| کد مطلب: ۸۲۶۰

دشمنِ دشمنِ من

دربارۀ شگفتی‌های ادامه‌دار یک مناظره

دربارۀ شگفتی‌های ادامه‌دار یک مناظره

در میزگردی یک اقتصاددان، یک حقوق‌دان و یک استاد تاریخ دربارۀ مصدق و کودتای ۲۸مرداد صحبت می‌کنند. بوالعجب که تاریخ‌دان با تکیه بر اسناد تاریخی می‌گوید رخداد ۲۸مرداد مسلماً کودتا بوده است و آن دو حقوقدان و اقتصاددان سفت ایستاده‌اند که مصدق را پهلوی دوم، قانونی عزل کرده است. این تنها نکته عجیب این مناظرۀ دو به یک نیست. همانطور که پیش‌تر دیگرانی هم نوشته‌اند هم‌داستانی اقتصاددانی از منتهی‌الیه آنچه در جهان به راست معروف است با پسر آیت‌الله کاشانی با آن سابقه و شهرت هم جای تعجب بسیار دارد. احتمالا این همدلی مصداق عبارت «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» است.
باری، برای فهم چراییِ دفاع پسر آیت‌الله کاشانی از سرنگونی مصدق، نیاز به مداقه چندانی نیست. تعجب از برگزارکنندگان جلسه یا روزنامه‌نگارانی است که از ایشان که مشخصاً سوءگیری نسبت به این رخداد دارد، دعوت می‌کنند تا از خلال سخنانش به حقیقت پی ببرند. جز این پرسش اساسی از جناب غنی‌نژاد و دیگرانی که این روزها حمله به مصدق و کودتانبودن 28مرداد را بر سر زبان‌ها انداختند، این است که فراگیرشدن پاسخ شما با وضعیت امروز ایران چه‌نسبتی دارد؟
به فرض که اسناد منتشرشده ازسوی سازمان سیا آمریکا و ام‌آی‌سیکس انگلیس مبنی بر مداخله‌‌شان در کودتای ۲۸مرداد و سرنگونی دولت ملی مصدق هم توطئه‌ای ازجانب یاران مصدق و نفوذی‌های او در دل سازمان‌های جاسوسی و دولت انگلیس و آمریکا باشد، باز پرسش‌هایی اساسی‌ باقی می‌ماند، اثبات اینکه کودتایی در کار نبوده و محمدرضا پهلوی با اختیارات قانونی خود دولت مصدق را برکنار کرده است، با وضعیت امروز ایران چه نسبتی دارد؟ کدام گره را می‌گشاید؟ کدام راهبرد پیش‌پای گره امروز ایران می‌گذارد؟ تخطئه مصدق البته حرف دیروز و امروز این جریان نیست. گویی پروژه‌ای برای همیشه است. ازاین‌بابت نمی‌توان گفت که از پس حوادث یک‌سال اخیر جناب غنی‌نژاد به‌عنوان یکی از معروف‌ترین چهره‌های ضدمصدق، به فکر حمله به مصدق افتاده‌اند. سال‌هاست در دو روز -آخر اسفند و آخر مرداد- این دست سخنان که «پروژه اسطوره‌زدایی از مصدق» می‌توان آن را نام نهاد، تکرار و تکرار می‌شود. اما سال‌های اخیر بحث درباره مصدق متفاوت شده است. از روزی که عده‌ای در اعتراضات مردمی نام رضاشاه و خاندان پهلوی را به میان کشیدند تا امروز که رضای دوم پس از رخدادهای سال گذشته متوجه شده، باید کار سیاسی هم بکند و رهبرخودخوانده شود و درنتیجه سلطنت‌طلبی یا بهتر بگوییم پهلوی‌طلبی در حال بسط نظریه خود است. مراد اینکه، تخطئه مصدق و اینکه سرنگونی او کودتا نبود در وضعیت امروز بیش‌از هرچیزی به پروژه تطهیر خاندان پهلوی کمک می‌کند. پس می‌توان این نقد را به امثال جناب غنی‌نژاد وارد دانست که اگر مشغول کار پژوهشی و آکادمیک هستید، روال کار آکادمیک نیست که اقتصاددان به مباحث تاریخی یا حقوقی وارد شود. اگر هم که پروژه خود را یک پروژه روشنفکری می‌دانید، از ملزومات کار روشنفکری این است که تاثیر پروژه یا کنش خود را با تاثیری که بر لحظه اکنون سیاسی-اجتماعی دارد، بررسی کند. جریان سلطنت‌طلبی یا پهلوی‌طلبی که مشخصاً فرسنگ‌ها دور از دکتر غنی‌نژاد و تفکر ایشان هستند و البته دور از هرگونه عقلانیتی، بی‌شک از گفته‌های ایشان به‌نفع تطهیر خاندان پهلوی و تقویت ایدئولوژی خود استفاده خواهند کرد. بعید می‌دانم کینه مصدق آنقدری باشد که بتوان بر اصرار به آن از چنین نتیجه‌هایی چشم پوشید.
اما شگفتی‌های آن مناظره تمام‌نشدنی بود. ویدئویی اخیراً از همان جلسه بسیار وایرال شده است. ویدئویی که در آن مناظره، پزشکی در میان تماشاچیان بلندگو به دست می‌گیرد و چون یک استاد کارکشته تاریخ شروع به سخنرانی می‌کند و ایرادات بزرگی به دو سخنران منتقد وارد می‌کند. تسلط ایشان به‌عنوان پزشک بر تاریخ در ابتدا و دوم فن سخنوری عجیب است. آنقدر که کمتر جایی از مناظره و سخنرانی سه‌بزرگوار پیدا می‌شود که به تسلط و انسجام ایشان سخن گفته باشند. اینجا نقد را به خودم و همکارانم وارد می‌دانم؛ ما که سال‌هاست چند چهره را از چپ و راست برای خود بت کرده‌ایم، در حال سبقت از یکدیگر هستیم تا با آنها مصاحبه کنیم یا تریبون در اختیارشان قرار دهیم. ما که همیشه دنبال اسم‌ها بودیم، نه دنبال سخن تازه و قوام‌دار. ما که اگر آخرین حرف حساب این چهره‌ها مربوط به 30سال پیش باشد و بعدازآن دهه‌ها هم فقط حول آن چرخ زده باشند، باز هم دنبال آنهاییم تا تکرار مکررات کنند. هم ما هم آنان به بازنگری‌ای در خود نیاز داریم تا به کار امروز ایران بیاییم؛ البته اگر دغدغه ایران را داشته باشیم.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی