شفقت
با گذشت بیش از یکصد روز از حرکتهای اعتراضی و با فروکش کردن نسبی آنها، پرسش محتوم از سرانجام کار هر روز برجستهتر میشود.

مسعود سپهر
جامعهشناس سیاسی
با گذشت بیش از یکصد روز از حرکتهای اعتراضی و با فروکش کردن نسبی آنها، پرسش محتوم از سرانجام کار هر روز برجستهتر میشود. واقعیتی که برای همه بهصورت شهودی عینیت دارد و در پیمایشها و پژوهشهای تجربی هم تایید شده است، نارضایتی اکثریت قاطع شهروندان از شرایط موجود با علل و انگیزههای مختلف است. سقوط آزاد اقتصادی طبقات متوسط و فرودست در نتیجه رکود و تورم و تحریم و سوءمدیریت، ناامیدی و بیاعتمادی فراگیر و افول سرمایه اجتماعی، گسترش شکاف نسلی و بحران سبک زندگی همراه با بحرانهای زنجیرهای محیطزیستی و بینالمللی، خبرهای بزرگنماییشده همه آنها در رسانههای متکثر و ناهمگن، حبابهای اطلاعاتی جداگانه ایجاد میکند و حکایت از آن دارد که فروکش کردن ماجرا در خیابان به معنی پایان ماجرا نیست. اگر به تاریخ برگردیم در همه جوامع همواره تعارضات بین گروههای مختلف انسانی وجود داشته است. گمان نمیکنم بتوان در همه ادوار تاریخ زمانی را یافت که در آن از جنگ و شورش و کشتار و اختلاف خبری نبوده باشد اما همه این نزاعها بیپایان نبودهاند و بهنحوی فیصله یافتهاند. تاریخ به ما میگوید که همه تنازعات بهصورت یکی از این چهار شکل به
فرجام رسیدهاند:
۱ گاهی یک طرف منازعه توانسته است با نابود کردن همه ظرفیتهای طرف دیگر به چنان موقعیت مسلطی دست یابد که او را وادار به تسلیم بدون قیدوشرط کند. طبعاً هرکس جنگی را شروع میکند در ابتدا با همین نیت وارد میدان میشود اما در بیشتر موارد چنین امکانی وجود ندارد و علیالوصول در درازمدت نابودی کامل و پیروزی مطلق یک گروه انسانی، امری نزدیک به محال است. در شرایط موجود جامعه ایران هیچیک از طرفین قادر به نابودی طرف دیگر نیست.
۲ پایان موقت منازعات معمولاً با یک آتشبس شکل میگیرد. آتشبس در واقع بهمعنای حل هیچ مسئلهای نیست و تنها فرصتی برای تجدید قوا و شروعی دیگر است. آتشبس میتواند فرصتی طلایی برای میانجیگری و گفتوگو و در نهایت سازش طرفین باشد. آرامش نسبی این روزها، حداکثر آتشبسی موقت است که اگر به سازشی پایدار نینجامد، حتماً طوفان دیگری در پی دارد.
۳ پیمان صلح که در آن، طرفین منازعه سعی میکنند در یک شرایط مرضیالطرفین و برد-برد، با اجتناب از خشونت و تخریب بیشترین منافع را کسب کنند. وجود نیروهای میانجی و مورد قبول طرفین در نیل به سازش نقش اساسی دارد. پایداری صلح موکول به احساس برد و رضایت طرفین از تامین حداقلها و بهرسمیت شناختهشدن توسط طرف دیگر است و الا کیسی بیش از یک آتشبس طولانی
نخواهد بود.
۴ پایان منازعه در شرایط آرمانی، فراگیر شدن دوستی و محبت است. تفاوت انسان با سایر جانوران در حاکمیت اخلاق است. اصل طلایی اخلاق یعنی آنچه به خود نمیپسندی بر دیگران روا مدار، مبتنی بر برابری ذاتی همه انسانها و دیگردوستی بدون تبعیض است. ارسطو بهعنوان پدر علم سیاست آن را شریفترین فن میداند زیرا بنیادش بر اخلاق است. شفقت نسبت به همنوع بهویژه از جانب آنان که توانایی بیشتری دارند، منازعات را از ریشه برطرف میکند. در صد روز گذشته غایب اصلی خیابانها، پاسگاهها و دادگاهها از هر دو سو اخلاق و شفقت بود. پذیرش اینکه همه از انسانیت بهره برابر داریم و حق، در انحصار هیچکس نیست اولین گام در مهربانانه دیدن یکدیگر است. گفتهاند بخشش از بزرگتر است و برداشتن گام اول بهسوی صلح و دوستی نشانی آشکار است از بزرگی و بزرگواری؛ که فرصتها چون برق
در گذر است.