مهمترین مأموریت
حمله مستقیم نظامی اسرائیل به خاک ایران، آغازگر دورهای بحرانی و سرنوشتساز در تاریخ معاصر کشور است.

حمله مستقیم نظامی اسرائیل به خاک ایران، آغازگر دورهای بحرانی و سرنوشتساز در تاریخ معاصر کشور است. این حمله، فارغ از دامنه و شدت آن، فضای سیاسی، اجتماعی و روانی ایران را دستخوش تلاطمهای جدی کرده است. در چنین وضعیتی، نقش نیروهای سیاسی مسئولیتپذیر بیش از همیشه برجسته میشود. اصلاحطلبان، بهعنوان جریانی که هم به نظام جمهوری اسلامی تعلق دارند و هم با بخش بزرگی از بدنه ناراضی جامعه پیوند دارند، در موقعیتی استثنایی قرار دارند تا از افکار عمومی، انسجام اجتماعی و هویت ملی در برابر جنگ ترکیبی دشمن محافظت کنند.
چارلز تیلی، جامعهشناس معروف در نظریه «نظم در شرایط بحرانی» معتقد است که در شرایط بحرانی، بقای نظم سیاسی و اجتماعی وابسته به کنشگران میانجیای است که بتوانند شکافها را کاهش دهند و اعتماد عمومی را حفظ کنند. در شرایطی که ایران تنها در یک جنگ نظامی قرار ندارد و جنگ روانی گستردهای علیه افکار عمومی ایرانیان توسط شبکههای تلویزیونی و رسانهای وابسته به رژیم صهیونیستی در جریان است، اصلاحطلبان وظیفه سنگینی را برای حفاظت از افکار عمومی و حفظ انسجام ملی کشور بر عهده دارند.
اسرائیل با بهرهگیری از تجربههای گذشته در جنگهای شناختی، با بهرهگیری گسترده از ابزارهای جنگ شناختی و به موازات حمله نظامی، یک عملیات روانی و رسانهای تمامعیار علیه جامعه ایران با هدف بیثباتسازی ذهنی جامعه ایران آغاز کرده است. در این نبرد رسانهای، جریانهای برانداز، گروههای تجزیهطلب و رسانههای وابسته به قدرتهای خارجی، با بهرهبرداری از ترس، نااطمینانی و نارضایتی موجود، در حال تخریب پایههای روانی انسجام ملی هستند. در چنین شرایطی فضای رسانهای داخلی و بینالمللی، عرصهای برای رقابت روایتها میشود. نقش موثر در ساخت این روایتها با هدف همراه کردن افکار عمومی داخل و خارج از کشور، برای حفظ انسجام ملی و جغرافیایی کشور اهمیت بسیار زیادی دارد.
تجربه نشان داده است رسانههایی از قبیل صداوسیما و رسانههای وابسته و حامی جریانات اصولگرا نهتنها در ساخت روایتها ناتوان هستند، بلکه بعضاً با موضعگیریهای غیرعقلانی به ساخت روایتهای جریانات وابسته به رژیم صهیونیستی کمک هم میکنند. استناد رسانههای وابسته به تیتر روزنامههایی مانند کیهان، نمونه بارز این مسئله است.
برای حفظ کشور، اصلاحطلبان باید نقش فعالانهتری در ساخت روایتها ایفا کنند و تنها به انتشار بیانیه محدود نشوند. اگر این روزها نیروهای پرافتخار مسلح کشور از مرزهای جغرافیایی کشور دفاع میکنند، اصلاحطلبان باید بدون انتظار تایید از هیچ نهادی به صورت آتش به اختیار وظیفه دفاع از مرزهای فکری جامعه در مقابل رسانههای برانداز و وابسته را فراهم آورند. مخالفان جمهوری اسلامی، اعم از گروههای تجزیهطلب، سلطنتطلب یا رسانههای وابسته به قدرتهای خارجی، در تلاش هستند فضای عمومی را از انسجام ملی تهی کنند و اعتماد مردم به نهادهای کشور را تضعیف نمایند. اگر در چنین شرایطی اصلاحطلبان سکوت کنند یا منفعل باقی بمانند، عملاً میدان را برای تسلط این روایتهای مخرب خالی گذاشتهاند.
بیانیه شرمآوری که در روزهای گذشته علیه منافع ملی ایران و به نفع منافع رژیم صهیونیستی به امضای چند نفر، از جمله دو فرد مثلاً برنده جایزه صلح نوبل منتشر شد، نشان میدهد که در صورت انفعال اصلاحطلبان، برخی تلاش خواهند کرد که روایتی سراسر کذب از تجاوز رژیم صهیونیستی به وطن بسازند.
اما این چتر حفاظتی چگونه باید شکل بگیرد؟ نخست، با تأکید بر «تضاد بنیادین» میان مردم ایران و دشمن خارجی. اصلاحطلبان باید با افکار عمومی سخن بگویند و مرز هرگونه جنگطلبی و حمله خارجی را برای مردم تبیین کنند و از تمامیت ارضی ایران دفاع نمایند. باید با جوانان رنجیده از برخی رفتارها سخن گفت و نگذاشت در دام روایت کذب دشمنان قرار گیرند.
دوم، با فعالسازی ظرفیت اجتماعی و رسانهای خود، از جمله روزنامهها، شبکههای اجتماعی و چهرههای سیاسی فرهنگی و دانشگاهی نزدیک به جریان اصلاحطلب، باید روایت ملی را در برابر موج پروپاگاندا تقویت کنند.
سوم، با حفظ نقدهای ساختاری خود نسبت به تندروها، اما در عین حال با تاکید بر اهمیت حفظ نظم سیاسی در برابر آشوب خارجی. اصلاحطلبان باید با تشکیل یک کمپین نقش یک «صدای منطقی ملیگرا» را ایفا کنند.
اصلاحطلبان اگر میخواهند در آینده ایران همچنان نقشآفرین باقی بمانند، باید در لحظات بحرانی مانند امروز، نقش تاریخی خود را ایفا کنند. بازتعریف میهندوستی در قالب اصلاحطلبانه، به معنای دفاع از ملت، سرزمین و افکار عمومی در برابر جنگ ترکیبی دشمن، مهمترین مأموریت آنان در این مقطع است. در چنین فضایی، اگر اصلاحطلبان ساکت بمانند یا فقط به بیان نقدهای روتین بسنده کنند، عملاً اجازه دادهاند روایتهای تجزیهطلبانه، جنگطلبانه و آشوبگرایانه بر ذهن افکار عمومی مسلط شود.