‌فکر ستاد تحول صداوسیما که نزدیک 20چهره فرهنگی و سیاسی حضور داشتند برخی چهره‌‌ها آشنا‌‌تر بودند؛ شهریار زرشناس، روزنامه‌‌نگار و پژوهشگر ایرانی و کارشناس برنامه‌‌های اندیشه‌محور تلویزیون ازجمله آنها بود که تاکید کرد: «صداوسیما در نوک پیکان و خط‌مقدم مواجهه تمدنی حضور دارد و عنصر اصلی این مواجهه تمدنی، خودآگاهی تاریخی است. صداوسیما نمی‌‌تواند بدون داشتن نگاهی مبتنی بر خودآگاهی تاریخی مواجهه‌‌ای درخور با مسائل امروز ایران داشته باشد؛ این مواجهه جهت‌‌ها را عوض می‌‌کند.». محمدحسن زورق نویسنده، پاشنه‌آشیل صداوسیما را فیلم و سریال عنوان کرد و گفت: «فیلم و سریال ایرانی در بخش تاریخی‌‌اش مانند سریال ‌‌امام‌علی و مختارنامه، خیلی خوب است، ولی این سریال‌‌هایی که بناست فرهنگ عمومی را بسازد، اینجا حتی اگر با اغماض هم به آنها نگاه کنیم، نمره قبولی نمی‌‌توانیم بدهیم». حمید پارسانیا، عضو شورای انقلاب فرهنگی هم اظهار داشت: «مفاهیم محوری صداوسیمای ما مشخص نیست. فیلم‌‌ها و کارتون‌‌های رسانه ما برای کودکان و نوجوانان کدام ساختار فرهنگی را القا می‌‌کنند؟ ما به سیستمی نیاز داریم که در مرحله اول، ساختار فرهنگی رقیب و اثرات این تولیدات را بشناسد، بعد برای تولیدات باکیفیت فرهنگی برنامه‌‌ریزی کند.» اصغرطاهرزاده، از فعالان فرهنگی اما وظیفه صداوسیما در این شرایط تاریخی را بازخوانی از حقیقت انقلاب اسلامی برای رهایی از افراط در تجدد و تفریط در تحجر دانست. حسن رحیم‌پور ازغدی، از چهره‌‌های آشنای رسانه‌‌ای در این جلسه گفت: «یک رسانه یا هر کسی که معلم است، مبلغ است و مدرس، باید بتواند جواب بدهد که تو چه نیازی به من داری». محمدجواد نظافت با انتقاد از شبکه‌‌هایی مانند شبکه چهار و مستند که برنامه‌‌های تفکر‌برانگیز درباره فلسفه عاشورا نداشتند، گفت:« به‌‌جای اینکه یک برنامه ۶۰دقیقه‌‌ای برای امام‌حسین علیه‌‌السلام بسازیم، ۶۰برنامه یک‌دقیقه‌‌ای بسازیم و این یک‌دقیقه را هم در جا‌‌های مختلف پخش کنیم.» دکتر احمد رهدار، استاد حوزه و دانشگاه هم گفت: «صداوسیما اگر می‌‌خواهد از طریق مدیریت افکار روی رفتار مردم تاثیر بگذارد، باید نگاهی به مقوله مدیریت خیال آدم‌‌ها داشته باشد تا از این زاویه رفتار آنها را مدیریت کند». علیرضا پناهیان، خطیب معروف هم تاکید کرد: «وقت آن رسیده است که جلوی چهارتلقی از دین را بگیرید. اول، تلقی عقیدتی از دین. دوم، تلقی اخلاقی از دین. سوم، تلقی احکام از دین و چهارم، تلقی عشقولانه از دین. وقت آن است که تلقی عقلانی از دین را در جامعه جا بیندازید.» محمدجواد لاریجانی هم اظهار داشت: «ناموس ما در صداوسیما «قول سدید» است. یعنی هیچ‌وقت نباید از این ارزش عدول کنیم. قول سدید چهارویژگی دارد؛ اول سخن حق است، یعنی به هیچ‌عنوان دروغ نمی‌‌گوییم. رکن دوم، نیت ما از بیان سخن‌حق هم باید حق باشد، اینجا حق به معنای درستی فعل است. سوم، روش‌بیان ما هم حق‌‌مدارانه است، یعنی نیت خوب، باید با روش خوب همراه باشد. رکن چهارم هم اینکه نتیجه سخن‌حق، برای راه‌حق مثبت باشد. حجت‌الاسلام سیدمحمد مهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم‌اسلامی قم هم تاکید کرد: «رقبای ما امپراتوری هنری و رسانه‌‌ای غرب است که جهان را به سمت آرمان‌‌های خودشان و تصویری که از آینده دارند حرکت می‌‌دهند.» مجید شاه‌‌حسینی، پژوهشگر و مدرس سینما با اشاره به اینکه جامعه‌‌ای که محصول فضای مجازی است حوصله برنامه بلند معرفتی در تلویزیون را ندارد، بر ساخت برنامه‌‌های کوتاه اما جذاب معرفتی تاکید کرد. علیرضا شجاعی‌زند، جامعه‌شناس هم مهم‌‌ترین وظیفه صداوسیما را دفاع از نظام دانست. امیرحسین بانکی‌‌پور، عضو هیات‌علمی دانشکده الهیات دانشگاه اصفهان بر نقش صداوسیما در تبیین سیاست‌‌های جمعیتی تاکید کرد.

تحول بدون مخاطب‌شناسی!

در سایت ستاد تحول رسانه‌ملی آمده که رسانه‌ملی باید دانشگاهی برای ارتقای سطح آگاهی و معرفت عمومی باشد، آوردگاهی برای مقابله با امواج خصمانه‌‌ تحریف و تفتین شود، آسایشگاهی برای بهره‌مندی چشم و دل همگان از جلوه‌‌های زیبایی و هنر باشد، قرارگاهی برای پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور شود، هویت‌محور و عدالت‌گستر باشد. همین شاخص‌ها را اگر برای سنجش عملکرد این رسانه در کنار چیدمان چهره‌‌هایی که در این اتاق‌فکر حضور دارند لحاظ کنیم به این نتیجه می‌‌رسیم که مساله صرفا برسر بایدها نیست؛ اینکه رسانه‌ملی باید این باشد و آن نباشد. بیش از این باید مشروعیت و اعتمادملی نسبت به خود را ترمیم کند. نمی‌‌توان از لزوم اندیشه و تفکر در رسانه‌‌ای حرف زد که افکار عمومی نسبت به آن بی‌‌اعتماد است. رسانه بیش از تولید هر محتوایی به جلب اعتماد مخاطب نیاز دارد. ابتدا باید مخاطبی وجود داشته باشد که به پیام‌‌های یک رسانه اعتماد داشته باشد تا بعد بتوان به ارتقا و اعتلای فکری او اندیشید. در حال حاضر رسانه‌ملی با بحران مخاطب همراه است چنانکه مجبورشد دو تا از شبکه‌‌های تلویزیونی خود را تعطیل کند. اگر قرار است اتاق‌فکر و ستاد تحول کاری کند، قطعا آنچه باید در اولویت برنامه‌‌ها و سیاست‌‌های آن باشد، تمهیدات و تدابیری برای بازگشت مخاطب و جلب‌اعتماد اوست. این امر قطعا نیازمند حضور کارشناسان و متخصصان علوم ارتباطات، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و البته برنامه‌سازان موفق تلویزیونی است که توانایی تولید برنامه‌‌های پرمخاطب را داشته باشند. در میان افراد و شخصیت‌‌هایی که دور میز ستادتحول صداوسیما جمع شده‌‌اند کدام‌یک کارشناس رسانه است و مخاطب‌شناسی می‌‌داند؟ کدام‌یک فهم علمی از رسانه و سازوکارهای آن را دارد؟ کدام‌یک از آنها خودش اگر در مقابل قاب تلویزیون بنشیند و حرف بزند می‌‌تواند مخاطب را جلب کند؟

تحول یا تحکیم؟

آنچه در سخن این افراد درباره لزوم تحول رسانه‌‌ای و رفع گسل اندیشه‌‌ای عنوان شده بیشتر بازنمایی سیاسی-ایدئولوژیک یک گفتمان خاص بوده تا هم‌افزایی برای ظرفیت‌سازی‌‌های تازه برای غنی‌‌تر کردن سویه‌‌های فکری و اندیشه‌‌ای صداوسیما. آنها از گفتمانی حرف زدند و می‌‌زنند که سال‌ها بر این سازمان حاکم بوده و بحران مخاطب و گسل اندیشه‌‌ای را بر این رسانه تحمیل کرده است، چطور می‌‌توان با رجوع به همین افکار و راه طی‌شده شکست‌خورده، به شکوفایی و احیای این رسانه دست یافت؟ اگر قرار بر تحولی تازه است، نمی‌‌توان بر مدار تفکر پیشین به این هدف رسید. تحول تازه به افکار و اندیشه‌‌های تازه نیاز دارد، نه بازتولید گفتمان پیشین به زبان تازه. آنها که امروز به اتاق‌فکر صداوسیما دعوت می‌‌شوند، همان‌‌هایی هستند که سال‌ها خط‌وربط فکری این رسانه را رقم زده و جهت داده‌اند. اگر قرار بود تحولی رخ دهد، تاکنون داده بود! مساله بر سر حذف یا ناکارآمدی این تیم و طیف نیست، مساله لزوم حضور افکار، اندیشه‌‌ها و اندیشمندان تازه در این جمع است برای اینکه امکانی برای تضارب افکار و آرا فراهم شود تا از دل آن بتوان راهی به تحول پیدا کرد. به‌نظر می‌‌رسد این رویکرد یک‌دست شدن قدرت در ستاد تحول صداوسیما هم در حال بازتولید است. درحالی‌که استفاده از یک طیف مشخص فکری و سیاسی خودش نقض‌غرض نام رسانه‌ملی است. خود مشکل را نمی‌‌توان به‌مثابه راه‌حل به‌کار بست؛ نه‌تنها گره‌گشاه نخواهد بود بلکه باعث تداوم و بسط گره‌افکنی خواهد شد. گسل اندیشه در صداوسیما، یعنی امکان طرح و بیان اندیشه‌‌های مختلف، در این رسانه مسدود شده و بدیهی است بهره‌مندی از یک گفتمان خاص، تداوم و عمیق‌‌تر شدن این گسل خواهد بود، نه رفع آن. تلویزیون حتی تحمل مجری یا کارشناس خود که نقد و تحلیلی متفاوت از آنچه مانیفست این رسانه است بیان می‌کند را ندارد. حتی بین کارشناسان مذهبی حجت‌الاسلام محمدرضا زائری و نقویان را ممنوع‌التصویر کرده، اما پناهیان را به‌عنوان اندیشمند در حلقه ستاد تحول خود به‌کار می‌‌گیرد! چطور می‌‌توان به تحول در رسانه‌‌ای امیدوار بود که تحمل شنیدن صدای متفاوت حتی میان روحانیان و اساتید دانشگاهی که خود به رسانه‌‌‌‌اش دعوت کرده را ندارد؟ هنوز ممنوع‌الکاری محمدرضا حیاتی را به‌عنوان گوینده قدیمی خبر به دلیل نظراتش درباره یک خواننده از یاد نبرده‌ایم. چطور رسانه‌‌ای که حیاتی را بعد از 30سال به دلایل شخصی ممنوع‌الکار کرده، می‌‌تواند حیات خود را با تحول گره بزند و احیا کند! آنچه در چشم‌انداز این ستاد می‌‌توان دید، نه تحول اندیشه که تحکیم ریشه‌‌های فکری خود است؛ وگرنه نمی‌‌توان بدون تحمل اندیشه‌‌ها به تحول اندیشه در رسانه رسید.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی