شکست صلح اجباری در فلسطین/بعید است طرح صلح ترامپ بتواند مناقشهای به عمر بیش از یک قرن را از میان ببرد
توافقی که هفته گذشته در شرمالشیخ منعقد شد، اساساً ناقص است زیرا به رویکرد صلح با زور متکی است؛ بنابراین بسیار بعید است که بتواند درگیریای را که ۱۲۸ سال ادامه داشته و علل اساسی آن در آگاهی جمعی فلسطینیها، اعراب و مسلمانان در سراسر جهان باقی مانده است، حل کند.
هلال خشان استاد دانشگاه آمریکایی بیروت
توافق آتشبس غزه تصریح میکند که صلح پایدار، صلحی است که در آن هم فلسطینیها و هم اسرائیلیها بتوانند ذیل آن پیشرفت کنند؛ از حقوق اساسی خود برخوردار باشند، امنیت خود را تضمین کنند و کرامت خود را حفظ کنند. این توافق تأکید میکند که فصل جدیدی در منطقه گشوده شده است؛ فصلی که در آن اختلافات در آینده میتواند از طریق دیپلماسی به جای درگیری حل شود.
مشکل این توافق این است که ریشههای خصومتها بین اسرائیل و فلسطینیها را به حمله حماس در 7 اکتبر 2023 نسبت میدهد و این واقعیت را نادیده میگیرد که این درگیری در واقع با برنامه بازل 1897 آغاز شد. این سند نتیجه اولین کنگره صهیونیستی بود که در بازل سوئیس برگزار شد و خواستار تأسیس یک کشور یهودی در فلسطین شد که در آن زمان 600 هزار نفر جمعیت داشت که 95 درصد آن عرب بودند.
توافقی که هفته گذشته در شرمالشیخ منعقد شد، اساساً ناقص است زیرا به رویکرد صلح با زور متکی است؛ بنابراین بسیار بعید است که بتواند درگیریای را که 128 سال ادامه داشته و علل اساسی آن در آگاهی جمعی فلسطینیها، اعراب و مسلمانان در سراسر جهان باقی مانده است، حل کند. این مقاله استدلال میکند که این طرح صلح کارساز نخواهد بود و توسعهطلبی ارضی اسرائیل فراتر از غزه و کرانه باختری ادامه خواهد یافت.
جنون قدرت
اسرائیل مدتهاست که به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی از طریق قدرت نظامی است. زیو جابوتینسکی، بنیانگذار صهیونیسم تجدیدنظرطلب، معتقد بود که بدون خشونت و غصب، بازگشت به «سرزمین موعود» یا ایجاد یک کشور یهودی خالص امکانپذیر نیست. مناخیم بگین، که پیش از نخستوزیری در سال ۱۹۷۷، عضو برجسته سازمان تروریستی ایرگون بود، گفت که «ایجاد اسرائیل بزرگ فقط با سرکوب دیگران قابل دستیابی است، زیرا صحبت از مشارکت و همزیستی پوچ است.»
در اوایل این ماه، «انجمن خاورمیانه» که طرفدار اسرائیل است، نوشت: «صلح واقعی تنها پس از دستیابی اسرائیل به پیروزی آشکار... پس از شکست کامل دشمنانش حاصل خواهد شد.» آونر آوراهام، مأمور سابق موساد، اذعان کرده که اسرائیل دائماً در جستوجوی دشمنان جدید است. به گفته وی، تصمیمگیرندگان اسرائیلی صلح را نه بهعنوان یک هدف، بلکه بهعنوان یک استراتژی برای گسترش بیشتر اراضی میدانند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در سخنرانی خود در کنست گفت که اسرائیل با زور به پیروزی رسیده است. او همچنین گفت که ایالات متحده به اسرائیل سلاح داده است تا بتواند دیدگاه خود از صلح را بر خاورمیانه تحمیل کند. ترامپ از طریق این اظهارات، معنای صلح در منطقه را دوباره تعریف میکند و آن را مترادف با سلطه و ظلم به جای عدالت و ارزشها قرار میدهد.
بلافاصله پس از اجرای آتشبس در غزه، ارتش اسرائیل یک بند مخفی ادعایی را فعال کرد که به آن اجازه میدهد در صورت تشخیص تهدید از سوی مبارزان حماس، دوباره دست به سلاح ببرد. در نتیجه، دهها فلسطینی تا به حال کشته شدهاند. بهطور واضح، هر دو طرف یکدیگر را به نقض آتشبس متهم کردهاند، اما این حادثه نشاندهنده تمایل اسرائیل برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود از طریق زور به جای ابزارهای دیپلماتیک است و هدف اسرائیل را برای تغییر شکل منطقه بر اساس برتری نظامی قاطع خود آشکار میکند. در واقع، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و حامیانش، هویت یهودی مدرن را بر این اساس که زمین یک حق تاریخی غیرقابل تفکیک است و جامعه یهودی دائماً در معرض تهدید است و نیاز به حفاظت پیشگیرانه دارد، دوباره تعریف میکنند.
از سرگیری حملات هوایی اسرائیل همچنین شباهتهایی بین وضعیت غزه و لبنان را برجسته میکند. هفته گذشته، اسرائیل پیشنهاد جوزف عون، رئیسجمهور لبنان، برای مذاکره جهت پایان دادن به درگیری میان لبنان و اسرائیل را نادیده گرفت. از آن زمان تاکنون، حملات هوایی اسرائیل به لبنان تشدید شده است و این حملات پیام روشنی ارسال میکند مبنی بر اینکه اسرائیل قصد دارد با استفاده از زور، واقعیت را در عمل انجامشده و در میدان محقق کند و به چیزی دست یابد که آتشبس امضاشده در نوامبر گذشته تاکنون به آن دست نیافته است. هدف اسرائیل آشکار است: مجبور کردن لبنان به پایبندی به شرایط مدنظر اسرائیل و تکمیل روند خلع سلاح حزبالله، حتی بدون توافق در مورد تعیین مرز.
غیبت نتانیاهو در اجلاس شرمالشیخ، تمایل او را برای فاصله گرفتن از هرگونه تعهدی برای پایان دادن به جنگ یا آغاز یک روند سیاسی با فلسطینیها آشکار کرد. مسلماً حضور نتانیاهو در شرمالشیخ، پایگاه راستگرای او را خشمگین میکرد. او حماس را به نقض توافق آتشبس با عدم بازگرداندن تمام اجساد ربودهشدگان اسرائیلی متهم کرده و تأکید کرد که در این مورد اقدام قاطعی انجام خواهد داد.
با این حال، حماس میگوید تجهیزات لازم برای جمعآوری آواری که اجساد در زیر آن گرفتار شدهاند را ندارد. در واقع، اجساد هزاران فلسطینی نیز هنوز در زیر آوار گرفتار هستند زیرا اسرائیل ماشینآلات لازم برای بازیابی آنها را نابود کرده است. ترکیه پیشنهاد داده که 80 متخصص جمعآوری آوار را برای کمک به بازیابی بقایای اجساد اعزام کند، اما نتانیاهو این پیشنهاد را رد کرده و اظهار داشت که حماس میتواند این کار را به تنهایی انجام دهد. در پاسخ، وزیر امور خارجه مصر گفت که حماس به مفاد توافق غزه متعهد است و برای تکمیل مأموریت خود به زمان بیشتری نیاز دارد.
زندگی در انکار
موضع اسرائیل در مورد صلح با فلسطینیان واضح است: این کشور قاطعانه ایده تشکیل کشور فلسطین را رد میکند، با وجود اینکه این موضوع در قلب درگیری گستردهتر آن با جهان عرب قرار دارد. ملک عبدالله، پادشاه اردن، نسبت به آیندهای تاریک برای خاورمیانه بدون تأسیس کشور فلسطین هشدار داده است. به همین ترتیب، عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، صلح در منطقه را منوط به تشکیل کشور فلسطین دانسته است.
برخی از اسرائیلیها نیز به اهمیت موضوع تشکیل کشور فلسطینی اشاره کردهاند. در سال ۲۰۱۷، شلومو بن عامی، وزیر امور خارجه سابق اسرائیل، گفت که منتظر ظهور یک رهبر اسرائیلی است که بتواند آشکارا فاجعه عظیم فلسطین را تصدیق کند. او اصرار نتانیاهو بر اینکه اسرائیل یک کشور یهودی است را مشکلساز دانست و گفت که اسرائیلیهای عادی در انکار این موضوع زندگی میکنند و فلسطینیها را غیرقابل اعتماد و سختیهای فلسطینیها را یک نگرانی امنیتی میدانند. در واقع، بسیاری از اسرائیلیها، مانند نخستوزیران سابق، ایهود باراک و ایهود اولمرت، میگویند که اگر اسرائیل به این روش ادامه دهد، میتواند به یک دولت آپارتاید مانند آفریقای جنوبی تبدیل شود؛ این مقایسهای است که وخامت اوضاع را برجسته میکند.
از زمان تأسیس، اسرائیل حتی یک پیشنهاد صلح با فلسطینیها ارائه نکرده یا حتی با یک پیشنهاد صلح موافقت نکرده است و همیشه شرط و شروط مطرح کرده است. در عوض، به طور یکجانبه صلح را با کشورهای عربی دنبال کرده است. اسرائیل صلحی را ترجیح میدهد که توسط قدرت ایالات متحده به دولتهای عربی تحمیل شود و به آن درجهای از نفوذ در منطقهای که هیچ ارتباطی با آن ندارد، بدهد.
در سال ۱۹۴۹، حسنی الزعیم، رئیسجمهور سوریه، قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل را پذیرفت که خواستار بازگشت یا جبران خسارت پناهندگان فلسطینی بود. او پیشنهاد داد که اگر اسرائیل با بازگشت 100 هزار فلسطینی آواره موافقت کند، 400 هزار پناهنده را به تابعیت خود درمیآورد و به این ترتیب به مسئله پناهندگان پایان داد. دیوید بنگوریون، نخستوزیر اسرائیل، پیشنهاد الزعیم را رد کرد و ادعا کرد که هزینه صلح بسیار بالاست. در سال ۱۹۸۱، ولیعهد عربستان سعودی طرحی را برای برقراری صلح بین کشورهای عربی و اسرائیل در ازای تأسیس یک کشور فلسطینی پیشنهاد داد، اما اسرائیل آن را رد کرد.
یک سال بعد، اعضای اتحادیه عرب رسماً این پیشنهاد را پذیرفتند، اما اسرائیل دوباره آن را رد کرد، اگرچه کشورهای عربی توافق کردند که شورای امنیت تضمینهایی برای صلح بین کشورهای منطقه ایجاد کند. در سال ۱۹۹۶، اتحادیه عرب این اصل را تصویب کرد که صلح عادلانه و جامع در خاورمیانه «گزینه استراتژیک» برای کشورهای عربی است؛ به شرطی که یک کشور فلسطینی تأسیس شود. با این حال، اسرائیل به این طرح که متعاقباً در اجلاس اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۲ دوباره تصویب شد، پاسخی نداد.
خشم عمومی اعراب
خشم از این وضعیت سالهاست که در سراسر جهان عرب رو به افزایش است. در سال ۱۹۹۷، یک سرباز اردنی در جریان یک گشتزنی در یک منطقه مرزی، هفت دختر اسرائیلی را کشت و ادعا کرد که آنها هنگام نماز خواندن او را مسخره کردهاند. برخی از اردنیها او را یک قهرمان میدانند و معتقدند که او دختران را برای اعتراض به پیمان صلح بین اردن و اسرائیل کشته است.
در ژوئن ۲۰۲۳، یک پلیس ۲۰ ساله مصری از مرز عبور کرد و سه سرباز اسرائیلی را کشت و چندین نفر دیگر را زخمی کرد. این واقعیت که تیرانداز ۲۵ سال پس از توافق کمپ دیوید متولد شده بود، ریشههای عمیق درگیری اعراب و اسرائیل را نشان میدهد. رسانههای اجتماعی عرب مملو از نظراتی بود که از این پلیس به عنوان یک قهرمان ملی تجلیل میکردند. یک روز پس از حمله ۷ اکتبر حماس، یک پلیس مصری دو گردشگر اسرائیلی را در اسکندریه به قتل رساند، زیرا آنها اصرار داشتند که با پرچم اسرائیل عکس بگیرند، که این اقدام نقض مقررات بود. در ماه مه ۲۰۲۴، نیروهای مصری و اسرائیلی در نزدیکی گذرگاه مرزی رفح با هم درگیر شدند که منجر به مرگ یک سرباز مصری شد.
ترامپ ابراز امیدواری کرده است که کشورهای بیشتری به توافقنامههای ابراهیم بپیوندند و گفته است که چندین کشور عربی و اسلامی به او از تمایل خود برای امضای توافقنامههای صلح با اسرائیل خبر دادهاند. او تأکید کرد که اگر عربستان سعودی توافقنامه صلح امضا کند، همه کشورهای عربی و اسلامی از آن پیروی خواهند کرد. توافقنامههای عادیسازی روابط به نام ابراهیم (حضرت ابراهیم برای مسلمانان)، یکی از چهرههای کلیدی در ادیان یهودی و مسلمان، نامگذاری شدهاند.
با این حال، آنچه حامیان این توافقنامهها از تشخیص آن عاجز ماندند این است که طبق تورات، خداوند به ابراهیم و فرزندانش مالکیت ابدی سرزمین کنعان را اعطا کرده است؛ که علاوه بر فلسطین تاریخی، لبنان و جنوب غربی و مرکزی سوریه، منطقهای را که اسرائیل از زمان سقوط رژیم بشار اسد در دسامبر 2024 در آن نفوذ کرده است، شامل میشود.
ظهور اسرائیل در خاورمیانه در حالی رخ داد که منطقه عربی از بیتوازنی ساختاری عمیقی رنج میبرد. دولت مدرن عربی از استعمار، بوروکراسی متورمی را به ارث برده است که جامعه را استثمار کرده و آن را از سیاست و تصمیمگیری حذف کرده است. این دولت نتوانسته است یک سیستم آموزشی مدرن ایجاد کند که از تلقین فراتر رود و تفکر انتقادی را رشد دهد.
در همین حال، فقها نتوانستهاند بر سکون مذهبی غلبه کنند، فقه را به مناسک تقلیل دادهاند و ارزش شخصیت فردی و هویت ملی را بیاعتبار کردهاند. جامعه توانایی تفکر در مورد آیندهای بهتر را از دست داده و خود را از گذشته جدا کرده است و همین امر منجر به حاشیهنشینی و جدایی از واقعیت شده است. مسائل ملی کمرنگ شدهاند و جای خود را به فرقهگرایی، قومیتگرایی و بیکفایتی سیاسی دادهاند. قیامهای شکستخورده اعراب، به اقتدارگرایی مشروعیت جدیدی بخشید، زیرا جنبشهای مخالف، فاقد بلوغ و اهداف قابل دستیابی بودند. وخامت وضعیت جوامع عربی، تسلط اسرائیل بر منطقه و سوءاستفاده از اختلافات برای پیشبرد پروژه منطقهای خود را آسانتر کرد.
در سال ۱۹۰۵، نجیب عازوری، مسیحی مارونی لبنانی، کتابی در مورد بیداری ملت عرب نوشت و استدلال کرد که قرن بیستم شاهد درگیری عظیمی بین اعراب و پروژه صهیونیستی خواهد بود که اهداف آن فراتر از فلسطین است. او استدلال کرد که این ابتکار عمل برای مهندسی آینده منطقه، بهرهبرداری از اختلافات آن و تعریف مجدد مرزهای آن در صورت ایجاد فرصتها، طراحی شده است. او گفت که این درگیری ادامه خواهد یافت تا زمانی که یک طرف به طور کامل دیگری را شکست دهد.