| کد مطلب: ۵۹۱۶۷

کوروش احمدی دیپلمات بازنشسته در گفت‌‏وگو با «هم‌‏میهن»:باید برای رفع مشکلات خودمان پیش‏‌قدم شویم

انتشار مقاله محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی در نشریه آمریکایی فارن‌افرز با واکنش‌های مختلفی در داخل ایران مواجه شده‌است.

کوروش احمدی دیپلمات بازنشسته در گفت‌‏وگو با «هم‌‏میهن»:باید برای رفع مشکلات خودمان پیش‏‌قدم شویم

انتشار مقاله محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی در نشریه آمریکایی فارن‌افرز با واکنش‌های مختلفی در داخل ایران مواجه شده‌است. بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران از این پیشنهادها برای برون‌رفت از بحران جاری میان ایران و غرب استقبال کرده‌اند، ولی برخی جناح‌های سیاسی مشخص و رسانه‌ها از این اقدام ظریف انتقاد کردند.

کوروش احمدی، دیپلمات پیشین، معتقد است که ارائه پیشنهاد و راهکار برای خروج از بحران فعلی سیاست خارجی یکی از مسئولیت‌های ناظران آگاه و کارشناسان است و با توجه به تخصص و تجربه محمدجواد ظریف، راهکارهای پیشنهادی او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند.

احمدی معتقد است که بیشترین ضرر استمرار شرایط فعلی در سیاست خارجی متوجه ایران و مردم ایران است و این تهران است که برای حل این مشکل باید پیش‌قدم شود و ابتکارها و راهکارهایی برای خروج از وضعیت فعلی پیدا کند. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با کوروش احمدی، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی ایران، مطالعه می‌کنید.

این چندمین بار در ماه‌های اخیر است که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران، با انتشار مقاله‌ای پیشنهادهایی را برای حل و فصل مسائل میان ایران و غرب مطرح می‌کند. فکر می‌کنید این پیشنهادها تا چه اندازه بتواند در حل و فصل بحران جاری در روابط ایران و غرب راهگشا باشد؟

آقای ظریف الان یک شهروند عادی است و به عنوان شهروند عادی نقطه نظرات شخص خود را با اتکا به تجربیات و دانشی که دارد منعکس می‌کند و ایده‌هایی را که به نظرش می‌رسد می‌تواند مفید واقع شود، ارائه می‌دهد. با توجه به نگرانی‌های موجود در میان آحاد جامعه در ارتباط با وضعیت جاری و آینده کشور، احتمال جنگ و درگیری‌های بیشتر و استمرار تحریم‌ها که خسارات عظیمی را به کشور وارد کرده و می‌کند، این تلاش‌های آقای ظریف قابل درک و قابل تمجید است.

واقعیت این است که محمدجواد ظریف با توجه به اینکه بیش از هر شخص دیگری در طول نزدیک به پنج دهه گذشته درگیر مسائل فی‌مابین ایران و آمریکا بوده‌است، در این زمینه صاحب‌نظرتر از بسیاری دیگر است و طبعاً ایده‌هایی نیز می‌تواند داشته باشد و طبیعی است که در جایگاه یک فرد مجرب و صاحب‌نظر بدون داشتن موقعیت رسمی ایده‌ها و راهکارهایی که برای برون‌رفت از وضعیت فعلی به نظرش می‌رسد، ارائه دهد.

در شرایطی که تمامی مذاکرات میان ایران و غرب متوقف شده‌است و سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه به‌تازگی برای چندمین بار تکرار کرده‌است که ایران منتظر می‌ماند تا ایالات متحده آمریکا یک پیشنهاد عاقلانه و متوازن ارائه کند، آیا چنین راهکارهایی می‌تواند راهگشا باشد و کمکی به حل و فصل مسائل موجود کند؟

اظهارات آقای عراقچی برای من خیلی قابل درک نیست. طرفی که امروز دچار مشکل ‌است، ما هستیم و ما باید تلاش کنیم تا این مشکلات را برطرف کنیم، نه اینکه منتظر بنشینیم تا طرف مقابل برای حل مشکلات ما اقدامی کند. ما با تحریم‌های گسترده و طولانی مواجهیم که به نظر می‌رسد در این مرحله دارد موجب اضمحلال ساختاری کشور می‌شود.

اساساً تحریم‌ها در سال‌های اولیه اثر کمتری دارند و بعد از اینکه کشور تحت تحریم مدتی از کیسه مصرف می‌کند، با گذشت زمان به مرور ساختارهای کشور تحت تاثیر تحریم رو به فرسایش می‌گذارند و تحلیل می‌روند. بعد از یک دوره ۱۵ یا ۲۰ ساله که کشور تحت تحریم است اکنون ساختارهای کشور شدیداً دستخوش اضمحلال ساختاری هستند.

حداقل به نظر می‌رسد که آمریکا چنین برداشتی دارد و برآورد می‌کند که با توجه به میزان تولید ناخالص داخلی آمریکا و میزان تولید ناخالص داخلی ایران، این تحریم‌ها هیچ آسیبی به اقتصاد آمریکا نمی‌زند و روشن است که تنها ایران از این تحریم‌ها آسیب می‌بیند. خب در این شرایط چه دلیلی دارد که آمریکایی‌ها برای حل مشکل پیش‌قدم شوند؟ این ما هستیم که باید حداکثر تلاش را برای حل مشکل‌مان انجام دهیم و بکوشیم بلکه سایه شوم تحریم از سر کشور برداشته‌شود. از همین جهت تلاش‌ها و پیشنهادهای آقای ظریف قابل درک و قابل احترام است.

ما سیر پیشنهادهای آقای ظریف را که می‌بینیم شامل چند نکته اصلی است؛ یک پیشنهاد فنی در چارچوب کنسرسیوم غنی‌سازی، یک پیشنهاد در چارچوب مذاکرات چندوجهی میان ایران و آمریکا و پیشنهاد اخیر که توافق حداقلی مبتنی بر نسخه به‌روزشده برجام را پیشنهاد می‌دهد. به اعتقاد شما کدام‌یک از چنین راهکارها عملی‌تر است؟

پیشنهاد سازوکار موسوم به مناره و کنسرسیوم منطقه‌ای غنی‌سازی به اعتقاد من اگر نگوییم مفید است، دست‌کم بی‌ضرر است. این پیشنهاد نشان می‌داد که دست‌کم افرادی در ایران هستند که به چنین راهکاری‌هایی فکر می‌کنند. هرچند من شخصاً تردید دارم که این راهکار خیلی عملی باشد. چراکه بعید می‌دانم کشورهای منطقه انگیزه‌ای برای غنی‌سازی با مشارکت ایران داشته باشند. بعلاوه معلوم نیست آمریکا به کشورهای اسلامی و عربی اجازه غنی‌سازی در خاک خودشان را بدهد.

تکلیف برخی کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی که نیروگاه هسته‌ای خود را وارد مدار کرده‌ و تعهد داده است که سوخت مورد نیازشان را از شرکت سازنده رآکتور تامین کنند و توافقنامه موسوم به ۱۲۳ (بر اساس ماده ۱۲۳ قانون انرژی اتمی آمریکا مصوب ۱۹۵۴) با آمریکا را امضا کرده‌است که داوطلبانه حق غنی‌سازی اورانیوم را از خود سلب می‌کند. عربستان هم ظاهراً در حال طی مسیر مشابهی با امارات است. از کشورهای دیگر هم نشانه‌ای که حاکی از تمایل آنها به غنی‌سازی باشد، ندیده‌ایم.

در مورد پیشنهاد مذاکره چندوجهی و توافق حداقلی بر مبنای نسخه به‌روز شده برجام به نظرتان کدام‌یک عملی‌تر است؟

من تفاوت زیادی بین دو پیشنهاد نمی‌بینم. در مقاله جدید آقای ظریف هم بررسی امکان مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا پیشنهاد شده‌است و هم طیفی متنوع از موضوع‌ها برای توافق مدنظر قرار گرفته‌است. مباحث متنوعی که در این مقاله مورد بحث است، طبعاً نوعی مذاکره جامع را ایجاب می‌کند و لذا می‌توان برداشت کرد که نظر ایشان چیزی مشابه مذاکره جامع است.

البته در شرایط فعلی مسئله اصلی مورد اختلاف بین ایران و آمریکا پرونده هسته‌ای است و به همین دلیل ایشان فرمولی را ارائه می‌دهد که در واقع همان فرمول مبنایی برجام است، یعنی اینکه طرف مقابل تحریم‌ها را لغو کند و در ازای آن ایران غنی‌سازی را محدود کند و تعهد بدهد که دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نخواهد رفت.

در بخش‌های دیگر مقاله آقای ظریف موضوعات متنوع دیگری را به عنوان موضوعات قابل طرح بین ایران و آمریکا مورد توجه قرار داده است. از جمله ایشان بر «منطقه قوی» به جای «کشور قوی» با هدف تنش‌زدایی تاکید می‌کند که نشان می‌دهد در هر صورت مسائل امنیت منطقه‌ای هم مدنظر است. در همین رابطه اشاره مهم دیگر ایشان به امکان توافقی در مورد اینکه ایران متعهد شود که اقدامی «علیه آمریکا و متحدان منطقه‌ای آمریکا» انجام ندهد.

البته در ازای تعهد طرف مقابل به تامین امنیت ایران. در این جا اضافه کردن «متحدان آمریکا» در ارتباط با تعهدات امنیتی ایران در ارتباط با منطقه می‌تواند ایده مهمی در جهت ایجاد اعتماد بین ایران و آمریکا باشد. از این رو می‌توان گفت که این پیشنهادها و بسیاری ایده‌های دیگر که در مقاله آمده طبعاً مذاکرات جامعی بین ایران و آمریکا را ایجاب می‌کند.

یکی از استدلال‌های محوری این مقاله مرتبط با چیزی است که نویسندگان آن را «چرخه امنیت‌سازی» نام نهاده‌اند و تاکید می‌کنند که اقدام‌های ایران واکنشی در مقابل این امنیتی‌سازی از سوی طرف‌های خارجی بوده‌است. فکر می‌کنید که این استدلال تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟

امنیتی‌سازی یک مسئله واقعی است. از دیدگاه من کشورهایی که با یکدیگر خصومت و دشمنی دارند و تهدید علیه یکدیگر محسوب می‌شوند، همیشه تلاش می‌کنند تا یکدیگر را امنیتی‌سازی کنند. مثلاً ما و عراق از اواخر دهه ۱۳۴۰ مشغول امنیتی‌سازی یکدیگر بودیم. یعنی هم ما عراق را به عنوان خطری برای منطقه ترسیم می‌کردیم و هم عراقی‌ها ایران را؛ و دیدیم که این نهایتاً موجب جنگ شد. امنیتی‌سازی متقابل وقتی کشورها با هم روابط تیره دارند و از ناحیه یکدیگر احساس تهدید می‌کنند به طور طبیعی وجود دارد.

در این مقاله آقای ظریف می‌گوید که ما باید این روند را یعنی پدیده موسوم به معمای امنیتی را متوقف کنیم، یعنی صرف‌نظر از بحث‌های نظری، اصل پیشنهاد آقای ظریف در این مقاله این است که ما باید این دور باطل امنیتی‌سازی را متوقف کنیم. گام اول پیشنهادی آقای ظریف توقف رتوریک، یعنی لفاظی و ادبیات خصمانه است. این ایده بسیار مهمی است که اگر روزی اجرا شود و طی آن دو طرف در گام نخست لفاظی‌ها و ادبیات خصمانه علیه یکدیگر را متوقف کنند، می‌تواند نقطه عزیمت مناسبی برای شکستن دور باطل امنیتی‌سازی و رفع پدیده معمای امنیتی باشد. 

بخش مهمی از مقابله آقای ظریف توصیه‌هایی به حکومت ایران برای اصلاح حکمرانی داخلی و به تبع آن سیاست خارجی است. فکر می‌کنید این مسائل تا چه اندازه در یک مسئله سیاست خارجی نقش داشته‌باشند؟

همین توصیه‌ها در مورد مسائل داخلی نقطه قوت مقاله آقای ظریف است. ظریف توصیه می‌کند که در داخل یکسری اقدامات انجام شود چون به هر حال نقطه شروع هر تحولی در سیاست خارجی هر کشور از داخل آن کشور آغاز می‌شود. ظریف از یکسری اقدامات برای اعتمادسازی در داخل، گفت‌وگو بین گروه‌ها، جناح‌ها، جریان‌ها و قشرهای مختلف سخن می‌گوید. چنین گفت‌وگوهایی می‌تواند سرمایه اجتماعی دولت را تقویت کند که اثر مستقیم بر موفقیت سیاست خارجی دولت هم خواهد داشت.

سرمایه اجتماعی قوی، دست دولت را در دیپلماسی و سیاست خارجی قوی می‌کند و حاکمیت را در موقعیت بهتری برای چانه‌زنی در میز مذاکره قرار می‌دهد. برای هر طرف خارجی که پای میز مذاکره می‌نشیند، بسیار اهمیت دارد که حاکمیت طرف مقابل تا چه اندازه افکار عمومی را پشت سر خود دارد و از سرمایه اجتماعی برخوردار است. این توصیه‌ها در واقع در راستای بازسازی پشتوانه داخلی و اجماع ملی است که می‌تواند به موفقیت دیپلماسی هم کمک کند.

آیا گوش شنوایی در داخل کشور برای این توصیه‌ها وجود دارد؟

ما امروز باید ظریف را یک شهروند عادی و یک ناظر و کارشناس خارج از حاکمیت در نظر بگیریم. مسئولیت اجتماعی کارشناسان و ناظران این است که نظرشان را صادقانه بگویند و حرف‌شان را بزنند. این مسئله خیلی مهم است که متخصصان در در هر حوزه‌ای به‌خصوص در شرایط بحرانی کنونی نسبت به سرنوشت کشور و ملت بی‌تفاوت نباشند و سکوت نکنند و نظرات‌شان را مطرح کنند و راهکارهای عملی که به نظرشان می‌رسد را ارائه دهند.

امثال منِ نوعی و آقای ظریف و دیگران و البته روزنامه‌نگاران بدون اینکه موقعیت رسمی داشته باشیم، باید اگر چیزی به نظرمان می‌رسد، صادقانه مطرح کنیم. حال اینکه توجهی می‌‌شود یا نمی‌شود، امری علیهده است. این حرف‌ها اگر زده شود و اگر به تواتر برسد و تکرار شود و به سمع و نظر مقامات برسد و حاکمان متوجه شوند که میان ناظران و آگاهان و کارشناسان و بدنه اجتماعی نوعی اجماع وجود دارد، بالاخره ممکن است نادیده گرفته نشود و مؤثر باشد. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار