| کد مطلب: ۵۵۶۹

این کوزه را برای ما بگذارید

خطاب به روابط‌عمومی‌های دولتی و توصیه به شکستن خود، نه آینه

خطاب به روابط‌عمومی‌های دولتی و توصیه به شکستن خود، نه آینه

چندروز بیشتر از سال نگذشته و بیش از 10نامه به‌عنوان جوابیه از فلان سازمان، بهمان وزارتخانه و نهاد در روزنامه دریافت کرده‌ایم. جالب اینکه هر روز صبح که چشم باز کردیم، دست و روی ناشسته اولین‌چیزی که دیدیم، همین به‌اصطلاح جوابیه‌ها بوده است.

بعضی اوقات هنوز خودمان نسخه چاپی را ندیدیم که دوستان، جوابیه را آماده کرده‌اند و فرستاده‌اند برای ما تا {بنا بر قانون} در همانجایی که خبر، گزارش یا یادداشت را منتشر کردیم، منتشر کنیم.

البته که داشتن چنین مخاطبان راست‌کیشی باعث خشنودی است. مخاطبانی که از «الف» تا «ی» روزنامه را می‌خوانند و حتی کم‌اهمیت‌ترین مطلب (به‌زعم‌ما) را از قلم نمی‌اندازند، اما نوشتن جوابیه‌‌ها جز اینکه به‌قول یکی از همکاران، جای بسیار محدود ما را اشغال می‌کند، هیچ سودی برای سازمان متبوع‌شان ندارد.

اول اینکه ساختار شکلی جوابیه‌ها چنان است که احتمالاً جز خود نویسندگان، کمتر کسی رغبت می‌کند که آن را بخواند؛ جز ما که از سر ناچاری باید بخوانیم. تقریباً همه متن‌ها پر از غلط املایی و نگارشی است. بدتر از آن، ادبیات پرطمطراق و خودشیفته‌وار این جوابیه‌هاست. جمع این‌دو، خواننده متن را همان ابتدا پس می‌زند. حتی اگر ما کذب‌محض گفته باشیم و آنها حقیقت‌مطلق، شیوه بیانی که برای گفتن آن انتخاب می‌کنند، به گوش کسی نخواهد رسید. دوم اینکه کاش یکی به دوستان روابط عمومی در دولت این نکته بسیار مهم را آموزش دهد که «خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران». اینکه من در نامه‌ای از خودم مدام تعریف کنم و بگویم جز خیر و نیکی در من نیست و این اشتباه از شماست که جز این می‌بینید، داستان سرکنگبین و فزودن صفراست؛ نه‌فقط کسی سخنم را باور نخواهد که حتماً تاثیر منفی در انگارۀ من در اذهان دیگران خواهد داشت.

نکته مهم دیگر اینکه، دولت در ایران یکی از مهم‌ترین رسانه‌داران است، احتمالاً بزرگترین رسانه‌دار. بخصوص دولت مستقر که از این بابت اقبال بیشتری نسبت به دولت‌های قبل دارد. صداوسیما که کاملا در اختیارشان و بخش‌های خبری این سازمان که قرار بود بی‌طرف باشد گویی که زیرمجموعه‌ای از روابط عمومی دولت شده است. جز این روزنامه، سایت و خبرگزاری هم، کم در اختیار دولت نیست. عِده و عُده‌ی این رسانه‌ها هرکدام به تنهایی با کل نیروها و امکانات روزنامه‌های غیردولتی برابری می‌کنند؛ حتی بگویم که بیشتر است، اغراق نکرده‌ام. اگر سخن ما باطل است و حرف شما حق، از امکانات نامحدود خود استفاده و استدلالات و سخنان منطقی خود را در رسانه‌های‌تان منتشر کنید. مطمئن باشید حرف‌حق اگر در پشت بلندترین کوه هم زده شود، بالاخره جایی شنیده خواهد شد. اگر در رسانه‌هایی عریض و طویل دولتی باشد که خیلی زود شنیده خواهد شد. اینطور به‌مرور هم مخاطب زیادی جذب می‌کنید، هم اینکه اندک فضایی که در اختیار روزنامه‌های مستقل قرار دارد، اشغال سخنان شما که هزاران تریبون دارید، نمی‌شود.

این جوابیه‌ها و اصرار روابط عمومی به چاپ‌شان، خاطر را به‌سمت آن داستان معروف مولانا می‌اندازد که می‌گوید؛ مردی در دریا بود و آن کوزه لب ساحل را هم می‌خواست. این کوزه را بگذارید که برای ما بماند.

مهمتر از همه اینها کاش عقلانیت و جسارتی پیدا شود که روابط عمومی نهادهای دولتی بازنگری‌ای در کارکرد خود بکنند. درحالی‌که روابط عمومی در جهان یک بخش پیشرو و بسیار مهم در هر سازمانی شده است، روابط عمومی نهادهای دولتی ما همچنان وظیفه ذاتی خود را راضی نگه‌داشتن رئیس سازمان می‌داند و جز این به کارکردهای ذاتی خود فکر نمی‌کند. امید که یک روز صبح دوستان روابط‌عمومی وقتی روزنامه‌ها را خواندند و مطلبی درباره سازمان متبوع خود دیدند، پیش از دست‌بردن به قلم و نوشتن جوابیه‌های مرسوم‌شان، اندکی درنگ کنند، اگر بهره‌ای از حقیقت در نقدها دیدند، به‌جای نوشتن جوابیه به ما، با قلمی صریح و روان برای رئیس‌شان بنویسند: «جناب رئیس، بهتر است به این هم فکر کنیم و اگر دست‌مان می‌رسد اصلاح».

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی