صفبندیهای زیانبار
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

روز گذشته در حالیکه طیفی از مخالفان نظام سیاسی فراخوان بیحجابی داده بودند، گروهی از طرفداران نظامهم همایشهایی تحت عنوان دفاع از حجاب و عفاف برگزار کردند.
دو گروه در داخل و خارج میکوشند جامعه ایران را دوشقه کنند و نان خود را در تنور آن بپزند، غافل از اینکه این تنور آنچنان سوزان است که نان و دست نانوا را با هم میسوزاند. حتی اگر در گذشته هم دوقطبی حجاب و بدحجاب یا بیحجاب داشتیم، که آن زمان هم محل ایراد بود، اکنون چنین نیست. ای کاش آنان که عکسهای سردار سلیمانی را در حسابهای گوناگون کاربری خود میگذارند، حداقل به توصیههای ایشان عمل میکردند و از این صفبندی زیانبار دست میکشیدند، و نیروی انتظامی را که باید در خدمت تامین امنیت جامعه باشد، پس از مواجهه زیانبار با ماهواره دوباره چنین مستهلک نمیکردند. به نظر میرسد اگر از ماموران مزبور پرسیده شود تا چه اندازه از چنین ماموریتی که بر عهده آنان گذاشته میشود رضایت دارند، با اطمینان میتوان گفت، که اکثریت زیادی از آنان ابراز نارضایتی خواهند کرد. چرا؟ نه به دلیل دفاع از بیحجابی، بلکه به این دلیل واضح که در نزدیکان، آشنایان و اقوام خود هم موارد مشابه این زنان مثلاً بدحجاب را میبینند و میدانند که این صفبندی ربطی به انقلاب و ضدانقلاب ندارد. فریب فرصتطلبی بخشی از خارجنشینها را نخورید که میخواهند از این نمد کلاهی برای خود بسازند. آنچه که به عنوان بدحجابی یا بیحجابی مطرح شده، صرفاً یک سبک از زندگی است و ضدیتی با حکومت ندارد؛ مگر آنکه این برخوردها ادامه یابد و ماجرا سیاسی شود. فراموش نکنیم که در ابتدای دهه ۱۳۵۰، اولین زنان چادری با اعتمادبهنفس پا به دانشگاه گذاشتند، درحالیکه آن حکومت با تمام توان مسیر عکس آن را تبلیغ و ترویج میکرد. بدحجابی یا بیحجابی راه مقابله امنیتی ندارد. باید به همان عواملی که موجب تقویت حجاب شد، مراجعه شود. نکته جالب اینکه روند افزایش تقاضا برای آزادی پوشش ربطی به این دولت و آن دولت اصولگرا و اصلاحطلب ندارد و از سختگیریهای امنیتی و انتظامی نیز تاثیر چندان و بلندمدتی نمیگیرد زیرا همیشه بوده است. اگر در گذشته وضع حجاب چنین نبود، به دلیل حساسیتهای خانوادهها و مردم بود؛ این حساسیتها به مرور و به علل گوناگون کمتر شده است. کافی است به نحوه برخورد مردم با این زنان در محیط شهر توجه کنید که نسبت به گذشته، چقدر متساهل شدهاند. اگر بتوان مردان را با زور مجبور کرد پوششی را برگزینند، زنان را نمیتوان مجبور به این کار کرد. گمان نکنید که ضعیفه هستند. تاکنون هم انتخاب خودشان بوده، به هر دلیلی که بوده. پس نباید اجازه داد که یک مساله عادی به یک مساله حیثیتی و صفر و یکی سیاست تبدیل شود و جامعه را بیش از پیش دوقطبی کند و در برابر هم قرار دهد. این صفبندی به زیان زنانی است که با اراده و آگاهی خود و با افتخار حجاب کامل را انتخاب کردهاند؛ درحالیکه ادامه این وضع ممکن است آنان را هم از این مسیر که مبادا در اذهان بیرونی حجابشان اختیاری تلقی نشود، بازدارد. خوشبختانه مواضع روسای قوه قضاییه و مجلس و توضیحات بعدی دادیار مشهدی که در این زمینه حکمی خلاف قانون صادر کرده بود، نشان داد حساسیتهای اجتماعی تا حدی شناخته شده است؛ همچنین دیده شده که چند تن از چهرههای اصولگرا و مجریان صداوسیما نیز در مورد این نوع صفبندیهای بیثمر و زیانبار هشدار دادهاند. این به معنای آن است که گریز از این صفبندی دروغین به دغدغه عمومی تبدیل شده است. شجاعت تصمیمگیریها در این موارد خود را نشان میدهد. با تجمعات تبلیغی و بیاثر کاری پیش نمیرود. فقط باید امیدوار بود که اقدامات رسمی در مقابله با آنچه که بیحجابی یا بدحجابی مینامند، بیش از این موجب تکدر خاطر مردم و به ویژه بسیاری از افرادی که این پوشش را بر حسب عقیده خود انتخاب کردهاند، نشود و بر اساس قاعده مردم به چیزی که منع میشوند، حریصتر هستند، موجب تضعیف ناخواسته حجاب نشود.