آن مرد از تئاتر آمده بود
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
به بهانه درگذشت اسماعیل شنگله
کارنامه او چنان بود که گویی صورتش با صحنه تئاتر گره خورده و سبقهاش را با تار و پود تئاتر میتوان صورتبندی کرد. گرچه اسماعیل شنگله مدیومهای دیگری را هم تجربه کرده بود و چهبسا مردم او را با حضور گزیدهاش در سینما و تلویزیون به ویژه دو مجموعه «رعنا» و «عطر گل یاس» به یاد میآورند، اما این حضورهای بهیادماندنی در برابر کارنامه پرعقبه و سابقه تئاتریاش بسیار کوتاه است. گویی شنگله هیچگاه ایمان و دلبستگی خود به تئاتر را از دست نداده بود و همواره به آن دغدغه و مشغله داشت. مروری بر کارنامه پربار او مؤید همین معناست. کافیست در راهروهای تئاتر شهر قدم بزنید و پوسترهای قابشده بر دیوار آنجا را ببینید. نام و عکس او را بر اغلب این پوسترها میتوانید ببینید. او یکی از پرکارترین و کاربلدترین تئاتریهای ایران بود که به آن عشق میورزید. اوج فعالیتهای تئاتری او به دهههای 40 و 50 برمیگردد. جالب اینکه او وقتی قرار بود مقابل دوربین هم بازی کند گویی تلهتئاتر را بر سریال ترجیح میداد و حضورش در تلهتئاتر چه در مقام بازیگر و چه به عنوان کارگردان پرشمارتر از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی بود. در این میان سه تلهتئاتر «غرور زندگی»، «پزشک دهکده کوکونیان» و «بعد از سی سال» که حاصل همکاری او با استاد علی نصیریان بوده در کارنامه حرفهای او میدرخشد. البته میتوان به این کارنامه درخشان، آثار دیگری همچون «ماه پنهان است»، «کسب و کار آقای فابریتزی»، «تاجر ونیزی»، «قطار ارواح»، «قضیه اوپنهایمر»، «دست بالای دست» و «شیلی» را هم افزود. اسماعیل شنگله در سینما هم گزیدهکار بود و با وسواس دست به انتخاب میزد. گرچه کمتر در آثار سینمایی بازی کرده اما وقتی قرار بود بازی در فیلمی را بپذیرد تن به هر کاری نمیداد که حاصلش حضور او در دو فیلم «دایره مینا» داریوش مهرجویی و «سگکشی» بهرام بیضایی را میتوان گواه بر این مدعا دانست. با این حال تعلق خاطر و عشقی که به عرصه تئاتر داشت موجب شد که او تنها 8 فیلم سینمایی در کارنامهاش داشته باشد و هیچگاه سینما را به تئاتر ترجیح نداد. چنان به تئاتر عشق میورزید که سفرهای زیادی برای تماشای تئاتر به اروپا میکرد. در دو دهه اخیر کمتر در سریالهای تلویزیونی حضور مییافت و معتقد بود: «سوژههای تکراری و شتابزدگی و عجله در تولید محصولات دلیل کاهش کیفیت و جذابیت فیلمها و سریالهای تلویزیونی است». او در مصاحبهای صراحتا گفته بود: «کمکاری اثربخش را به پرکاری ترجیح میدهم.» دیسیپلین و نظم و ترتیب او همواره در ظاهرش هم پیدا بود که او را به مردی جنتلمن بدل میکرد و هنرمندی که در کارش جدی است. شاید سابقه تحصیلش در دبیرستانهای ناصرخسرو، دارالفنون، رشیدیه و اقبال را بتوان پشتوانه این وقار و اقتدار دانست. اسماعیل شنگله همچنین به گواه شاگردانش، مدرس توانمندی در عرصه بازیگری و تئاتر بود که به ویژه سیستم بازیگری استانیسلاوسکی را درخشان تدریس میکرد. او از دوستان هما روستا بود و شیوه تفکرش در تئاتر به استاد حمید سمندریان قرابت و نزدیکی زیادی داشت. شاید همین همت و جدیت او در عرصه تئاتر و بازیگری بود که همواره به نسل جوانتر توصیه میکرد که در تجربه این مسیر، با وسواس و سختگیری قدم بردارند. جایی گفته بود:«من نمیتوانم منکر این بشوم که جوانان امروز بااستعدادتر از ما هستند، اما خدا کند که خودشان را نفروشند و هرز نروند. امروزه میبینیم که جوانان بازیگر ما برای تامین زندگی خود در آگهیها شرکت میکنند. آگهی برای کسی است که کارش آگهی است، اما برخی از تازهکارها به دنبال این کار رفتهاند.درست است که استعداد دارند اما از لحاظ دانش و سواد باید پیشرفت کنند و جلوتر باشند. مهمترین نکتهای که این جوانان باید بدانند این است که امثال عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز و... یکشبه نخبه نشدهاند و رفته رفته و در طول مسیر پخته شدهاند.» اسماعیل شنگله بدون شک یکی از چهرههای ماندگار تئاتر ایران است که باید کارنامه او را کاوید و به مثابه الگویی موفق برای نسلهای بعدی تدریس کرد. یادش جاودان