روح انقلاب
اگر انتخابات مجلس و ریاستجمهوری را پایه تحقق رأی و خواست مردم در ساختار قدرت بدانیم از حدود ۲۵ بار انتخابات این دو حوزه چه نتیجهای میتوان گرفت؟
اگر انتخابات مجلس و ریاستجمهوری را پایه تحقق رأی و خواست مردم در ساختار قدرت بدانیم از حدود 25 بار انتخابات این دو حوزه چه نتیجهای میتوان گرفت؟ توجه داریم که قانون اساسی در سال 58 تصویب شد و در سال 68 برخی از امور شکلی و نه محتوایی آن تغییر کرد؛ بنابراین در واقعیت و محتوای استنتاج از قانون چه رخ داده است که از انتخابات مجلس و ریاستجمهوری اول میرسیم به انتخابات 1398 و 1400؟ کافی است اسامی نامزدهای تائید صلاحیتشده انتخابات ریاستجمهوری اول را بهترتیب آرایی که آوردند با هم مرور کنیم؛ ابوالحسن بنیصدر، احمد مدنی، حسن حبیبی، داریوش فروهر، صادق طباطبایی و کاظم سامی. جلالالدین فارسی هم بود که به علت مشکل تابعیت حذف شد. برخی دیگر هم حذف شدند که التزام به قانون اساسی نداشتند؛ فارغ از هر جزئیاتی، اگر این شش نفر امروز نامزد میشدند با همان افکار و رفتار آن زمان، همگی بدون تردید ردصلاحیت میشدند. آیا قانون اساسی تغییر کرده است؟ در مورد مجلس اول نیز همین استدلال وجود دارد که افراد زیادی از گروههای سیاسی گوناگون حضور داشتند که البته خیلیهای آنان رأی نیاوردند و الا در انتخابات بودند. پرسش این است که چه چیزی
تغییر کرده است که طی آن نامزدهایی با همان ویژگیهای آن زمان اگر امروز بودند ردصلاحیت میشدند؟ فقط یک پاسخ وجود دارد؛ قانون اساسی با برداشت ناصواب از چارچوب قانونگذاری. دقیقترین برداشت از قانون اساسی همان است که آن زمان در عرصه عمومی انجام شد، زیرا همه تصویبکنندگانش زنده بودند. بهعلاوه انقلاب در اوج خود بود و خواست عمومی انقلابی نیز حاکم و برقرار بود و اگر این نحوه رقابت میان نامزدها از نظر تصویبکنندگان یا رأیدهندگان نامطلوب بود، از اساس مانع اجرای آن میشدند. پس علت این عقبگرد چیست که حتی یکی از آن شش نفر اصلی هم در حال حاضر نمیتوانست تائید شود و بهاحتمال فراوان بالای 70 درصد نامزدهای دوره اول مجلس نیز اکنون نمیتوانستند تائید صلاحیت شوند؟! علت در نوع تفسیر قانون اساسی و دور شدن از روح آن بهدلیل حضور در قدرت و فقدان مانع از سوی جامعه در مواجهه با این تفاسیر و برداشتهای ناصواب و مخالف انقلاب است. در حقیقت ریشه اصلی رسیدن به وضعیت فعلی نیز همین از بین بردن رقابت و حق انتخاب مردم است. این مسئله ربط چندانی به اصول قانون اساسی ندارد، همچنان که در قانون اساسی مشروطیت هم مردم حق انتخاب شدن و انتخاب
کردن داشتند، ولی بعدها عملاً اول لیست نمایندگان در دربار بسته میشد، سپس در صندوقهای رأی هم آرایی صوری ریخته میشد. آیا آن وضعیت هم ناشی از مشکل قانون اساسی مشروطیت بود؟
شعار اصلی و محوری و سازنده جامعه ایران بازگشت به روح قانون اساسی و انقلاب و حضور ملت و رأی آنان است؛ همچنین ضرورت برداشت و تفسیر حقوقی و نه مندرآوردی از قانون است. ما میتوانیم و باید دوباره روح انقلاب و قانون اساسی را زنده کنیم؛ بهنحویکه مبتنی بر پاسخگویی، مشارکت و حق انتخاب، آزادی و استقلال قضایی باشد.