روایت محمدجواد غلامرضا کاشی از توصیه به یمنی زندگی کردن: مردم داستان تازهای خواهند نوشت
محمد جواد غلامرضا کاشی نوشت: مردم داستان تازهای خواهند نوشت. داستان تازه صورت واژگون داستان به پایان رسیده نیست. در فضای معقول، داستانی مینویسند که حاوی انباشت تجربیات پیشین هست، اما انکار تام و تمام آنها نیست. فرمان را لختی به دست مردم باید داد.

به گزارش هممیهن آنلاین، محمد جواد غلامرضا کاشی در کانال تلگرامیاش نوشت:
دیروز یک روحانی در تلویزیون ایران گفت مردم در وضع گرسنگی و رنج، آبدیدهتر و مقاومتر میشوند. مردم را توصیه کرد یمنیها را سرمشق خود قرار دهند. فقر و گرسنگی بر نیروی مقاومت آنها افزوده طوری که اسرائیل و آمریکا و اروپا، توان رویارویی با این جمع مردم گرسنه اما مقاوم را ندارند. آنچه آن روحانی با زبانی صریح و ساده گفت، عمیقترین فهم از راهی است که در آن پرتاب شدهایم. قرار است آنقدر مقاومت کنیم تا تمام شویم اما نام نیکی از ما باقی بماند. مقاومت نام دیگر تسلیم به تقدیر است. باید صبر کنیم معلوم شود چه آیندهای برای ما رقم خورده است.
داستانی که با آرزوی نابودی اسرائیل آغاز شد، اینک به پایان خود رسیده است. وضعیت تعلیق و امتناع تصمیم، از همین واقعیت سرچشمه میگیرد. تنها به شرط آغاز شدن داستانی تازه از بنبست تصمیمگیری بیرون میرویم.
داستان تازه ساختن در حوزه سیاست، کار هر کسی نیست. بیش از سه دهه است کسانی مسیر معکوس داستان موجود را سر میدهند اما موفق نیستند. میتوان داستانی نوشت که مضمون آن دوستی با اسرائیل و آمریکا باشد و نماد آن ملاقات با رئیس جمهور آمریکا. رضا پهلوی در این داستان از همه پیشروتر است. اما داستانش سر نمیگیرد.
کافی است آن روحانی محترم، از مردم بپرسد در مسیر یمن شدن تا کجا همراه و همگام خواهند بود. قبل از آن خوب است از خود آن روحانی بپرسیم جنابعالی چند روز یمن شدن را تاب خواهد آورد. اگر مردم و البته آن روحانی محترم در مسیر یمن شدن همگام بودند، داستان مبتنی بر آروزی نابودی اسرائیل جان تازهای خواهد گرفت. ااگر مردم تن زدند و نشان دادند جایی در مسیر یمن شدن، خواهند ایستاد، آنگاه داستان تازهای آغاز خواهد شد.
اگر کار به خشونت و آشوب نکشد، مردم داستان تازهای خواهند نوشت. داستان تازه صورت واژگون داستان به پایان رسیده نیست. در فضای معقول، داستانی مینویسند که حاوی انباشت تجربیات پیشین هست، اما انکار تام و تمام آنها نیست. فرمان را لختی به دست مردم باید داد. متولیان سیاسی و البته بازیگران منتقد و مخالف، در فهم و راه اندازی این داستان تازه واماندهاند. تنها کسانی قادر به شروع تازهاند که بیش از همه تن و روحشان زخمی روزگار است.