| کد مطلب: ۴۵۴۷۰

شورای دفاع: ارزیاب جنگ، دیدبان صلح

جنگ‌ و صلح به مثابه دو بال یک پرنده هستند که قدرت پرواز و جهیدن در اوج آسمان‌ها را به او می‌دهند. اکنون هر دو بال جنگ و صلح در نظام سیاسی کشور مشخص و معین شده است. تصمیم‌های حوزه جنگ و دفاع، و تدبیر صلح در شورای دفاع منعکس می‌شود؛ و کارهای اجرایی مربوط به صلح و دیپلماسی در شورای عالی امنیت ملی پیگیری می‌شود.

شورای دفاع: ارزیاب جنگ، دیدبان صلح

یکی از واپسین تجربیات جنگ تحمیلی هشت‌ساله، تعیین فرمانده برای جنگ بود. فرماندهی که با تکیه بر سازوکار اجرایی موجود، زمام امور جنگ را در دست گرفت؛ هم در میدان و هم در مسیر قطعنامه گام‌های مهم و سرنوشت‌ساز برداشت. این تصمیم به معنای آن نبود که تا آن سال جنگ بی‌فرمانده بوده، بلکه بیانگر گذار از مرحله مدیریت صِرف به مرحله ارزیابی و طراحی آینده بود.

دیدگاهی بود که حالا می‌باید به ارزیابی جنگ، و در نهاد خویش، به دیدبانی صلح می‌پرداخت. و چنین شد که جنگی هشت‌ساله در مسیر دیپلماسی قرار گرفت. امروز هم کشور و نظام در وضعیت جنگ و آتش‌بس قرار دارد؛ وضعیتی که در یک سو ناتو و قدرت‌های اروپایی و آمریکا با پشتیبانی‌های آشکار نظامی، اطلاعاتی، لجستکی و تبلیغاتی از اسرائیل قرار دارند؛ و در سوی دیگر ایران درست به مانند جنگ هشت‌ساله، کوهوار، یکه و تنها اما با کوله‌باری از آمادگی، دانش و تجربه ایستاده است.

در این وضعیت نابرابر، تعیین «شورای دفاع» برای رصد دقیق اوضاع و تصمیم‌گیری‌های کلان و استراتژیک در باره جنگ و دفاع امری لازم و بس ضروری بود. اینک شورایی داریم مرکب از: رئیسان سه قوه، دو نماینده از طرف رهبری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل سپاه، فرمانده کل ارتش، وزیر اطلاعات و رئیس قرارگاه خاتم‌الانبیا، که زیر نظر رئیس‌جمهور انجام وظیفه می‌کنند.

حمایت از تقویت همه‌جانبه توان دفاعی کشور و سرعت عمل در تصمیم‌گیری‌های مربوط به حوزه دفاعی، بخشی از وظایف این شورا خواهد بود؛ شورایی که برپایه اصل ۱۷۶ قانون اساسی، شورای عالی امنیت ملی (شعام) به تناسب وظایف خود می‌تواند تشکیل دهد، و حالا تشکیل داده است.

با واگذار شدن امر خطیر جنگ و دفاع به شورای دفاع، حالا این شورا با واقع‌بینی‌های بیشتری می‌تواند به ارزیابی آنچه گذشت بپردازد. به دیدگاه روشن‌تر و واقع‌بینانه‌تری به آنچه ممکن است پیش بیاید، برسد. پردازش شورا لزوماً برای چیدمان سازوکار جنگ نیست، بلکه می‌تواند به دیدبانی صلح هم بپردازد. تاریخ طولانی بشر که مشحون از جنگ‌ها بوده، قرارگاه صلح‌ها هم بوده است.

ابناء بشر در تاریخ مکتوب و معلوم هزاران ساله خود، بیش از آنکه در جنگ بوده باشند، در صلح زیسته‌اند. چه صلح و چه جنگ هر دو دستاورد بلندپایگان هر دوره تاریخ به مردمان‌شان بوده است. شورای دفاع حالا مسئولیت روشن جنگ، و تدبیر صلح را بر عهده دارد.

تاریخ‌نویسان آینده، تداوم جنگ یا تدبیر صلح را بر جامه‌ی شورای دفاع رنگ‌آمیزی می‌کنند. این مسئولیت خطیری است که تاریخ در این حساس‌ترین برهه‌ها بر پیشانی شورای دفاع نقش کرده است. با تشکیل شورای دفاع، حالا شورای عالی امنیت ملی با آسایش و فراغ بال بیشتری می‌تواند به وظیفه مهم سیاست و دیپلماسی بپردازد.

جنگ‌ و صلح به مثابه دو بال یک پرنده هستند که قدرت پرواز و جهیدن در اوج آسمان‌ها را به او می‌دهند. اکنون هر دو بال جنگ و صلح در نظام سیاسی کشور مشخص و معین شده است. تصمیم‌های حوزه جنگ و دفاع، و تدبیر صلح در شورای دفاع منعکس می‌شود؛ و کارهای اجرایی مربوط به صلح و دیپلماسی در شورای عالی امنیت ملی پیگیری می‌شود.

از درایت و هم‌افزایی این دو بال شکوهمند، امید، آینده، سعادت و شکوفایی برای کشور، در مسیر منافع ملی و خیر عامه، به ارمغان می‌آید. و همگان می‌دانند که در نهایت خیرعامه بیش از آنکه در جنگ باشد، در ترک تخاصم، در صلح و در آرامش است.

 

علی لاریحانی: هوای تازه در امنیت و سیاست

در چنین شرایطی، علی لاریحانی شخصیت عمل‌گرا و تکنوکراتی است که اکنون بر تارک بالاترین نهاد امنیت ملی کشور تکیه زد. نهادی تعیین‌کننده و قانونگذار که می‌تواند مشی و مرام سیاست داخلی، خارجی، امنیتی، انتظامی و از همه مهمتر، رویکردهای نظامی و دفاعی کشور را دیگرگون کند.

علی لاریجانی زمانی عهده‌دار امنیت ملی کشور شد که نظام حکمرانی با ناترازی‌های مسموم دست به گریبان است؛ ناترازی‌هایی که در سهمگینی اخیر خود از انتخابات ۱۴۰۰ به جان نظام حکمرانی کشور افتاد و کار را به هر جایی که تصورش نمی‌رفت، کشاند. از بهار ۱۴۰۰، گفت‌وگوهای برجامی به محاق افتاد، ایران ناخواسته پایش به جنگ با اروپا و ناتو در زمین اوکراین کشیده شد؛ درگیری‌ها بین اسراییل و ایران حالت مستقیم نظامی به خود گرفت؛ گروه‌های مقاومت با هجمه‌های آخرالزمانی روبه‌رو شدند و سرانجام اسرائیل با همدستی ناتو و آمریکا برای مدت ۱۲ روز جنگی تجاوزکارانه را به کشور تحمیل کرد؛ جنگی که در یک آتش‌بس شکننده هر زمان احتمال و امکان بازگشت دارد.

از سوی دیگر، کشور در معرض بازگشت همه‌جانبه تحریم‌های جهانی سازمان ملل متحد با احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه قرار دارد. اکنون علی لاریجانی وارث این همه نابسامانی‌ها و ویرانه‌هاست. علی لاریجانی با این همه آوار چه می‌تواند بکند جز آنکه دست گشاده و اختیارهای ویژه‌ای در سیاست داخلی و خارجی داشته باشد؟

اکنون زمان آن فرا رسیده است که پرونده غنی‌سازی اورانیوم با اختیارهای خاص و ویژه به علی لاریجانی و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی سپرده شود. او از سطح تصمیم‌سازی باید فراتر رفته و شأن تصمیم‌گیر داشته باشد. دنیای خارج باید دریابد که از این پس با دست‌فرمان تازه‌ای در سیاست خارجی روبه‌رو می‌شود. سیاست داخلی و خارجی باید دریابند که کشتی‌بان را سیاستی دگر آمده است.

ناامیدی‌ها به امید تبدیل شود. کشور و نظام از حالت کنونی در سیاست داخلی و خارجی برجهیده و دریچه‌ای به هوای تازه بگشایند.  با امید و دعا برای ایشان در مسئولیت بس خطیری که بر عهده گرفته‌اند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار