صد شماره با دلهره
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
امروز صدمین شماره دوره جدید هممیهن تقدیم خوانندگان عزیز میشود. روزی که آمدیم خیلیها میپرسیدند که برای چه آمدید؟ مگر امکانی برای انتشار یک روزنامه موثر وجود دارد؟ پرسش درستی بود. این امکان از دو جهت بهشدت محدود میشد. اول از طرف ساختار رسمی که هنوز در فضای انحصار رسانهای دهه ۶۰ و اوائل دهه ۷۰ منجمد شده است. تصور آنان از رسانه، بوق است، همان سیاستی که در رسانههای رسمی خود اجرا میکنند. آنان رسانه را ابزار «جنگ روایتها» میدانند و معتقدند که هر رسانه داخلی باید نقشی در این جبهه جنگ برای روایت رسمی بازی کند. طبیعی است که رواج و غلبه این ذهنیت بهکلی معیوب بود که وضعیت رسانهای کشور را به خاک سیاه نشانده، بهطوریکه گمان میکنند همه اتفاقات دو ماه اخیر فقط یک جنگ رسانهای بوده است. آنان پاسخ نمیدهند که پس شما با این حجم وسیع رسانه چرا در این جنگ و با حریفی معمولی دچار هزیمت شدید؟ طبیعی است که در چنین وضعی اگر ما هم میخواستیم ابزار جنگ رسانهای شویم جز اتلافوقت و شکست نتیجه دیگری نصیب نمیشد و ما هم رهرو این راه نیستیم و معتقدیم که باید در مسیر خلاف آن یعنی التزام به حقیقت حرکت کرد. ولی گفتن این حرف ساده، و به تعبیر دقیقتر سهل و ممتنع است. اینکه چگونه هم به این هدف ملتزم باشیم و هم دچار انفجار مینهای موجود در فعالیت رسانهای نشویم کار سختی است که طبعا باید با دلهره کار کرد. گو اینکه در این راه دچار مشکل هم شدهایم و بهجز شکایات عجیب و غریبی که از محتوای روزنامه شده است، بازداشت همکارمان خانم الهه محمدی نیز همچنان ادامه دارد و مطابق آنچه که در اطلاعیهها و سخنرانیهایی رسمی و نیمهرسمی میبینیم، گزارشهای خبری وی از سقز و در مراسم خاکسپاری مهسا در این بازداشت نقش اصلی را داشته است. محدودیت دوم نیز رقابت با فضای مجازی است که چنین رقابتی عملا غیرقابل تصور شده است. این محدودیت را باید از طریق حضور همزمان در این فضا جبران کرد و میان روزنامه و آن پل زد که کوشش ما بر این امر استوار بوده است.
در این میان بخش مهمی از فعالیت این صد شماره ما مصادف شد با اعتراضات اخیر؛ اعتراضاتی که ویژگی برجسته آن وجود مرجعیت رسانهای در خارج از کشور است. در این مرحله وظیفه اطلاعرسانی و تحلیلی ما بیش از پیش حساسیت پیدا کرد. گرچه معتقد نیستیم که عملکردمان کامل بوده ولی در این شرایط پیچیده، تهیه و ارایه این حد از مطالب که قابل انتشار باشد و رضایت نسبی مخاطبان را هم جلب کند و اغلب آنها تولید همکاران و بخشی نیز ترجمه باشد، کار دور از انتظاری بود، بهنحوی که بسیاری از پرسشکنندگان درباره چرایی انتشار، اکنون و پس از صد شماره ابراز رضایت نسبی دارند و روشن شدن امید اندکی را در دل رسانههای موجود به نظاره نشستهاند. در هر حال امیدواریم نهاد مطبوعات مستقل قوام یابد و بندهای سلیقهای و غیرقانونی از دست و پاها باز شود. باید به مردم و روزنامهنگاران خود اعتماد داشت. آنان به لحاظ حرفهای در مجموع بسیار تواناتر از فعالان رسانههای فارسیزبان هستند و متاسفانه بسیاری از روزنامهنگاران نیز کناره گرفتهاند که باید به این میدان برگردند. بدون احیای استقلال و آزادی رسانهای هیچ جامعهای از جمله ایران روی خوش نخواهد دید. دلهره را از روزنامهنگاران دور کنید تا نشاط و شادابی آنان در بازتاب دادن حقیقت و از میدان بهدر کردن همه رسانههای «روایتمحور» را شاهد باشید.