| کد مطلب: ۵۴۲۴۸

فریدمن: جهان وارد دوره‌ای جدید شده که مشابه آن در گذشته وجود نداشته است

توماس فریدمن، نویسنده برجسته آمریکایی، اعلام کرده است که جهان وارد دوره‌ای جدید شده که شبیه هیچ دوره‌ای در گذشته نیست.

فریدمن: جهان وارد دوره‌ای جدید شده که مشابه آن در گذشته وجود نداشته است

به گزارش هم‌میهن آنلاین و به نقل از انتخاب، او نوشت که عصر پس از جنگ سرد به پایان رسیده و دوره جدیدی جای آن را گرفته است که او آن را «عصر پلی‌سین» می‌نامد. این عصر توسط یک قدرت یا عامل واحد تعیین نمی‌شود، بلکه از برخوردها و تعاملات عوامل متعددی شکل می‌گیرد؛ عواملی همچون هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی، بازسازی ائتلاف‌های ژئوپولیتیک، زنجیره‌های تأمین پیچیده، مهاجرت و همبستگی شدید جهانی.

سؤال اصلی مقاله

موضوع اصلی مقاله این است که: چه نامی برای دورانی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم مناسب است؟ فریدمن در پاسخ می‌گوید جهان به‌طور ریشه‌ای تغییر کرده است نسبت به دوران جنگ سرد، دورانی که او در آن متولد شد و به‌عنوان خبرنگار فعالیت می‌کرد.

به نظر او، چارچوب‌های تاریخی دوران جنگ سرد دیگر معتبر نیستند. خروج آشفته آمریکا از افغانستان، تهاجم گسترده روسیه به اوکراین، ظهور چین به‌عنوان رقیب نظامی و اقتصادی برای ایالات متحده، تشدید تغییرات اقلیمی و انقلاب فناوری بی‌سابقه، همه این‌ها نشان‌دهنده پایان نظم گذشته و آغاز دوره‌ای جدید بدون نام مشخص است.

تلاش پژوهشگران برای نامگذاری عصر جدید

فریدمن می‌گوید پژوهشگران از زاویه‌های مختلف سعی دارند این عصر را نامگذاری کنند. دانشمندان محیط زیست آن را «عصر آنتروپوسن» می‌نامند؛ یعنی عصری که تأثیر انسان بر اقلیم و محیط زیست آن را تعیین می‌کند. تکنولوژیست‌ها آن را عصر اطلاعات یا عصر هوش مصنوعی می‌دانند. استراتژیست‌ها آن را بازگشت ژئوپولیتیک می‌دانند و تاریخ‌نگار روبرت کاگان آن را این‌گونه توصیف می‌کند: «جنگل‌ها دوباره رشد می‌کنند».

اما فریدمن معتقد است که هیچ‌یک از این اصطلاحات جوهره واقعی لحظه کنونی را در بر نمی‌گیرد. جهان تنها تحت تأثیر یک عامل تغییر نمی‌کند، بلکه نتیجه ادغام و تعامل همزمان چندین نیروست: فناوری و هوش مصنوعی، اقلیم و محیط زیست، اقتصاد جهانی، تحولات هویتی، مهاجرت و ارتباطات فوری.

تغییر از سیستم‌های دوتایی به سیستم‌های چندقطبی

آنچه قبلاً به‌عنوان ساختارهای دوتایی (شرق/غرب، شمال/جنوب، دموکراتیک/استبدادی) فهم می‌شد، اکنون در حال تبدیل شدن به سیستم‌های چندقطبی و چندتأثیری است. هوش مصنوعی به سوی هوش مصنوعی عمومی چنددانشی پیش می‌رود، خطرات اقلیمی به بحران‌های مرکب و متصل تبدیل شده‌اند، تجارت جهانی شبکه‌ای چندمرکزی شده و هویت‌های اجتماعی به شکل‌ها و تعلقات متنوع درآمده‌اند.

فریدمن اذعان می‌کند که کسی که به او در شکل‌دهی این درک کمک کرد، کریگ ماندی، رئیس پیشین تحقیق و برنامه‌ریزی شرکت مایکروسافت بود.

مفهوم «پلی‌سین»

فریدمن می‌گوید ماندی در گفت‌وگو با او اصطلاح جدیدی به نام «پلی‌سین» ابداع کرد، واژه‌ای برگرفته از زبان یونانی که می‌تواند به «عصر تعاملات بسیار با بسیار» ترجمه شود. در این جهان، هر فرد و هر ماشین توانایی تأثیرگذاری دارند، به لطف گوشی‌های هوشمند، محاسبات پیشرفته و ارتباطات فوری.

یکی از عوامل برجسته ورود بشر به این عصر، انقلاب هوش مصنوعی است. در سال 2024، یعنی دو سال پس از معرفی ربات چت «چت‌جی‌پی‌تی»، فریدمن سلسله درس‌هایی با ماندی آغاز کرد که هدف نهایی هوش مصنوعی را رسیدن به «هوش مصنوعی عمومی چنددانشی» توضیح داد؛ سیستمی که بتواند فیزیک، شیمی، موسیقی، فلسفه، ادبیات و ورزش را بفهمد و بتواند بین آن‌ها پیوندهای پیچیده‌ای بسازد که فراتر از توان انسان باشد. کامپیوتر دیگر صرفاً ابزار اجرای دستورالعمل‌ها نیست، بلکه شریک فکری است که می‌تواند ابتکار عمل و راه‌حل‌های نوآورانه ارائه دهد.

تحول در صنعت تراشه‌ها

این تحول هوش مصنوعی با تحولی بزرگ در صنعت تراشه‌های الکترونیکی مرتبط است. پیش‌تر، تراشه‌ها به صورت دودویی عمل می‌کردند: بین 0 و 1 جابه‌جا می‌شدند و یک وظیفه را در هر بار اجرا می‌کردند. اما امروزه تراشه‌ها از واحدهای متعدد تشکیل شده‌اند که به‌صورت موازی عمل می‌کنند. شرکت‌هایی مانند Applied Materials، اینتل، TSMC و سامسونگ، تراشه‌هایی با قطعات کوچک تخصصی ساخته‌اند که در یک تراشه سه‌بعدی جمع شده‌اند.

این توانایی توزیع و پردازش همزمان وظایف، امکان آموزش مدل‌های هوش مصنوعی را فراهم می‌کند، زیرا سیستم‌ها می‌توانند میلیاردها متغیر داخلی را تنظیم کرده و الگوها را خودکار شناسایی کنند.

از تغییرات اقلیمی تا بحران‌های مرکب

عامل دوم تعریف‌کننده عصر پلی‌سین، گذر از «تغییر اقلیم» به «بحران‌های مرکب» است. دیگر مسأله تنها افزایش دما نیست؛ همان‌طور که مقاله اشاره می‌کند، کارشناسان محیط زیست مانند یوهان روکستروم و توماس هومر دیکسون توضیح می‌دهند که تغییر اقلیم زنجیره‌ای از فروپاشی‌ها را آغاز می‌کند: خشکسالی که به کاهش کشاورزی، مهاجرت و بحران سیاسی منجر می‌شود، و در نهایت فروپاشی دولت‌ها.

فریدمن مثال سوریه پیش از جنگ داخلی را می‌آورد که خشکسالی بی‌سابقه کشاورزان را به شهرها سوق داد، جایی که با فقر، بیکاری و تنش‌های مذهبی روبرو شدند و انفجار نهایی رخ داد.

چندجهتی شدن ژئوپولیتیک

ژئوپولیتیک اکنون چندجهتی است. در دوران جنگ سرد، جبهه‌بندی واضح بود: شرق در برابر غرب. امروز، کشورها «چندجبهه‌ای» عمل می‌کنند. هند نفت از روسیه می‌خرد و همزمان در حوزه فناوری با آمریکا همکاری می‌کند. چین پهپاد به روسیه و اوکراین می‌فروشد. اسرائیل با آذربایجان مسلمان علیه ارمنستان مسیحی همکاری می‌کند. این‌ها اتحادهای موقت و سودمحور هستند، نه ائتلاف‌های پایدار.

جنگ شبکه‌ای شده است

فریدمن می‌گوید جنگ نیز دیگر خط مقدم یکپارچه ندارد. رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، هم در اوکراین به‌صورت نظامی می‌جنگد و هم اروپا را از طریق حملات سایبری، کمپین‌های اطلاعات غلط و مداخله در انتخابات به چالش می‌کشد. میدان نبرد دیگر جغرافیایی نیست، بلکه شبکه‌ای شده است.

جامعه و تنوع هویتی

فریدمن ادامه می‌دهد که در دوران کودکی او در دهه 1950، هویت‌های اجتماعی بسیار صریح بودند: مرد یا زن، سیاه یا سفید، مسیحی یا یهودی. اما امروز شهر او چندنژادی، چنددینی و چندفرهنگی شده است. مهاجرت جهانی از سال 1990 دو برابر شده و هویت جوامع را تغییر داده است؛ شهرها اکنون چندزبانه و چندهویتی هستند.

حتی اخبار نیز چندمنبعی شده‌اند. دیگر رسانه‌ها صرفاً از بالا به پایین عمل نمی‌کنند؛ هر کسی می‌تواند خبر را منتشر کند و گاهی یک کلیپ کوتاه میلیون‌ها بار بازنشر می‌شود.

اقتصاد چندمرحله‌ای

اقتصاد نیز دیگر بر پایه نظریه آدام اسمیت نیست: «من پنیر تولید می‌کنم و تو شراب». محصولات بزرگ امروز، مانند گوشی‌های هوشمند، واکسن‌ها و تراشه‌های الکترونیکی، نتیجه شبکه‌ای چندمرحله‌ای هستند؛ طراحی در یک کشور، مواد در کشور دیگر، تولید در کشور سوم و مونتاژ در کشور چهارم انجام می‌شود.

اقتصاددان اریک بینهوکر این پدیده را «تقسیم دانش به جای تقسیم کار» می‌نامد.

پیام نهایی فریدمن

فریدمن معتقد است موفقیت در عصر پلی‌سین نیازمند ائتلاف‌های انعطاف‌پذیر است که دولت‌ها، شرکت‌ها، جامعه مدنی، خلاقان و کارشناسان را در شبکه‌هایی فراتر از تقسیمات سیاسی گرد هم می‌آورد.

او عبارتی از فیلسوف دوف سیدمان نقل می‌کند که این ایده را به خوبی خلاصه می‌کند: «وابستگی متقابل دیگر انتخابی نیست، بلکه شرط وجودی است.»

فریدمن مقاله خود را با تأکید بر این نکته به پایان می‌رساند که این عصر نخستین عصری است که انسان‌ها بر سیاره‌ای کاملاً متصل حکمرانی می‌کنند و آینده به توانایی ما در درک حقیقت همبستگی و عمل فرامرزی و میان‌رشته‌ای بستگی دارد.

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار