| کد مطلب: ۵۰۸۵۳

استرس‌، مهم‌ترین عامل افزایش بیماری‌های مزمن

آن‌چه انسان ایرانی را به وضعیت کنونی در زمینه سلامت جسم کشانده، استرس‌های مزمنی است که راه چاره‌ای برای کاهش و مدیریت آن نمی‌یابد و درنتیجه به سرکوب احساسات منفی و استرس اقدام می‌کند؛ سرکوبی به‌معنای جداکردن احساسات از خودآگاهی و تنزل‌دادن آن به قلمرو ناخودآگاه.

استرس‌، مهم‌ترین عامل افزایش بیماری‌های مزمن

مهدی ملک‌محمد روانشناس: گزارش «افزایش مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های مزمن غیرواگیر در ایران» که به‌‌همت گروه جامعه روزنامه هم‌میهن در تاریخ اول مهرماه منتشر شد، نتایج پژوهش انتشاریافته در مجله معتبر لنست را مورد بررسی قرار داده و به‌نقل از این مجله و نیز پیمایش ملی عوامل خطر بیماری‌های غیرواگیر ایران در سال 1400، پوشش پایین غربالگری‌ها، کم‌تحرکی،‌ استعمال دخانیات و تغذیه ناسالم را جزو مهم‌ترین عوامل خطر بیان کرده است اما متأسفانه نادیده‌‌گرفتن عوامل روان‌شناختی در زمینه سلامت، موضوعی است که به‌صورت سنتی توسط علم پزشکی صورت می‌گیرد، چراکه این علم همچنان با نگاه دوگانه‌گرایی به ذهن و بدن می‌نگرد و ازهمین‌رو کارکرد بدن را مجزا از محیطی که در آن زندگی می‌کند درنظر می‌گیرد.

آن‌چه انسان ایرانی را به وضعیت کنونی در زمینه سلامت جسم کشانده، استرس‌های مزمنی است که راه چاره‌ای برای کاهش و مدیریت آن نمی‌یابد و درنتیجه به سرکوب احساسات منفی و استرس اقدام می‌کند؛ سرکوبی به‌معنای جداکردن احساسات از خودآگاهی و تنزل‌دادن آن به قلمرو ناخودآگاه. ما با آن سرکوب تصور می‌کنیم که مشکل احساس‌مان را حل کرده‌ایم، اما این تازه آغاز ماجراست.

رشته نسبتاً‌ جدید ایمنی‌شناسی عصبی‌روانی نشان می‌دهد که رابطه فشرده‌ای بین مغز و سیستم ایمنی وجود دارد و برهمین‌اساس، سرکوب هیجان‌هایی که به‌نوعی پیام‌آور ناخوشایندبودن محیط هستند، سیستم دفاعی بدن را در برابر بیماری خلع‌سلاح می‌کند و نتیجه همان می‌‌شود که نشریه لنست گزارش آن را داده است؛ افزایش مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های مزمن.  اما استرس چیست و چگونه می‌تواند فرد را در مقابل بیماری خلع‌سلاح کند و او را از پای درآورد؟ هانس سلیه، یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان و پیشگامان مطالعه استرس، آن را فرآیندی زیست‌شناختی می‌داند که صرف‌نظر از علت یا آگاهی فرد، مجموعه‌ای وسیع از رویدادها را در بدن شکل می‌دهد. براساس تعریف سلیه، ممکن است فردی دچار استرس باشد، بدون این‌که احساس تنشی را تجربه کند.

در چنین مواقعی استرس در شدیدترین و بدترین حالت خود قرار دارد، چراکه فرد از آن آگاه نیست و تلاشی برای تغییر وضعیت خویش نمی‌کند. استرس درواقع زمانی رخ می‌دهد که فشارهای واردشده بر موجود زنده بیش از ظرفیت‌های او برای تحمل این فشارها باشد. هنگامی‌که چنین فشارهایی به‌صورت مکرر بر ما وارد می‌شود، تعادل حیاتی بدن برهم‌‌می‌خورد و پاسخ به استرس در بدن فعال می‌شود. در استرس مزمن، فرد پاسخ‌های بدن را به محرک استرس‌زا برای مدتی‌طولانی تحمل می‌کند و نمی‌تواند از آن‌ها بگریزد، چون یا متوجه آن نیست یا کنترلی بر آن ندارد.

به‌عبارت‌دیگر فعالیت دستگاه عصبی، ترشح هورمون‌ها و تغییرات سیستم ایمنی، واکنش‌های بدن برای مقابله یا فرار از محرک استرس‌زا هستند که به ما کمک می‌کنند از خطر فوری جان سالم به‌‌در ببریم. اما اگر همین پاسخ‌های مرتبط با استرس به‌طور مزمن و بدون نتیجه ایجاد شوند، باعث آسیب و صدمات دائمی می‌شوند. میزان زیاد کورتیزول ترشح‌شده مزمن، سبب تخریب بافت شده و افزایش مزمن میزان آدرنالین، فشار خون را بالا برده و به قلب آسیب می‌رساند. همچنین پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که استرس مزمن، سبب اختلال در سیستم ایمنی می‌‌شود و بدن نمی‌تواند به‌خوبی و به‌درستی در برابر آسیب‌ واردشده از خود دفاع کند.

به‌سخنی‌ صریح‌، انسان ایرانی در زمانه حاضر که فشارهای بیش از حدی در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تجربه می‌کند، از همه‌سو دعوت می‌‌شود به تاب‌آوری، بردباری، تحمل و صبوری. همه این‌ها یعنی نادیده‌گرفتن استرسی که بدن را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. هانس سلیه به‌خوبی به این موضوع توجه کرده و نوشته است: «بیشتر تنش‌ها و ناامیدی‌های ما ناشی از نیازهای اجباری برای ایفای نقش کسی است که نیستیم.» ما باید بپذیریم، آن‌قدر که د‌لمان می‌خواهد قوی نیستیم. این‌که به‌ظاهر خود را قوی و سرسخت می‌دانیم، برای پنهان‌کردن ضعف‌ها و شکنندگی‌هایمان است.

نکته مهم آن است که درمان از همین پذیرش آغاز می‌شود. این‌که از همه آن‌چه در روزگار فعلی رنج می‌بریم آگاه باشیم، بپذیریم و آن‌ها را انکار نکنیم، نقطه آغازی است که می‌تواند سونامی‌ بیماری‌های مزمن غیرواگیر ازجمله سرطان‌ها را متوقف کند. کمتر پزشکی به سرگذشت تلخ بیماران و ماجراهای دشوار آنان در زندگی علاقه‌مند است و با بیمار در مورد آن‌ها صحبت می‌کند.

چراکه در نگاه غالب پزشکی، برای مثال سرطان ریه درنتیجه آسیب به دی‌ان‌ای سلول ازسوی برخی مواد مضر موجود در تنباکو ایجاد می‌شود. این علت‌یابی هرچند به‌نوعی درست است اما کافی نیست، چراکه نمی‌تواند توضیح دهد که چرا برخی از سیگاری‌ها به سرطان ریه مبتلا نمی‌شوند؟ چرا سلول‌های برخی افراد بیشتر از دیگران مستعد آسیب است؟

چرا ترمیم دی‌ان‌ای در برخی افراد اتفاق می‌افتد اما در برخی دیگر، نه؟ چرا سیستم ایمنی در برخی افراد مانع بروز سرطان می‌‌شود و در برخی دیگر، نه؟ چه‌چیزی باعث تفاوت‌های وسیع بین بیماران در درمان یا پیشرفت بیماری می‌شود؟  پاسخ به این سوالات نیازمند نگاه یکپارچه‌نگر به ذهن و بدن است. والتر کنون، فیزیولوژیست مشهور، به‌درستی گفته: «در بدن‌های ما خِردی وجود دارد». محیطی که ذهن ما تهدیدکننده، ناامن و بی‌ثبات تلقی می‌کند، در بلندمدت سبب‌ساز سونامی‌ بیماری‌های غیرواگیر خواهد شد. چه خوش‌مان بیاید، چه نیاید. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار