| کد مطلب: ۳۱۹۰

دردِ ایدئولوژیک دیدن همه چیز

دردِ ایدئولوژیک دیدن همه چیز

جسارت و دلیری و تهور هم مثل بسیاری دیگر از مفاهیم در هر دوره‌ای معنای خاص خودش را دارد و در حقیقت نسبت به وضعیتی که در آن قرار داریم، تعریف می‌شود.

mousavi

عبدالجواد موسوی

روزنامه‌نگار و شاعر

جسارت و دلیری و تهور هم مثل بسیاری دیگر از مفاهیم در هر دوره‌ای معنای خاص خودش را دارد و در حقیقت نسبت به وضعیتی که در آن قرار داریم، تعریف می‌شود. چه‌بسا آنچه امروز قهرمانانه نامیده می‌شود، فردا عملی خام و هیجانی و نابخردانه قلمداد شود و باز چه‌بسا کاری که امروز مورد تقبیح بسیاری واقع می‌شود، روزی دیگر کنشی حکیمانه و جسورانه نام گیرد. البته سخن گفتن روی کاغذ سهل است، اما در میانه هیاهوی کرکننده و غوغای عوام و خواص، اندیشیدن آن هم اندیشیدنی مصلحانه و خیرخواهانه فقط از افراد معدودی برمی‌آید. افرادی که تکلیفشان با خودشان روشن است و آن‌قدر خوب خودشان را تربیت کرده‌اند که نه با مدح دیگران نفس‌شان فربه می‌شود و نه با قدح دیگران از حق‌جویی و حق‌گویی ناامید می‌شوند. چنین مردمانی به جان دریافته‌اند سخن حضرت لسان غیب را که فرمود:
«فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی»
عزیزانی را می‌شناسم که به‌رغم فعالیت در روزنامه و فضای مجازی تا آنجا که امکان دارد پیگیر واکنش مخاطبان‌شان نمی‌شوند چراکه معتقدند اهمیت دادن بیش از حد به چنین چیزهایی آنها را از کار اصلی‌شان باز می‌دارد. می‌دانم دشوار است اما اگر این دشواری را بر خود هموار نکنیم، می‌شویم یکی از همین بس‌بسیاران. یکی از همین‌هایی که جرأت ندارند حتی مدل مویشان را انتخاب کنند.
یادم هست زمانی یکی از نهادهای مبلغ دینی نامه امام‌علی(ع) به مالک اشتر را در قالب کتابی منتشر کرده بود. پشت جلد یا روی جلد هم عکس داریوش ارجمند را زده بودند تا مخاطب کاملا متوجه شود امام نامه را به چه کسی نوشته بودند. این تصویر جهان سومی از هنرپیشه ‌جماعت چیز غریبی است. در همه جای جهان البته هنرپیشه‌ها و فوتبالیست‌ها و خواننده‌ها پرستش می‌شوند. در ممالک توسعه‌یافته شاید این پرستش جنون‌آمیزتر از ممالک توسعه‌نیافته باشد، اما فکر نمی‌کنم این‌قدرها هم این جماعت را جدی بگیرند. نه اینکه آنها جدی نباشند بلکه فکر می‌کنم کارکردشان و شأن و منزلت‌شان تا حدودی مشخص است. بازیگر چنان که از عنوانش پیداست بازیگر است و اگر کارش را خوب انجام دهد و روز و روزگار هم بر وفق مرادش باشد، ممکن است با اقبال خاص و عام مواجه شود، اما فکر نکنم فی‌المثل کسی راسل‌کرو را با گلادیاتور یکی بگیرد و از او توقع داشته باشد یک‌تنه بنیاد ظلم و ظالمان را براندازد. بر فرض هم که چنین تصوری وجود داشته باشد، این تصور بیشتر خاص نوجوانان و جوانان است و کم‌تر پیش می‌آید که آدم عاقل و بالغ و پخته، سلبریتی‌جماعت این‌قدر در نظرش بزرگ و اسطوره‌ای به نظر برسند. اینجا اما بازیگرجماعت انگاری باید همانی باشد که در فلان فیلم بود. به همین دلیل وقتی داریوش ارجمند پس از سریال «امام علی» در فیلم «آدم برفی» بازی کرد، مورد سرزنش خیلی‌ها قرار گرفت که چرا تصویر مالک اشتر را در ذهن عموم جامعه خراب کرده است. خود تلویزیون هم که این روزها با سلبریتی‌جماعت چپ افتاده است بامناسبت و بی‌مناسبت ارجمند را دعوت می‌کرد و از او می‌خواست تا درباره همه‌چیز صحبت کند. عامه مردم به کنار اما وقتی سیاستگذاران یک جامعه چنین تصویر نامربوطی از آدم‌های مشهور دارند دچار تناقض‌های عجیبی می‌شوند. فلان بازیگر یک پست اینستاگرامی گذاشته و بدوبیراه گفته. خب که چه؟ چرا باید از صدر تا ذیل مملکت بسیج شوند و جوابش را بدهند؟ از همه بدتر چرا باید فیلمی را که آن آقا یا خانم در آن نقش داشته توقیف کنند؟ چه ربطی به بقیه عوامل فیلم دارد؟ چه ربطی به فیلم دارد؟ چه ربطی به قصه دارد؟ ایدئولوژیک دیدن همه چیز باعث می‌شود تو حتی نتوانی معنی هنرپیشگی را بفهمی. باعث می‌شود تو حتی نتوانی بفهمی بازیگر کیست و بازی چیست و چه قواعدی دارد.
این نگاه باعث می‌شود تو از واقعیت فاصله بگیری و قواعد بازی را برهم بزنی و به جای تامل در کاروبار آنها که از تو موفق‌ترند به فکر آن بیفتی که چرخ را از نو اختراع کنی. یک نگاهی به دوروبرت بینداز و ببین در کجای دنیا هنرپیشه و فوتبالیست و خواننده تبدیل به معضل ملی شده‌اند؟ فکر کن چرا باید تیم ملی فوتبال فقط چنین حواشی عجیب‌وغریبی داشته باشد؟ فکر کن چرا چیزهایی که در جای دیگر سبب نشاط و سرگرمی و رونق اقتصادی می‌شوند در این‌جا کارکردشان عوض می‌شود و اصلا چیز دیگری از آب درمی‌آیند. فکر کن.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی