زمستان سخت؛ سیاست منجمد
هنگامی که نواصولگرایان خود را برای زمستان سخت اروپا آماده میکردند تا آنان با خضوع، امضا پای برجامی بهتر و بدون اشکال بگذارند
هنگامی که نواصولگرایان خود را برای زمستان سخت اروپا آماده میکردند تا آنان با خضوع، امضا پای برجامی بهتر و بدون اشکال بگذارند، گمان نمیکردند که دنیای خیال آنان وارونه شود و فقط پنج ماه زمان لازم باشد که شاهد کاهش قیمت انرژی و پر بودن مخازن سوخت و گاز اروپا باشند و برجام نیز به آینده نامعلوم احاله شود و بدتر از همه اینکه زمستان سخت، گریبان کشوری را بگیرد که منابع نفت و گاز آن در جهان اول است و برای تامین گاز خانگی مردمش مجبور شود که گاز برخی از کارخانجات را قطع کند و ادارات و مدارس را تعطیل نماید، تا مبادا خانهها بدون گاز و مردم معترض شوند. البته رعایت و تامین رفاه مردم اصل اساسی و مقدم بر هر چیز دیگر است ولی مسأله، چیز دیگری است. چگونه ممکن است که شدت مصرف انرژی همین مردم حداقل سهبرابر متوسط شدت مصرف انرژی در جهان است؟ پاسخ به این پرسش نشاندهنده واقعیات مهمی از ویژگیهای ساختار سیاسی ایران است. چگونه میتوان گاز و انرژی را با قیمت اندک فروخت و جرأت اصلاح قیمت آن و سایر حاملهای انرژی را نداشت؟ پاسخ در فقدان اعتماد مردم نسبت به دولت و نبود رابطه مناسب میان ایندو است. این هزینههای کلان ناشی از اتلاف انرژی، از جیب ملت ایران میرود، پس چگونه مردم به این خودویرانگری راضی شوند که بهترین سرمایههای خود را بسوزانند؟ حل این مسأله وظیفه دولت و حکومت است. بدون احیای اعتماد اجتماعی و بدون سپردن کار بهدست کارشناسان معتبر و میهندوست، بدون شفافیت در درآمدها و هزینههای حکومت و بدون پاسخگویی در برابر اقدامات حکومت و بالاخره بدون رسانههای آزاد و مشارکت عمومی مردم، امکان بازسازی اعتماد عمومی و اتخاذ تصمیمات سرنوشتساز برای رفاه مردم و توسعه و آبادانی کشور نیست.
پاسخ به این پرسش ضروری است که چرا ما در حال مصرف منابع تجدیدناپذیر خود به بدترین شکل ممکن هستیم بهطوریکه هم آنها را تلف میکنیم و هم آلودگی و بدبختی برای هوای تنفسی خود ایجاد میکنیم؟ ریشه این نابخردی بیش از آنکه ناشی از نابخردی تصمیمگیران و مسئولان باشد، متاثر از ساختار سیاسی است که ویژگیهای آن در بالا گفته شد. ساختاری که مقرون بهصرفهترین راه برای ادامه آن اتلاف منابع گوناگون است. ساختار سیاسی باید مولد و پویا و پاسخگو و مشارکتجو باشد تا اتلاف منابع راهی به ساختار آن نداشته باشد. یک مدیر کارآمد تن به چنین مصرف بیمارگونه و نابخردانه انرژی کشور نمیدهد. اگر این ساختار توانست مصرف انرژی در کشور را از طریق متعارف و مثل همه جهان در حد متوسط شدت انرژی درآورد، آن روز را باید روز موفقیت سیاسی ایران نامید.