خالی بندی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
یک شهروند برزیلی را در نظر بگیرید. هزینه سفر به قطر و تماشای مسابقات تیم محبوبش، برای او نزدیک 20هزار دلار است. حالا یک پیشنهاد جایگزین به او ارائه میشود که به جای سفر به قطر، به ایران بیاید و برای هر مسابقه به دوحه بازگردد. با این کار این مسافر برزیلی، باید ابتدا به قطر یا امارات سفر کند و از آنجا به تهران بیاید چون فعلا پرواز مستقیمی بین تهران و ریودوژانیرو برقرار نیست. درواقع هزینه سفر او افزایش مییابد. لذا ناچار است هزینه هتلاش را کاهش دهد. هزینه اقامت در یک هتل مجهز در قطر برای 10شب، پنجهزار دلار میشود ولی در تهران میتواند با شبی سه دلار، در یک مسافرخانه در ناصرخسرو اقامت کند. صبح با اتوبوسهای تندروی بیآرتی و مترو، خود را به فرودگاه امام(ره) برساند، بعد از گذشتن از گیتهای بازرسی و چک کردن محتویات گوشی، سوار هواپیما شود، مسابقه فوتبال را تماشا کند و شب دوباره به تهران بازگردد و در مسافرخانه، منتظر بازی بعدی تیمش باشد. (چون خیابان گشتن و عکس گرفتن ممکن است برای او دردسرهای جدی ایجاد کند) طبیعتا اگر این مسافر بخواهد در یک هتل مجلل در تهران یا کیش اقامت کند، باتوجه به هزینه رفتوآمد، از نظر اقتصادی صرفه چندانی نخواهد داشت.
مقامات ورزشی، گردشگری، وزارتخارجه و.... ایران سه، چهار سال است که به این جمعبندی رسیدهاند و انتظار دارند که مسافران جامجهانی در ایام مسابقات در ایران اقامت کنند. یعنی دل بسته توریست خارجی مادرمردهای هستند که برای یکی، دو هزار دلار کاهش هزینه، اقامت در ایران را به اقامت در قطر ترجیح دهد. گرچه واضح است اگر چنین توریستی هم پیدا شود، آورده مالی قابلتوجهی برای ایران نخواهد داشت و اساسا مسافری که برای سفر ورزشی و هواداری یک تیم فوتبال سفر میکند، علاقه زیادی به تماشای تختجمشید، چهلستون و بازار تبریز ندارد! اگر سوغاتی هم بخواهد بخرد همان فروشندگان ناصر خسرو، کارش را راه میاندازند.
مشخص نیست چرا چهارسال است مدیران ورزشی و گردشگری ایران دنبال این قضیه بودند و میگفتند، تماشاگران جامجهانی را به تهران میکشانند. البته در ابتدا ادعا شده بود، ایران میزبان بعضی مسابقات جامجهانی خواهد شد. این ادعا و تقریبا پوچ بودن آن از همان ابتدا مشخص بود. مثلا جامجهانی بعدی که قرار است در سه کشور برگزار شود، از همین امروز مشخص است چه شهرها و ورزشگاههایی قرار است میزبان مسابقات باشند. در تاریخ جامجهانی هم سابقه نداشته کشوری میزبان بعضی بازیها باشد. اصولا کسانی که این ادعا را میکردند با خودشان فکر نمیکردند وقتی کشوری هشتورزشگاه جدید ساخته است، چه نیازی دارد در ورزشگاه نیمقرن قبل ساختهشده، مسابقهای را برگزار کند. مدعیان عزیز ایرانی بعد از ادعای خود کوتاه آمدند و گفتند، بعضی تیمها میتوانند از ایران بهعنوان محل استراحت استفاده کنند. بعد هم گفتند، زیرساخت لازم برای تماشاگران فراهم است که در ایران با هزینهای کمتر، اقامت کنند و هر روز با کشتیهای تندرو و هواپیما به قطر بروند و برگردند. این حرفها را هم یکفرد بیکار و بیمسئولیت نگفته. «کارگروه» تشکیل شده از حضور مدیران ارشد وزارت ورزش و گردشگری و امور خارجه. در دولت قبل مطرح شده و دولت فعلی هم گفته، عجب فکر خوبی! ضرغامی حتی رفته و مذاکره کرده! حالا که 10روز به جامجهانی مانده، اول گفتند هیچ گردشگری حاضر به سفر به ایران نشده، بعد گفتند اساسا قطر اجازه ورود قایقهای تندروی ایرانی را نمیدهد، درنهایت هم گفتند فرودگاهها هم مشکل دارند و هیئتدولت چند روز قبل دستور داد به صورت فوری، مشکلات فرودگاههای کشور رفع و رجوع شود.
دروغ گفتن، خالی بستن و لاف آمدن، عادت مشترکی است. اما دروغ گفتن هم سلسلهمراتب دارد. مثلا فردی که فوتبال بازی میکند ممکن است بلوف بیاید و بگوید بازیکن بزرگی در حد تیمهای لیگ برتر ایران بوده یا یک سطح بیشتر بلوف بیاید و بگوید به تیمملی دعوت شده. حتی ممکن است ادعا کند از بازیکنان بزرگ فوتبال، بازی بهتری ارائه میداده و حقش در فوتبال خورده شده یا مصدوم شده یا هنوز کشف نشده. همه اینها را میشود گوش داد. خیلی از مردم این ادعاها را در تاکسی، قهوهخانه و جاهای دیگر میشنوند و با یک لبخند از کنار آن عبور میکنند. عموم مردم حوصله بهچالش کشیدن اینها را ندارند. اما اگر کسی که ادعا کرده فوتبالیست بزرگی است، اضافهوزن داشته باشد یا چشمانش عینکی باشد یا سنش بالا باشد، احتمال دارد شنونده واکنشی به این دروغ آشکار داشته باشد. شنیدن بعضی حرفهای بیپایه و ادعاها، توهین به شعور انسان است.