| کد مطلب: ۳۳۷۲۹

سید نادر نوربخش تحلیلگر مسائل اروپا در گفت‏‌وگو با «هم‌‏میهن»:خودداری احزاب از ائتلاف با راست افراطی نمی‏‌تواند به شکل همیشگی مانع رشد افراط‌‏گرایان شود

با توجه به سیاست‌های ضدمهاجرتی حزب آلترناتیو برای آلمان رشد محبوبیت این حزب می‌تواند باعث شود احزاب دیگر هم در قبال موضوع مهاجرت و پناهجویی اقدامات سختگیرانه بیشتری اتخاذ کنند، در واقع احزاب دیگر ناچار خواهند شد برای جلب نظر برخی رای‌دهندگان به موضوعاتی که برای آن‌ها اولویت دارد پاسخ دهند و اکنون مسائلی همچون مهاجرت و امنیت از موضوعات مهم نزد رای‌دهندگان است.

سید نادر نوربخش تحلیلگر مسائل اروپا در گفت‏‌وگو با «هم‌‏میهن»:خودداری احزاب از ائتلاف با راست افراطی 
نمی‏‌تواند به شکل همیشگی مانع رشد افراط‌‏گرایان شود

انتخابات پارلمانی آلمان در شرایطی به پایان رسید که دموکرات‌مسیحی‌ها (CDU/CSU) به‌رغم عملکرد پایین‌تر از حد انتظار از پیروزی خود خوشحالند، سوسیال‌دموکرات‌ها (SPD) پس از تجربه بدترین شکست قرن این حزب به تغییر و بازسازی فکر می‌کنند و حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AFD) سرخوش از تاریخ‌سازی، رویای پیروزی در انتخابات سراسری آینده را در سر می‌پروراند. سیدنادر نوربخش، تحلیلگر مسائل اروپا در گفت‌وگو با «هم‌میهن»به بررسی دلایل رقم خوردن این نتیجه در انتخابات آلمان و آثار و تبعات آن پرداخته است. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

‌هرچند دموکرات‌مسیحی‌ها و حزب خواهر آن‌ها در بایرن یعنی سوسیال‌مسیحی‌ها توانستند در این انتخابات پیروز شوند اما ارزیابی بسیاری از کارشناسان افت احزاب میانه‌رو در آلمان است. آیا واقعاً جایگاه احزاب میانه‌رو و جریان اصلی تنزل یافته؟ اگر بله، علت این موضوع چیست؟

به‌طور کلی طی سال‌های گذشته شاهد افت و کاهش محبوبیت احزاب میانه در اغلب کشورهای اروپایی بوده‌ایم و آلمان هم از این امر مستثنی نیست، در واقع بسیاری از رای‌دهندگان به این نتیجه رسیده‌اند که احزاب موسوم به جریان اصلی به شکل نوبتی قدرت را در اختیار داشته‌اند و اگر کسی خواهان تغییر است باید به سوی احزاب ضدساختار برود، نکته مهم اما در این بین این است که این افول بیشتر در مورد احزاب چپ میانه صادق است؛ برای مثال حزب سوسیال‌دموکرات یکی از ضعیف‌ترین نتایج تاریخی خود را به نمایش گذاشت که برای جریان سیاسی که قدمت آن به جمهوری وایمار می‌رسد فاجعه‌بار محسوب می‌شود.

 اگرچه راست میانه و محافظه‌کاران به‌رغم همه چالش‌هایی که با آن روبه‌رو بوده همچنان جایگاه نخست را حفظ کرده‌اند اما رشد حزب آلترناتیو بری آلمان در سمت راست طیف و همچنین رشد حزب چپ رادیکال در انتخابات اخیر به نوعی نشان از قطبی شدن فضا و تضعیف کلی احزاب میانه دارد.

‌رشد چشمگیر حزب آلترناتیو برای آلمان (AFD) با تمرکز بر موضوع مهاجرت چه پیامدهایی برای سیاست داخلی آلمان خواهد داشت؟ آیا این روند در انتخابات سراسری آینده نیز ادامه خواهد داشت؟

با توجه به سیاست‌های ضدمهاجرتی حزب آلترناتیو برای آلمان رشد محبوبیت این حزب می‌تواند باعث شود احزاب دیگر هم در قبال موضوع مهاجرت و پناهجویی اقدامات سختگیرانه بیشتری اتخاذ کنند، در واقع احزاب دیگر ناچار خواهند شد برای جلب نظر برخی رای‌دهندگان به موضوعاتی که برای آن‌ها اولویت دارد پاسخ دهند و اکنون مسائلی همچون مهاجرت و امنیت از موضوعات مهم نزد رای‌دهندگان است.

این امر به سختگیری بیشتر و وضع قوانین جد برای جلوگیری از ورود مهاجران منجر می‌شود اما به معنای اخراج خارجی‌ها و امثالهم نخواهد بود، همانگونه که در ایتالیا هم موفقیت حزب برادران ایتالیا به رهبری ملونی باعث تشدید سیاست‌های ضدمهاجرتی شد اما نه در آن اندازه‌ای که رسانه‌ها آن را احتمال می‌دادند، با توجه به جایگاه اپوزیسیون که اکنون در اختیار حزبAfD   قرار دارد و دوبرابر شدن میزان کرسی‌های آن نسبت به انتخابات پیشین تصور می‌شود این امر در انتخابات آینده هم ادامه داشته باشد. 

‌چرا احزاب جریان اصلی پیش از انتخابات تصمیم‌ گرفتند که با احزاب افراطی ائتلافی نداشته باشند و آیا این سیاست می‌تواند برای بلندمدت در جلوگیری از دستیابی احزاب افراطی به قدرت موثر باشد؟

این تصمیم در واقع تنها محدود به پیش از انتخابات نبوده و ریشه در سنتی طولانی‌مدت در تاریخ سیاسی جمهوری فدرال آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم و سپس جمهوری فدرال آلمان  دارد که احزاب مختلف از هرگونه همکاری با جریان راست افراطی خودداری می‌کنند، این امر به‌قدری مهم است که باعث می‌شود در کشوری همچون آلمان که هیچ حزبی به تنهایی قادر به کسب اکثریت آرا نیست در عمل حزبی همچون AfD با کسب بالغ بر دوبرابر میزان کنونی یعنی 40 درصد هم قادر به ورود به دولت نباشد.

این بایکوت سیاسی تاکنون راه‌حلی کاربردی برای مقابله با این حزب بوده اما در درازمدت این پیام را به رای‌دهندگان ناراضی می‌رساند که همه احزاب دیگر اعم از چپ و راست دست در یک کاسه دارند و به‌رغم تفاوت‌های ظاهری برای جلوگیری از قدرت‌یابی این حزب با یکدیگر همکاری می‌کنند. لذا این راهبرد نمی‌تواند به شکل همیشگی مانع رشد این حزب شود و البته بیشتر از هرچیز به اراده حزب راست میانه در پایبندی به آن بستگی دارد.

‌یکی از موضوعات مورد توجه احزاب افراطی بحث مهاجرت است. آیا آمار یا پژوهشی درباره ارتباط میان بحران‌های آلمان و مهاجران وجود دارد؟

موضوع مهاجرت رابطه مستقیمی با رای‌دهی به حزب «آلترناتیو برای آلمان» دارد و پژوهش‌های مختلفی که در این زمینه انجام شده همگی تایید‌کننده این امر هستند؛ برای مثال بحران پناهجویی سال 2015 به شکل مستقیمی باعث افزایش نگرانی رای‌دهندگان از تبعات فرهنگی و هویتی ورود مهاجران شد و این موضوع را به بحث اصلی در کمپین انتخاباتی سال 2017 مبدل نمود، این امر باعث شد حزب تازه‌تاسیس AfD  در آن سال به بوندستاگ راه پیداکند و برای اولین بار بعد از هشتاد سال مصونیت آلمان از داشتن یک جریان سیاسی راستگرای رادیکال در پارلمان محروم شود.

با این حال ذکر این نکته ضروری است که ورود مهاجران از نظر جغرافیایی لزوماً به افزایش گرایشات بیگانه‌ستیزانه و راستگرا فقط در همان ناحیه منجر نمی‌شود و برای مثال در شرق آلمان که اصولاً تعداد اندکی مهاجر خارجی وجود دارد میزان رای‌دهی و حمایت از این حزب به مراتب بالاتر از ایالت‌های غربی آلمان است. در واقع بازنمایی اخبار مربوط به پناهجویان آلمان در رسانه‌ها که اغلب منفی و آمیخته با احساس هراس فرهنگی و اقتصادی است باعث دامن زدن به نارضایتی در مناطقی می‌شود که همچون شرق آلمان تماس مستقیمی با مهاجران ندارند اما به دلایل متعدد اجتماعی نسبت به آن بدبین هستند.

‌آیا پیروزی AfD می‌تواند به الگویی برای دیگر احزاب راست افراطی در اروپا تبدیل شود؟

امروزه تقریباً در اغلب کشورهای اروپایی احزاب راستگرای رادیکال وجود داشته و هرکدام با توجه به تاریخچه عملکرد و سیاست‌های خود، رویکرد منحصربه‌فردی به مسائل دارند؛ با این حال همه این احزاب در موضوعاتی همچون ضدیت با مهاجرت، بدبینی به اتحادیه اروپا و نگرش‌های پوپولیستی شباهت‌هایی دارند. حزب آلترناتیو برای آلمان در این میان یکی از موارد متاخر در روند رشد این جریان است که در این بحث نمونه‌ای جدیدتر محسوب می‌شود.

با این حال رویکرد این حزب در زمینه‌هایی همچون پذیرفته شدن توسط جریان اصلی در صورت وقوع می‌تواند الگویی برای احزاب راست رادیکال در کشورهای دیگر هم باشد.باید توجه داشت احزاب راست‌گرای رادیکال در کشورهای دیگر هنوز با اتحاد و یکپارچگی و همکاری‌های بین‌المللی فاصله زیادی دارند که بخشی از آن ناشی از رویکرد‌های ملی‌گرایانه آن‌ها و اصطکاک ژئوپلیتیکی محسوب می‌شود، برای مثال اکنون در پارلمان اروپا احزاب راست رادیکال به سه دسته‌بندی و بلوک مختلف تعلق دارند و بسیاری از آن‌ها هستند که حزب آلترناتیو برای آلمان را بیش از حد تندرو می‌دانند و از همکاری با آن خودداری می‌کنند؛ اگرچه خود شباهت‌های زیادی با این حزب دارا هستند.

‌چرا رفتار رای‌دهندگان آلمانی در شرق و غرب آلمان تا این اندازه متفاوت بود؟

این رفتار متفاوت در چند موضوع ریشه دارد؛ پیش از ورود به این بحث باید توجه کنیم اصولاً احزاب سیاسی آلمان پایگاه جغرافیایی خاص خود را دارا هستند و این امر در هنگام رای‌دهی مشخص است. برای مثال احزاب مسیحی در مناطق کاتولیک به‌ویژه در جنوب و جنوب غرب این کشور موفق‌تر هستند و حزب دموکرات‌مسیحی بیشتر در نواحی پروتستان در شمال آلمان قوی عمل می‌کند یا اینکه حزب سبز‌ها در شهر‌های بزرگ و در میان طبقات تحصیلکرده پایگاه دارد، در این بین پایگاه اجتماعی حزب آلترناتیو برای آلمان به قدری در شرق این کشور واضح است که نقشه رای‌دهی به آن تقریباً یادآور نقشه کشور آلمان شرقی است که تا سال 1989 وجود داشت. در واقع موضوعاتی همچون اختلافات اجتماعی و اقتصادی در شرق آلمان که پس از گذشت سه دهه از اتحاد آلمان هنوز به چشم می‌خورد، باعث شده بسیاری از شهروندان در ایالت‌های شرقی احساس کنارگذاشته شدن یا شهروند درجه دو بودن را داشته باشند.

در کنار این ضعیف بودن زیرساخت‌ها در مقایسه با غرب و کوچ معکوس جوانان به ایالت‌های غربی برای فرصت‌های شغلی بهتر عملاً این ایالت‌ها را به پایگاه مناسبی برای شهروندان ناراضی مبدل کرده است که معتقدند تنها حزب آلترناتیو برای آلمان صدای واقعی آن‌ها را انعکاس می‌دهد. از سویی هم باید توجه داشت سیطره چهار دهه کمونیسم در شرق آلمان باعث شده جامعه مدنی به شکلی که در غرب وجود دارد در این بخش ضعیف باشد.

‌همزمان با اوج‌گیری احزاب مهاجرستیز و اسلام‌هراس، نگرانی‌ها از اقدامات تروریستی در میان افکار عمومی آلمان رو به افزایش است. آیا میان این موارد نوعی همبستگی وجود دارد؟

در آلمان نگرانی‌های فزاینده‌ای برای اقدامات خشونت‌بار و افراطی با منشأ راست‌گرایانه وجود دارد که معمولاً با عناوینی همچون جرم ناشی از نفرت و یا اقدام نژادپرستانه نامیده می‌شوند. این اقدامات می‌تواند شامل خرابکاری و یا حمله و اقدام علیه مهاجران خارجی، پناهجویان و اقلیت‌های مذهبی باشند که در سال‌های گذشته بیشتر شامل یهودی‌ها بود و در سال‌های اخیر مسلمانان را نیز هدف قرار می‌دهد.

با این حال نمی‌توان این اقدامات را به‌طور مستقیم با حزب آلترناتیو برای آلمان مرتبط دانست، اگرچه ممکن است تعدادی هوادار تندرو هم میان حامیان این حزب وجود داشته باشد اما به‌طور کلی این حزب برخلاف گروه‌های نئونازی در ساختار دموکراتیک شرکت کرده و خواهان سرنگونی دولت نیست، از طرفی هم نژادپرستی بیولوژیک را دنبال نمی‌کند و موضوعات فرهنگی و هویتی را جایگزین آن کرده است. نمونه فعالیت‌های زیرزمینی غیرقانونی برای مثال به گروه افراطی موسوم به شهروندان رایش تعلق داشت که دو سال پیش شبکه آن کشف شد این گروه خواهان سرنگونی نظام حاکم آلمان بود.

‌پیش‌بینی می‌شود دولت آینده متشکل از ائتلاف CDU/CSU با سوسیال‌دموکرات‌ها باشد. با توجه به اختلافات جدی در برخی حوزه‌های اساسی، چنین دولتی شانسی برای بهبود وضعیت و پیشبرد امور دارد؟

اصولاً برای تشکیل دولت ائتلافی مذاکرات جدی لازم است و گاهی برای تحقق این امر طرفین ناچار خواهند بود از برخی از سیاست‌های بنیادین خود چشم‌پوشی کنند؛ با این حال با توجه به جایگاه ضعیف حزب سوسیال‌دموکرات در این انتخابات برگ برنده در دست احزاب مسیحی است و آن‌ها اهرم چانه‌زنی اصلی را در اختیار خود دارند.

در واقع احتمال موفقیت ائتلاف بیش از هر چیز به توانایی آن‌ها به پاسخگویی به مطالبات بستگی دارد و با توجه به مشکلات جاری دولت پیش رو چه در زمینه مسائل داخلی و چه موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی مرتبط با آلمان راه دشواری را در پیش خواهد داشت.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار