بمب دوگانگی
همه ما کموبیش میپذیریم که افراد به نحو سوگیرانهای از خود یا دوستان یا خانواده خود دفاع کنند. یا مربی نسبت به گرفتن خطای بازیکن خود معترض است،
همه ما کموبیش میپذیریم که افراد به نحو سوگیرانهای از خود یا دوستان یا خانواده خود دفاع کنند. یا مربی نسبت به گرفتن خطای بازیکن خود معترض است، ولی در برابر خطای مشابه بازیکن تیم حریف سختگیر است. میپذیریم که دولتها در بزرگنمایی کارهای خودشان و کوچک جلوه دادن یا حتی نپذیرفتن خطاهای خود بهگونهای متفاوت از رقبا عمل کنند، ولی پذیرفتنی نیست که داور مسابقه یا قاضی دادگاه یا نقشهای مشابه از منطق دوگانه استفاده کنند. در واقع برخی نهادها و جایگاهها هستند که باید از توسل به داوریهای دوگانه پرهیز کنند، حتی افراد عادی و سیاسی هم باید حدودی را رعایت کنند. در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. یکی از این نهادها در ایران خطبههای نمازجمعه است که بهعنوان نماد هفتگی حکومت در ارتباط با مردم شناخته میشود. اگر به یاد داشته باشیم دهه ۶۰ و حتی اوایل دهه هفتاد، نمازهای جمعه و سخنرانان پیش از خطبههای آن محلی برای وحدت همه نیروهای طرفدار انقلاب تلقی میشدند، ولی کمکم این ماجرا تغییر کرد و بهجای آنکه این نهاد فراتر از اختلافات جناحی پرواز کند، خودش تبدیل به یک بخش از اختلافات شد، بهجای آنکه گرهگشایی حل مسئله کند، تبدیل به یک گره جدید شد. ابتدا از انتخاب یکسویه سخنرانان پیش از دستور آغاز شد و افرادی کاملا جناحی عهدهدار آن شدند، سپس امامان جمعه نیز وارد این فضا شدند، نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که آنان در موضوع واحدی که علیه یک دولت سخن میگفتند، در همان موضوع در دولت دیگر توجیهگر عمل کردند. در یک جا خطاب تند به دولت داشتند، در همان موضوع بهعنوان وکیل مدافع آن عمل کردند. اگرچه این کار از طرف دولتها عیب فاحشی محسوب نمیشد، ولی چنین رفتاری در نمازهای جمعه منجر به کماعتمادی نمازگزاران به خطیب نمازجمعه شد و کمکم صفوف آن خالی و خالیتر شد. این دوگانگی در رسانه رسمی نیز دیده میشود، ولی بدترین شکل دوگانگی را در عرصه سیاست میبینیم؛ عرصهای که حدی از دوگانگی قابل تحمل است، ولی این حد که نامزد ریاستجمهوری بگوید در صورت آمدن ریال را به پول قدرتمند منطقه تبدیل میکند و بگوید مشکل ما تحریم نیست مدیریت ضعیف است، ولی حالا که آمدهاند نهتنها پول را بیش از همیشه بیاعتبار کردهاند بلکه مدعی هستند که ما در جنگ بزرگ اقتصادی هستیم و اگر کشور دیگری دچار این وضع شود، کمتر از ۴۸ ساعت سقوط میکند! درحالیکه در این دو سال اخیر هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده است و قطعا به لحاظ تحریم از قبل وضع بهتری داریم. البته این حد از سخنان دوگانه منحصر به سیاسیون ایرانی نیست. اخیرا خانم وزیر خارجه آلمان نسبت به مسمومیتهای مدارس ایرانی ابراز نگرانی کرده، درحالیکه هنوز درباره بمبهای شیمیایی که آلمانیها به صدام فروختند و مردم حلبچه و سردشت را در کسری از دقیقه کشتند موضعگیری نکرده و عذرخواهی نکردهاند. این نوع دوگانگیها مثل بمب هستند که وسط اعتماد عمومی منفجر میشود، تکههای اعتماد را به کیلومترها آنطرفتر پرتاب میکند.