| کد مطلب: ۴۹۴۴۸

دست بجنبانید/درباره عکسی از موتورسواری زنان در شهر

دیروز سید تیمور حسینی رئیس پلیس راهور فراجا خطاب به زنانی که بدون گواهینامه موتور می‌رانند هشدار داده است. هشدار رئیس پلیس راهور متین بر منکرش لعنت. اما یک نفر باید به سیستمی که اینقدر کُند است و از جامعه عقب مانده هشدار بدهد که دست بجنباند و جلوی اتفاقات ناگواری که خدای ناکرده در آینده می‌افتد را زودتر بگیرد.

دست بجنبانید/درباره عکسی از موتورسواری زنان در شهر

زمان بچگی ما اگر یک خبرنگار میکروفن به دست می‌گرفت و توی مدرسه‌ای می‌چرخید و از بچه‌ها شغل آینده‌شان را سوال می‌کرد، صدی نود بچه‌ها دوست داشتند دکتر، پلیس، خلبان، مهندس و... شوند. اما یکی دو شب پیش در مهمانی بچه رفیقم می‌خواست موتورسوار شود.

واقعیت این بود که بعد از شنیدن حرف‌های دخترک به فکر فرو رفتم. به این فکر کردم چه می‌‌شود که بچه‌ای نسبت به شغلی آرزومند می‌شود. تا جایی که می‌دانیم بچه‌ها برای اینکه به این سوال جواب دهند باید بتوانند خودشان را در آن پوزیشن تصور کنند. در مرحله بعد باید که با آن شغل حس موفقیت و دیده‌شدن پیدا کنند.

این احساس در حقیقت از طریق محیط اطراف و رسانه‌ به آن‌ها القا می‌شود. بچه‌ها دوست دارند خلبان شوند چون اولاً تصور پرواز در آسمان برای هر بنی‌بشری جذاب است و ثانیاً هیات و هیبت خلبان‌ها و کروی پروازی دل بچه‌ها را به جاهای خوب می‌برد. بچه‌ها دوست دارند دکتر شوند چون نجات جان آدمیزاد مهم‌ترین کارهاست. بچه‌ها دوست دارند «لاستیک فروش شوند» چون عموی مهربانشان لاستیک‌فروش است.

اما دختربچه دوست من چرا باید همه تصورش از موفقیت راندن موتورسیکلت باشد؟ واقعیت این است که این روزها راندن موتور برای زنان ایران بیشتر از نشستن بر یک وسیله نقلیه است. بفهمی نفهمی یک پرچم است برای اعلام پیروزی. یک نشان از خواست مشروع زندگی برابر است.

راندن موتورسیکلت شاید دم‌دستی‌ترین، سخت‌ترین و پرزحمت‌ترین شغل برای انتخاب یک کودک باشد اما وقتی بچه رفیقم درباره شغل آینده‌اش حرف می‌زد آب از لب و لوچش آویزان بود.

می‌دانید چرا؟ برای اینکه این روزها همه مردم شهر زنان موتورسوار را تشویق می‌کنند. برایشان کف و سوت می‌زنند و توی مهمانی‌ها بر شجاعت‌شان آفرین می‌گویند. حتم دارم که آرزوی آن دختر یکی دو سال دیگر رنگ بوی امروزش را از دست داده و جایش را به آرزوی دیگری می‌دهد.

اما بیایید به این فکر کنیم که چرا هر اتفاق ساده برای تحقق اینقدر به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند و اینقدر پیچیده می‌‌شود و... این روزها واقعیت زندگی در خیابان، روی آسفالت داغ و در میان دود اگزوزها، به حقیقت بدل شده است.

اما آیین‌نامه‌ها و بوروکراسی و گیر و گورهای قانونی آنقدر کش پیدا می‌کند و مسئله می‌‌شود که تبدیل به آرزوی دختربجه‌ها می‌شود. 

دیروز سید تیمور حسینی رئیس پلیس راهور فراجا خطاب به زنانی که بدون گواهینامه موتور می‌رانند هشدار داده است. هشدار رئیس پلیس راهور متین بر منکرش لعنت.

اما یک نفر باید به سیستمی که اینقدر کُند است و از جامعه عقب مانده هشدار بدهد که دست بجنباند و جلوی اتفاقات ناگواری که خدای ناکرده در آینده می‌افتد را زودتر بگیرد. چیزی که من روزنامه‌نگار یک لاقبا در این روزهای شهر می‌بینم نیازمند دست جنباندن است. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار