| کد مطلب: ۶۲۷

آخرین قاب یک عکاس

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درباره بابک برزویه

شاید این از سر اتفاق نبود که بابک برزویه در آستانه روز جهانی عکاسی با این جهان وداع کند. او با عکس‌‌هایی که گرفته بود جهانی را در حافظه تصویری ما ثبت کرد که ماندگار خواهد بود. راز ماندگاری بابک برزویه البته نه درهنرش که در مهربانی و رفتار خوشش بود که همه از او به نیکی یاد می‌‌کنند. مصداق این سخن سعدی که مرد نکونام نمیرد هرگز. او با عکس‌هایش، هم هنرمندان دیگر را جاودان کرد و هم خودش جاودان شد. راز جاودانگی هنر را باید در همین خاصیت جست. امیر عابدی، دوست و همکارش می‌‌گوید: «چشم‌‌های او هنگام کما باز بود، اما هیچ‌جا را نمی‌‌دید و فکر می‌‌کردم انگار دوربینی است که در آن فیلم ندارد. این مجالی برای بابک بود تا آرام‌آرام از دنیا سفر کند زیرا او نمی‌‌توانست به‌راحتی چشم بر این دنیا ببندد». آنها که صفحه او را در فضای مجازی دنبال می‌‌کردند، می‌‌دانند که او چگونه مشتاقانه قاب‌‌هایی جذاب از زندگی و جهان پیرامون ما را به نمایش می‌‌گذاشت تا زیبایی‌‌های جهان را با دیگران به اشتراک بگذارد. رد این زیبایی اما به همان قاب‌‌ها ختم نمی‌‌شد که پیش از این در قلبش ثبت شده بود. او بیش از عکس‌هایش، مهربانی و لبخندش را با دیگران به اشتراک می‌‌گذاشت، چنانکه سیف‌‌الله صمدیان عکاس و فیلمبردار باسابقه سینما درباره‌اش گفت: «او برای من «بابک خرم‌‌کار» بود. در زمانه‌‌ای که نسل او به جایگاه اصلی خود نرسیده‌‌اند و به‌خاطر سیاست‌‌زدگی‌‌های مفرط، انگیز‌‌ه‌‌ای هم نداشتند، او همه این محدودیت‌‌ها را کنار زد و فکر نمی‌‌کنم کسی از دوستان او را بیکار دیده باشد. بابک غرزدن‌‌ها و تنبلی‌‌ها را کنار زد». بابک برزویه نه‌فقط در گفت‌وگو با دیگران گشوده بود که برای گره‌گشایی از مشکلات صنفی همکاران خود هم در صف اول قرار داشت. چنانکه افشین شاهرودی، عضو شورای‌عالی خانه هنرمندان ایران و عضو انجمن عکاسان ایران درباره او گفت: «سخت است از کسی حرف بزنیم که در انجمن عکاسان هربار به مشکلی برمی‌‌خوردیم، او را گره‌گشا می‌‌دیدیم». بابک برزویه به حرفه‌اش عشق می‌‌ورزید. شاید عشق او به هنر عکاسی، سینما و همه اینها از عشق عمیق‌ترش به ایران برمی‌آمد؛ به هنرایران زمین که موجب شد همواره حتی در شرایط سخت و بحرانی هم باانگیزه و انرژی به کارش ادامه دهد و هیچ‌گاه خسته و دلسرد نشود. برادرش آرش برزویه می‌‌گوید: «سال قبل عکسی از بابک در جشنواره‌‌ای اسپانیایی برگزیده شده بود و توانست در مدت‌کوتاهی ویزا بگیرد، من با تعجب به او گفتم آیا می‌‌توانی تنها در این سفر از پس زبان اسپانیایی بربیایی، او گفت مهم این است که به نمایندگی از هنر ایران در این مراسم حضور داشته باشم و نام ایران در مراسم، بهتر منعکس شود». بابک برزویه عکاسی بیش از 40 فیلم ایرانی را در کارنامه خود دارد و در برخی از آنها بازیگری را هم تجربه کرد ازجمله «یکی بود یکی نبود» ایرج طهماسب و «کمکم کن» و «سفر به چزابه» مرحوم رسول ملاقلی‌پور که به‌خاطر این آخری، سیمرغ بلورین بهترین عکاسی فیلم و دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را در سال 75 به‌دست آورد. برزویه عکاسی چندمنظوره و چندبعدی بود که هم در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر و هم در عکاسی مطبوعاتی حضور داشت و آثار ماندگاری از خود به‌جای گذاشت. او عکاسی نزدیک به 30مجموعه تلویزیونی را هم به‌عهده داشت؛ ازجمله مجموعه طنزهای «شب‌های برره»، «باغ مظفر»، «مرد هزارچهره» و «شمس‌العماره» به کارگردانی مهران مدیری را. درواقع او در سه‌حوزه «عکاسی هنری»، «عکاسی صنعتی» و «عکاسی خبری» فعال بود و از سال ۱۳۹۱ با فیلم‌برداری و کارگردانی فیلم تئاتر وارد دوره جدیدی از فعالیت‌‌های خود شده بود که حالا ناتمام مانده. به همه این هنرها باید مدرس عکاسی بودن را هم اضافه کرد که به‌گفته شاگردانش در تدریس عکاسی هم بسیار باانرژی و خلاق بود و غیر از تکنیک عکاسی، عشق به هنرعکاسی و ذوق آن را هم در شاگردانش برمی‌انگیخت. من این روزها اما بیش از همه به پدر بابک برزویه می‌‌اندیشم که همچون دکتر عالم(مسعود رایگان) فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» متخصص و جراح مغز و اعصاب بود و خیلی‌‌ها را از مرگ حتمی نجات داد، اما نتوانست برای عارضه مغزی پسرش کاری بکند و دچار استیصال شده بود. همینطور به بابک برزویه فکر می‌‌کنم که نه‌فقط با دوربین‌اش که با اخلاق خوب‌اش خاطره ساخت و جهانی خاطره‌انگیز برای ما به‌جا گذاشت و در روز جهانی عکاسی به خاطره‌‌ها پیوست. یادش جاودان

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی