آزمونوخطا با جیب ملت
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
اگر نیت صداوسیما اصلاح باشد، گامهای بعدی بسیار مهمتر است
1 |
پارسال برای برگزاری پویش کشوری در وزارتخانهای با یکی از مدیران ارشد صداوسیما جلسه داشتیم که چطور از ظرفیتهای این سازمان استفاده کنیم. پویش بودجه خیلی محدودی داشت و صداوسیما هم اگرچه قرار بود بابت پخش از پویش هزینهای دریافت نکند، اما هزینه تولید محتواهایی که بشود از صداوسیما منتشر شود بهعهده پویش بود. استدلال کردیم که مخاطبان صداوسیما امروز از یک اینفلوئنسر میلیونی در اینستاگرام کمتر است و صرف این هزینه تولید آن هم برای محتوایی که درنهایت از معنا تهی میشود و با مخاطب نمیتواند ارتباط برقرار کند، منطقی نیست و کلا عطای پخش از صداوسیما را به لقایش ببخشیم. مدیر سازمان برآشفت که چنین نیست و صداوسیما همچنان پرطرفدارتر از هر رسانه دیگری است. اطلاع کم جناب مدیر از سازوکار بدیلهای رسانههای رسمی تعجببرانگیز بود. آنهم درحالیکه همین صداوسیما بودجههای زیادی را بهاصطلاح خرج پژوهش، افکارسنجی و آیندهپژوهی میکند. بگذریم که مدیران وزارتخانه میزبان هم از برآشفتهشدن جناب مدیر، آشفتهحال شدند و سعی کردند با دلجویی از ایشان امکان پخش در صداوسیما را هم از دست ندهند. طبیعتا امکان سنجش دقیق اینکه چه میزان از مخاطبان پویش بهواسطه صداوسیما با پویش آشنا شدند وجود نداشت، خلاف رسانههای بدیلی چون شبکههای اجتماعی. اما درنهایت میشد حدس زد که هزینه و انرژی را اگر در جایی غیر از صداوسیما مصرف کرده بودیم، عایدی بیشتری برای پویش داشت.
2 |
چندی پیش به دعوت دوستی در یک اتاق پرطرفدار کلابهاوس شرکت کردم تا درباره بحران در تلویزیون صحبت کنیم. مناسبت آن بحث حذف سروش صحت از برنامه کتابباز بود و مدیران «دلسوز» سابق، با ادبیات خاص خودشان، ادبیاتی که اگر چند واژه نهادینه، فرهنگسازی و... را از سخنانشان بگیرید دیگر حرفی برای گفتن ندارند، همه در تقلا بودند تا مدیران فعلی را راهنمایی کنند. میگفتند تعلل کنید چنان شود و چنین. مایه تعجب بود که چنانوچنین خیلیوقت است که شده و این حرفها برای صداوسیمایی که فرصت را از دست داده دیگر فایده ندارد. در آن اتاق گفتم که دیگر کار از کار گذشته است. در دنیای امروز عمر تلویزیون به این معنا، در حال پایان است؛ اینکه کنداکتوری را شما از پیش تعیین کنید و هرآنچه صلاح میدانید برای مخاطب پخش کنید. مخاطب هم هیچ گزینه دیگری نداشته باشد و ناچار پای برنامههای شما بنشیند. جهان رسانه، رسانهای از جنس تلویزیون، به سمتی رفته که حتی در دریای تنوع انتخاب میان برنامههای مختلف، مخاطب میتواند پایانبندی خود را در داستانها انتخاب کند یا در بسیاری از برنامهها بهعنوان بخشی از کلیت اثر درگیر شود.
3 |
خبر آمد که شبکه شما و ایرانکالا تا چند روز دیگر تعطیل میشود. آزمون و خطایی دیگر با سرمایه ملت. تعطیل شدن ایرانکالا یک نشانه دیگر هم برای ما دارد. ایرانکالا شبکه تخصصی اقتصادی است که برای تعامل با کسبوکارها، صنعت و شرکتها شکل گرفته بود. آنچه میدیدیم و میشنیدیم هم حکایت از این داشت که در یک مسیر خودبسنده به این معنا که نه فقط خرج خود را دربیاورد که برای سازمان هم درآمدزایی داشته باشد. تعطیل شدنش نشان میدهد ساختارهای صداوسیما چقدر عقب است که در انحصاریترین حالت ممکن تلویزیونی هم نمیتواند از پس خود بربیاید. حتی اگر دستش برای جذب اسپانسر در تمام طول روز و تمام برنامهها باز باشد. مقایسه کنید با یک اینفلوئنسر اینستاگرامی که با امکانات حداقلی همه شرکتهای بزرگ را جذب میکند و به درآمدزایی نجومی بهقولمعروف میرسد. بعد شبکهای که قرار بود در صداوسیما درآمدزایی کند، از پس خودش هم نتوانست بر بیاید.
4 |
با لقلقه مدام کلماتی مانند «همافزایی»، «گفتمانسازی» و «سند تحول» که جز به ابتذال کشیدن این مفاهیم کارکرد دیگری ندارد، نمیتوان در وضعیت رسانهای بسیار پیچیده امروز موفق بود و از جیب خالی مردم خرج رویاپردازیها کرد. بهنظر هرچند دیر، هرچند با صرف هزینههای هنگفت، عقلانیت حداقلی حاکم شده و به این نتیجه رسیده است که صداوسیمای عریض و طویل اما بدون مخاطب حتی برای بسط خوانش رسمی هم کاربردی ندارد. اگر این اقدام را به نیت خیر بگیریم گامهای بعدی اصلاح خیلی میتواند به بحران صداوسیما کمک کند و این نهاد را از یک پروژه شکستخورده دور کند. گامهایی چون فهم پیچیدگیهای امروزی رسانه و استفاده از افراد متخصص و باسلیقه. تا چه شود!