پایان چاوزیسم در ونزوئلا ؟ قصد دیرینه آمریکا برای تغییر رژیم در ونزوئلا در گامهای پایانی است
تا امروز تحریمها بهتنهایی نتوانستند مادورو را از قدرت کنار بزنند. نیویورک تایمز اخیراً در گزارشی به نقل از چند منبع نزدیک به دولت ونزوئلا نوشته است که رئیسجمهور ونزوئلا در بحبوبه تهدید فزاینده حمله نظامی آمریکا، تدابیر امنیتی شخصی خود را تشدید کرده، بهطور مرتب مکان خواب و تلفن همراه خود را عوض میکند و به کوبا، متحد کلیدی خود تکیه کرده است.
در هفته گذشته در آستانه تعطیلات روز شکرگزاری، ترامپ در اقامتگاه خود در مارالاگو از یک طرف گلف بازی میکرد و از طرف دیگر پیامهای خود درباره مسائل سیاسی داخلی و خارجی آمریکا را بهصورت رگباری در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد. در بحبوبه تنشهای شدید بر سر کمپین فشار نظامی دولت ترامپ علیه نیکولاس مادورو، رهبر ونزوئلا، هفته گذشته رئیسجمهور آمریکا حریم هوایی ونزوئلا را بهطول کامل بسته اعلام کرد اما با این حال روز گذشته دولت ونزوئلا اعلام کرد که درخواست آمریکا برای بازگشت هواپیمایی شامل مهاجران را پذیرفته که نشان میدهد سران این دو کشور همچنان با یکدیگر گفتوگو میکنند.
پس از دههها شاهد بزرگترین حضور نظامی آمریکا در دریای کارائیب هستیم. هنوز مشخص نیست گام بعدی چه خواهد بود. بیش از 20 قایق مظنون به حمل مواد مخدر هدف حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفتهاند و بیش از 80 نفر کشته شدهاند. دولت آمریکا میگوید برای مبارزه با کارتلهای مواد مخدر آمده اما حضور پررنگ نظامیاش حاکی از داستان دیگری است. آیا این تلاشی برای سرنگونی دولت مادورو است؟ آیا آمریکا دارد برای یک جنگ آماده میشود یا صرفاً برای قدرتنمایی آمده است؟
دولت آمریکا تاکنون توضیح واضحی ارائه نکرده است؛ میتواند جنگی روانی برای برکناری نیکولاس مادورو باشد یا کمک به ژنرالهای ونزوئلا برای رسیدن به این هدف. دولت میگوید هدفش از بین بردن کارتلهای مواد مخدر است و پس از انتقادها از اینکه کشورهای دیگری در آمریکای لاتین هم هستند که مواد مخدر قاچاق میکنند و چرا ترامپ از آنها شروع نمیکند، رئیسجمهور آمریکا روز سهشنبه با اشاره به کلمبیا تهدید کرد هر کشوری که مواد مخدر به آمریکا قاچاق کند، در معرض حمله قرار میگیرد.
او گفت: «اگر قاچاقچیان از طریق یک کشور خاص یا هر کشوری وارد شوند، یا اگر به این نتیجه برسیم که آنها در حال ساخت کارخانههایی برای فنتانیل یا کوکائین هستند مورد هدف قرار خواهند گرفت. من شنیدهام که کلمبیا کوکائین تولید میکند. آنها کارخانههای تولید کوکائین دارند. هر کسی که این کار را انجام دهد و آن را به کشور ما بفروشد، در معرض حمله قرار دارد.» در مقابل، گوستاوو پترو، رئیسجمهور کلمبیا در شبکههای اجتماعی نوشت: «حاکمیت ما را تهدید نکنید، زیرا جگوار را بیدار خواهید کرد. حمله به حاکمیت ما اعلام جنگ است.» نظرسنجیها حاکی از مخالفت شدید و گسترده آمریکاییها با جنگ در ونزوئلا است.
خیلیها میگویند این جنگ با باورهای اساسی رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه آمریکا وارد هیچ جنگ دیگری نخواهد شد مغایر است اما بهگفته سیانان این اقدامات میتواند امری بسیار مطابق با دیدگاه جنبش ماگا باشد: تلاشی از سوی دولت برای نمایش قدرت آمریکا از طریق عملیات نظامی در نیمکره غربی. از نظر تاریخی این موضوع امر جدیدی نیست اما دولت آمریکا از تمام رهبران پوپولیست راستگرا از جمله در برزیل و آرژانتین حمایت کرده است. اخیراً ترامپ در اقدامی مداخلهجویانه در انتخابات هندوراس اعلام کرد که رئیسجمهور پیشین این کشور را که در آمریکا بهجرم قاچاق مواد مخدر محکوم شده، شامل عفو خواهد کرد.
در دریای کارائیب چه خبر است؟
ماجراجویی دونالد ترامپ برای تغییر رژیم در ونزوئلا کمکم دارد به سمت منجلابی استراتژیک، سیاسی و قانونی پیش میرود. رئیسجمهور آمریکا روز دوشنبه مقامات ارشد امنیت ملی و مشاورانش را برای جلسهای در اتاق بیضی گردهم آورد تا گامهای بعدی در این تقابل مستقیمی که حالا چه در داخل کشور غنی از نفت و چه در واشنگتن از کنترل خارج شده است، مشخص کند. دولت آمریکا مادورو را رهبر مشروع ونزوئلا نمیداند و او را مقصر ورود تعداد بالایی از مهاجران ونزوئلایی و مواد مخدری که از مرز جنوب وارد آمریکا میشود، میداند.
نیکولاس مادورو هم در واکنش به تحرکات اخیر مقابل جمعیت بزرگی از حامیانش در کاراکاس در گردهمایی بهسبک ترامپ در فضای باز رقصید تا به شایعات قبلی مبنی بر اینکه مقابل درخواستهای آمریکا برای ترک کشور سرخم میکند، پایان دهد: «ما صلح بردگان را نمیخواهیم، صلح استعماری را هم نمیخواهیم.»
مبنای نامشخص سیاست کمپین نظامی ترامپ شکنندهتر شده است و شکست کاخ سفید برای جلوگیری از مشاجرات فزاینده بر سر حمله دوم آمریکا در دوم سپتامبر به قایق مظنون به حمل مواد مخدر در دریای کارائیب و کشتار خدمهای که از حمله اول نجات پیدا کرده بودند بر آن دامن زده است. منتقدان داخلی ترامپ در کنگره از وقوع یک جنایت جنگی احتمالی میگویند و برخی از جمهوریخواهان قدرتمند هم که از این اقدام شوکه شدهاند در اتفاقی نادر تمایل خود را برای تحقیقات دقیق درباره اقدامات دولت نشان دادهاند.
دوم سپتامبر اولین حمله آمریکا به قایق مظنون به حمل مواد مخدر صورت گرفت. آمریکاییها به آن «نارکوتروریسم» یا تروریسم مواد مخدر میگویند. ترامپ در شبکههای اجتماعی هم از حمله به «تروریستهای مواد مخدر ترن دو آراگوا» خبر داد؛ گروهی که آن را سازمان تروریستی خارجی معرفی میکند که تحت کنترل نیکولاس مادورو فعالیت میکند و مسئول «کشتار جمعی، قاچاق مواد مخدر و قاچاق جنسی» است. مادورو این اتهام را رد میکند. تاکنون اکثر این حملات به ساحل ونزوئلا بسیار نزدیک اما در آبهای بینالمللی انجام شدهاند.
اعزام ناو جرالد فورد
بیش از 4 ماه است که فشار سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا بر ونزوئلا تشدید شده و اعزام ناو هواپیمابر یواساس جرالد آر فورد، کشتی آمریکایی در اوایل ماه گذشته به آبهای نزدیک ونزوئلا گمانهزنیها برای وقوع درگیری نظامی بین آمریکا و ونزوئلا را تشدید کرده است. سرعت این ناو هواپیمابر حدوداً 30 نات (56 کیلومتر بر ساعت) است و هزینه استفاده از آن 8میلیون دلار در روز است. بهگزارش بیبیسی این ناو توان حمل حدوداً 90 هواگرد را دارد، میتواند روزانه 220 حمله هوایی انجام دهد و بدون سوختگیری 20 سال دوام میآورد. همانگونه که خبرنگار بیبیسی میگوید: «انگار که کشور کوچکی را در حیاط خانه خود پارک کردهاید.» پیش از اعزام به کارائیب ناو جرالد فورد در عملیاتهای آموزشی با ناتو در دریای شمال و مدیترانه قرار داشت.
آمریکا در جنگهای خود اولویتهایی دارد. پیت هگزت، وزیر جنگ و دولت ترامپ موضع میگیرند که بخش بزرگی از این اولویتبندی بر اساس تهدید تایوان از سوی چین است. اگر نگاهی به نقشه بیندازید، ناو هواپیمابر یواساس جورج واشنگتن و ناو هواپیمابر رده نیمیتز در نزدیکی فیلیپین قرار دارند. ناو هواپیمابر یواساس تئودور روزولت به تازگی از سن دیگو راه افتاد که مقصد آن مشخص نیست اما شاید بتوان گفت که این ناو هم به سمت کانال پاناما و کارائیب میرود تا به هرگونه عملیاتی کمک کند.
پیشینه عملیات سازمان سیا در آمریکای مرکزی، جنوبی و کارائیب
در دو قرن گذشته، ایالات متحده آمریکا بهطور مرتب عملیاتهای نظامی را در آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و کارائیب انجام داده است. از اواخر سالهای 1800 تا قرن بیستم، آمریکا جنگهای موزی (به اقدامات نظامی، تصرف و مداخله ایالات متحده در آمریکای مرکزی و کارائیب گفته میشود) را برای محافظت از منافع شرکتهای آمریکایی در این منطقه بهراه انداخت.
در سال 1934، در دوران ریاستجمهوری فرانکلین روزولت، آمریکا «سیاست همسایه خوب» را معرفی کرد و وعده داد تا به کشورهای آمریکای لاتین حمله نکند یا بهدنبال اشغال آنها نباشد یا در امور داخلی آنها مداخله نکند.
در بحبوحه حملات هوایی آمریکا به قایقهای مظنون به حمل قاچاق مواد مخدر، دونالد ترامپ اعلام کرد که اجرای عملیات زمینی در داخل ونزوئلا را رد نکره است. بهگزارش الجزیره، در سال 1954، گروههای مبارز محلی با حمایت سازمان سیا تحت ریاستجمهوری دووایت آیزنهاور توانستند خاکوبو آربنز یوزمن، رئیسجمهور گواتمالا را برکنار کنند. در آن زمان آمریکا از گسترش بیشتر سیاستهای سوسیالیستی در گواتمالا و سرایت آن به داخل آمریکا نگرانیهایی داشت. در سال 1959، پس از سقوط دیکتاتور فولخنسیو باتیستا، فیدل کاسترو، رهبر کمونیست کوبا بهقدرت رسید.
سازمان سیا در دوران آیزنهاور طرحی را برای آموزش تبعیدشدگان برای حمله به کوبا و سقوط کاسترو راهاندازی کرد. جانافکندی، رئیسجمهور وقت آمریکا، دموکراتی که در انتخابات سال 1960 برنده شد، در زمان تحلیف خود در جریان این برنامه قرار گرفت. در سال 1961، کندی طرح «حمله به خلیج خوکها» برای برکناری کاسترو را امضا کرد. با این حال با مقاومت ارتش کوبا این حمله شکست خورد.
در سال 1960، ژوآو گولارت بهعنوان رئیسجمهور برزیل با دستور پیگیری اصلاحات اجتماعی و اقتصادی روی کار آمد. او روابط خوبی را با کشورهای سوسیالیست مثل کوبا را حفظ کرد و زیرمجموعه شرکت آمریکایی تلگراف و تلفن بینالمللی یا ITT را ملی کرد.
در پاسخ، سازمان سیا از سیاستمداران حامی آمریکا از گروههای ضدکمونیستی حمایت مالی میکرد. این امر رهبری گولارت را تضعیف کرد. او با یک کودتای نظامی دیکتاتوری دوستدار آمریکا روی کار آمد که تا سال 1985 در قدرت باقی ماند.
بین سالهای 1925 و 1947 پس از آنکه اکوادور 27 رئیسجمهور عوض کرد، دوران نادری از ثبات در سالهای 1950 رخ داد. در اوایل سالهای 1960، آمریکا از سیاستهای حامی کوبای خوزه ماریا ولاسکو ایبارا، رئیسجمهور وقت اکوادور و معاونش، کارلوس خولیو آروسمنا که حامی روابط نزدیکتر با کشورهای بلوک شوروی بودند، نگران بود.
سازمان سیا با استفاده از سازمانهای کارگری آمریکایی بهعنوان رابط خود برای گسترش اظهارات ضدکمونیستی در این کشور استفاده کرد. یکی از ماموران سازمان سیا به راجر موریس، تحلیلگر، در ارزیابی فعالیتهای سازمان سیا در آمریکای لاتین در سال 2004 میگوید: «درنهایت، (سیا) مالک هر کسی بود که (در اکوادور) برای خود کسی بود.»
آروسمنا اول کودتایی را علیه ابارا ترتیب داد و در ابتدا پیش از آنکه تلاش کند تا مواضع خود را معتدلتر کند بیشتر به سمت چپگرایان گرایش پیدا کرد. سپس در سال 1963 ارتش کودتایی را علیه او ترتیب داد، حزب کمونیسم و افزایش روابط با کوبا را ممنوع کرد و خود را با منافع آمریکا همسوتر کرد.
بین سالهای 1963 و 1964، آمریکا عمدتاً از طریق سازمان سیا بودجههای پنهانی برای کسب نفوذ در سیاستهای بولیوی را تامین کرد.
این بودجه برای حمایت از رهبرانی بود که روابط دوستانهای با آمریکا داشتند و از کودتای نظامی در نوامبر 1964 بهرهبری ژنرال رنه بارینتوس علیه آنخل ویکتور پاس استنسورو، رئیسجمهور منتخب حمایت کردند. این کودتا موفق بود و پاس استنسورو به تبعید رفت. اما دخالتهای آمریکا در بولیوی تمام نشده بود.
در اوایل سالهای 1970، واشنگتن بهدنبال تغییر رژیم دیگری بود. این بار، هدف رئیسجمهور خوان خوزه تورس بود که در سال 1970 به قدرت رسیده بود و چندین شرکت آمریکایی در بولیوی را ملی کرده بود.
بر اساس تاریخ رسمی وزارت خارجه آمریکا، سفیر آمریکا در لاپاز در ژوئن 1971 به واشنگتن میگوید که باید از مخالفان تورس حمایت کند. کاخ سفید بهطور مخفیانه بهدنبال 410هزار دلار (معادل 3 میلیون و سیصد هزار دلار امروز) که بسیاری از منتقدان داخل دولت آن را «پول کودتا» خطاب کردند برای حمایت مالی از رهبران نظامی و سیاسی مخالف تورس دریافت کرد.
دو ماه بعد، هوگو بانزر، رهبر نظامی ارشد، کودتای موفقیتآمیزی را علیه تورس هدایت کرد. آمریکا به حمایت مالی از دولت بانزر ادامه داد و حکومت بانزر تا سال 1978 ادامه پیدا کرد. نزدیک به دو سال بعد، بانزر دوباره به قدرت بازگشت اما اینبار با پیروزی در انتخابات سال 1997.
در شیلی سازمان سیا کمکهای مالی لازم برای پایان دادن به ریاستجمهوری سالوادور آلنده، رهبر چپگرای منتخب را تامین کرد. آلنده برنامه داشت شرکتهای تولید مس شیلی با مالکیت آمریکاییها را ملی کند. از کمکهای مالی سیا برای حمایت از مخالفان آلنده و گسترش اظهارات ضدکمونیستی استفاده شد؛ امری که به کودتای نظامی ژنرال آگوستو پینوشه در سال 1973 منجر شد. آلنده پیش از آنکه دستگیر شود با سلاح AK-47 خودکشی کرد!: شک و شبههها درباره علت مرگ او تا دههها ادامه داشت تا اینکه سالها یک کالبدشکافی مستقل خودکشی را تایید کرد. دیکتاتوری آگوستو پینوشه با حمایت آمریکا 17 سال طول کشید.
در سال 1975، سازمان سیا از دیکتاتوری نظامی راستگرا در 6 کشور آمریکای لاتین از طریق ایجاد شبکه فراملی موسوم به عملیات کندور حمایت کرد. این موضوع با آغاز ریاستجمهوری جرالد فورد در آمریکا همزمان شد.
کشورهای هدف شامل آرژانتین، بولیوی، برزیل، شیلی، اروگوئه و پاراگوئه بودند. این عملیات با هدف سرکوب مخالفان سیاسی، چپگرایان و سمپاتهای کمونیستی بود. دیکتاتورها از پایگاههای اطلاعاتی مشترک برای تحتنظر داشتن مخالفان و خانوادههایشان در سراسر مرزهای کشور استفاده کردند. تاکتیکهای آنها شامل تبادل اطلاعات جاسوسی، زندانیها و تکنیکهای شکنجه بود. تحت «عملیات کندور»، ابتکار مشترک سازمانهای آمریکای لاتین و دانشگاه آکسفورد، دستکم 97 نفر کشته شدند.
قصه از کجا شروع شد؟
این ماجرا 9 روز پس از حمله روسیه به اوکراین شروع شد: پروازی حامل هیئتی از نمایندگان آمریکایی بهطور مخفیانه در فروگاه کاراکاس، پایتخت ونزوئلا نشست. آنها قرار بود با نیکولاس مادورو رو در رو دیدار کنند. رافائل رامیرز، وزیر نفت ونزوئلا که از سال 2002 تا 2014 روی کار بود به دویچهوله میگوید: «زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد، نیکولاس مادورو از نفت بهعنوان ابزاری برای افزایش نفوذ ونزوئلا در صحنه سیاسی جهان استفاده کرد. مادورو در جریان اطلاعرسانی از این دیدار با ایالات متحده، میخواست نشان دهد که ونزوئلا میتواند نفت روسیه را جایگزین کند.» نفت روسیه تحت تحریمهای کشورهای غربی قرار داشت و جهان نگران افزایش قیمت نفت بود.

جان بولتون به دویچهوله میگوید کاخ سفید میخواست قیمت نفت را کاهش دهد: «دیدگاه (کاخ سفید) این بود که با وجود جنگ روسیه علیه اوکراین، اگر آنها بتوانند پیش از انتخابات 2022 نفت ونزوئلای بیشتری را وارد بازار کنند، بایدن از نظر سیاسی هیچ آسیبی نخواهد دید.» این اقدام یک چرخش تاریخی دیپلماتیک برای دیپلماسی آمریکا بود چون تقریباً 26 سال است که آمریکا و ونزوئلا دشمنی سرسختانهای با یکدیگر دارند.
ترامپ زمانی در سخنرانی خود در سازمان ملل گفت: «تقریباً سوسیالیسم و کمونیسم در همهجا رنج، فساد و تباهی بهبار میآورد.» مادورو هم به ترامپ پیام داد که در ونزوئلا دخالت نکن. آمریکا برای سر مادورو جایزهای تا 15 میلیون دلار تعیین کرد و برای برکناری مادورو، این قهرمان انقلاب سوسیالیسم مصمم بود. ترامپ گفت که استبداد مادورو شکسته خواهد شد و از بین خواهد رفت.
مخالفان مادورو، او را گورکن دموکراسی ونزوئلا میدانند. با وجود آنکه ونزوئلا کشوری ورشکسته است و تاکنون تلاشهایی برای ترور مادورو انجام شده اما او همچنان قدرت خود را حفظ کرده است. باوجود تحریمهای جامعه جهانی، مادورو باید به متحدان خود، روسیه، چین و ایران و همچنین ذخایر بزرگ نفتی خود تکیه میکرد اما او زمانی که مغلوب بهنظر میرسد دوباره مثل ققنوسی از خاکستر برمیخیزد.
در سالهای 1970 رویای آمریکایی در ونزوئلا در اوج خود قرار داشت. ذخایر نفتی، ونزوئلا را به ثروتمندترین کشور در آمریکای لاتین تبدیل کرده بود. مردم به ونزوئلا، عربستان سعودی آمریکای لاتین میگفتند. ونزوئلا بزرگترین صادرکننده نفت در جهان بود که به نیروی محرکه اقتصاد این کشور تبدیل شده بود. پیش از 1976، بیشتر نفت ونزوئلا تحت کنترل کمپانیهای بزرگ بینالمللی مثل تگزیکو، اکسان و شوران قرار داشت.
ویلیام براونفیلد، سفیر آمریکا در ونزوئلا در سالهای 2004 تا 2007 میگوید: «زمانی که برای اولین بار به ونزوئلا رفتم، میتوانستم از پنجره آپارتمانم تانکرهای نفتی را ببینم که در رفت و آمد بودند. ونزوئلا روزانه 3 میلیون بشکه نفت تولید میکرد و ماشین پولسازی عظیمی برای دولت ونزوئلا بود.» برای آمریکا ونزوئلا متحد باارزشی بود و ونزوئلا هم چاههای بیشتری برای رسیدن به نفت استخراج میکرد.
ونزوئلا ثروت عظیمی داشت اما توزیع این ثروت بهشدت نابرابر بود. در کنار محلههای بسیار ثروتمند، محلههای فقیرنشین زیادی وجود داشت. برای اکثریت مردم فقر طاقتفرسا بود که گمان میرود دلیل خیزشی بود که بتواند سیستم را بهزانو درآورد.
ساعت انقلاب رسید و ژنرال هوگو چاوز هدایت آن را بهدست گرفت. پس از تلاش ناکام برای کودتا، هوگو چاوز در سال 1998 در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد و انقلاب سوسیالیستی خود را آغاز کرد. در این مسیر مردی دور از توجهها بهعنوان دست راست چاوز، در کنار او باقی ماند: نیکولاس مادورو. چاوز میخواست کشور را متحول کند و برای رسیدن به این پروژه جاهطلبانه خود بر نفت تکیه کرد. او یکی از همراهان نزدیک خود را در صدر صنعت نفت ونزوئلا قرار داد: رافائل رامیرز که بعدها به یکی از قدرتمندترین افراد ونزوئلا تبدیل شد.
با پول نفت بیش از 9 میلیون خانوار با خانههای ارزانقیمتی که چاوز ساخت، خانهدار شدند. افراد طبقه کارگر توانستند برای اولین بار وارد دانشگاهها شوند. رامیرز به دویچه وله میگوید: «ما توانستیم فقر را از 70درصد به 7درصد برسانیم که پیشرفت اجتماعی شگفتانگیزی بود.» هوگو چاوز سیاست جهانی را وارونه کرد. نیکولاس مادورو متصدی وزارت امور خارجه شد و روابط نزدیکی را با کوبا، روسیه و ایران ایجاد کرد. در سال 2012، سرطان باعث شد تا چاوز، مادورو را بهعنوان جانشین خود معرفی کند. چاوز سپس به کوبا رفت و دیگر در انظار عمومی دیده نشد.

مادورو زندگی حرفهای خود را در ابتدا بهعنوان یک راننده اتوبوس و کار در یک شرکت حمل و نقل در کاراکاس آغاز کرد. او در محلهای از طبقه کارگر در کاراکاس بزرگ شد. رفتن به دانشگاه هیچوقت در ذهن او جایی نداشت اما عضویت در حزب توانست او را نجات دهد. مادورو از نظر ایدئولوژیکی به کوبا نزدیک بود. او به بزرگترین دانشآموز کمونیسم کوبایی در ونزوئلا تبدیل شد و از روشهای رژیم کاسترو در ونزوئلا استفاده میکرد. ژنرال مانوئل کریستوفر فیگوئرا رئیس سرویس اطلاعات بولیوار یا سبین بود.
او میگوید: «سازمان اطلاعات ملی بولیوار پلیس سیاسی است؛ نیروی پلیسی که مادورو از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند. سبین برای مادورو مثل گشتاپو برای آدولف هیتلر بود.» مادورو از فیگوئرا خواست تا دستگاه اطلاعاتی مخالفان دولت را تحت نظر داشته باشد: «او میخواست بداند که آنها در لحظه چه کارهایی انجام میدهند.» فیگوئرا میگوید، مادورو گاهی به شوخی میگفت: «خب (فلانی) امروز صبح صبحانه چی خورد؟» مادورو ابزار لازم برای دسترسی به این اطلاعات را در اختیار فیگوئرا قرار داده بود.
در سال 2018، ژنرال فیگوئرا به پاسدار رژیم مادورو تبدیل شد؛ افسران فیگوئرا از بازداشتهای خودسرانه تا شکنجه استفاده میکردند و به نقض شدید حقوق بشر متهم بودند. اما ردیابی مخالفان رژیم مادورو تنها مسئولیت فیگوئرا نبود. براونفیلد میگوید اعضای جنبش چاویستا (جنبش مردمی حامیان چاوز) احترامی برای مادورو قائل نبودند، افسران نظامی هم دیدگاه خوبی نسبت به او نداشتند. مادورو که به این باور رسید رامیرز، وزیر نفت، قدرت بسیاری کسب کرده و به رقیب او تبدیل شده، دستور بازداشتش را صادر کرد.
رامیرز میگوید چون مادورو نمیتوانست او را بازداشت کند بنابراین تلاش کرد با مصادره خانهاش، اجبار به تبعید و آزار و اذیت او و خانوادهاش او را بیاعتبار کند. مادور حتی برادر رامیرز را که هیچ ارتباطی به سیاست نداشت، بهمدت یک سال به زندان انداخت. رامیرز تنها فردی نبود که مادورو کنار زد؛ او بسیاری از نزدیکان چاوز را نیز برکنار کرد و نزدیکان خود در زمان صدارتش در وزارت امور خارجه را در رأس نهادهای کشور قرار داد.
در دسامبر 2016 ونزوئلاییها برای شرکت در انتخابات پارلمانی به پای صندوقهای رای رفتند. این رایگیری نتیجه دلخواه مادورو را نداشت. رئیسجمهور ونزوئلا اکثریت خود را در پارلمان از دست داد؛ امری که از زمان انقلاب در ونزوئلا رخ نداده بود اما مادورو کنار نرفت. خشم مردمی اعتراضاتی را در خیابانها در پی داشت و صدها نفر از جوانان کشته شدند.
پس از آن مادورو و ونزوئلا از سوی جامعه جهانی در انزوا قرار گرفت. زمانی که دولت اول ترامپ روی کار آمد جان بولتون بهعنوان مشاور امنیت ملی برای برکناری مادورو مصمم شده بود. شدت برنامه تحریمهایی که بولتون بر ونزوئلا اعمال کرد، بیسابقه بود. تحریم نفت و گاز ونزوئلا و مسدود کردن داراییهای دولت در خارج از کشور، ونزوئلا را دچار اختناق کرد.
این مسترکلاسی از آمریکا در ایجاد ویرانی گسترده بدون شلیک یک گلوله بود. تحریمها اقتصاد ونزوئلا را ورشکسته کرد و تورم به مرز انفجار رسید؛ بهگونهای که قیمت یک کیلو برنج به 2/5 میلیون بولیوار میرسید. کاراکاس هم بهشت بود هم جهنم. کمبودها منجر به غارت شد و هفت میلیون نفر کشور را ترک کردند. حتی قمارخانهها که پس از انقلاب ممنوع شده بودند فعالیت خود را دوباره آغاز کردند.
تا امروز تحریمها بهتنهایی نتوانستند مادورو را از قدرت کنار بزنند. نیویورک تایمز اخیراً در گزارشی به نقل از چند منبع نزدیک به دولت ونزوئلا نوشته است که رئیسجمهور ونزوئلا در بحبوبه تهدید فزاینده حمله نظامی آمریکا، تدابیر امنیتی شخصی خود را تشدید کرده، بهطور مرتب مکان خواب و تلفن همراه خود را عوض میکند و به کوبا، متحد کلیدی خود تکیه کرده است.
این منابع فضایی از تنش و نگرانی در حلقه داخلی رئیسجمهور را توصیف کردهاند و میگویند مادورو معتقد است همچنان کنترل اوضاع را در دست دارد و میتواند از آخرین و جدیترین تهدید علیه حکومت 12 ساله خود عبور کند.
مادورو همچنین برای کاهش خطر خیانت، برای تامین امنیت شخصی خود نقش بیشتری به محافظان کوبایی محول کرده است و از افسران مبارزه با جاسوسی کوبایی بیشتری در ارتش ونزوئلا استفاده میکند. اگر مادورو بتواند با ترامپ به توافقی برسد شاید فشار از روی رئیسجمهور ونزوئلا کاسته شود اما در هر صورت تضعیف سیاسی که از انتخابات سال گذشته بهبار آمده و بر حمایت مردمی از مادورو تاثیر گذاشته، جبران نخواهد شد.